انتقاد از دیگران (۷: ۱-۶)
(لوقا ۶: ۳۷-۳۸، ۴۱-۴۲)
۱ بر دیگران حکم مکنید. برای درک این آیه، باید دو نوع حکم را از یکدیگر متمایز سازیم: یکی حکم کردن برعمل و رفتار شخص دیگری است و دیگری حکم کردن برشخصیت و وجود او. دراینجا عیسی در مورد نوع دوم صحبت میکند یعنی حکم کردن بر خود انسان.
ما نباید در مورد شخصیت، انگیزه ها، اندیشهها و زندگی باطنی کسی قضاوت کنیم. تنها خدا است که میتواند چنین قضاوتی کند. پولس چنین نوشت: تو کیستی که بر بندۀ کسی دیگر حکم میکنی؟ او نزد آقای خود ثابت یا ساقط میشود (رومیان ۱۴:۴).
عیسی درلوقا ۱۸: ۱۱ داستان فریسی یی را مثال آورد که به شکل نادرست دیگران را مورد قضاوت قرار میداد. این فریسی میگفت: «خدایا تو را شکر میکنم که مثل سایر مردم حریص و ظالم و زناکار نیستم و نه مثل این باجگیر.» فریسی با گفتن این مطلب، درمورد باجگیری که در کنار او ایستاده بود، قضاوت میکرد. در واقع او میخواست بگوید: «من خوب هستم و تو خوب نیستی.»
چنین برخورد محکوم کننده و اهانت باری نسبت به دیگران خطا است. ما نباید هرگز این چنین قضاوت کنیم. آنانی که شیبه آن فریسی هستند، همواره در صدد یافتن خطاهای دیگران میباشند. ایشان همواره سعی میکنند که دیگران را «پایین بیاورند.» ایشان خوشحال میشوند که کسی بلغزد و تسلیم گناه شود. ایشان مایل هستند که چیزهای بدی در مورد دیگران بشنوند (رومیان ۱۴: ۱۰، ۱۳مشاهده شود). چنین حالت محکوم کننده و قضاوت کننده برخلاف محبت است (اول قرنتیان ۱۳: ۴، ۶-۷ مشاهده شود).
با اینحال نوع دیگری از قضاوت وجود دارد که صحیح و ضروری است، و آن قضاوت بر اعمال بیرونی دیگران است. ما نباید گناهکار را بلکه گناه او را مورد قضات و حکم قرار دهیم. ما باید کردار و گفتار دیگران را مورد قضاوت قرار دهیم. عیسی فرمود: «از انبیای کذبه احتراز کنید» (آیۀ ۱۵). ما باید انبیاء و معلمین دروغگو را تشخیص دهیم و تعلیم ایشان را با تعلیم کتاب مقدس مقایسه نماییم. عیسی فرمود: «آنچه مقدس است به سگان مدهید» (آیۀ ۶). منظور از «سگان» مخالفین خدا میباشند. ایشان از خدا اطاعت نمیکنند. ما باید قادر باشیم که دشمنان خدا را تشخیص دهیم. عیسی فرمود که قادر خواهیم شد که ایشان را از میوه هایشان تشخیص دهیم (آیههای ۱۶، ۲۰). بنابراین باید میوۀ ایشان را مورد قضاوت قرار دهیم.
افرادی که داری مسئولیت هایی هستند نیز باید درمورد اعمال انسانها قضاوت کنند. قضات باید در دادگاه قضاوت کنند. رهبران در کلیسا باید افراد تحت اقتدار خود را انضباط کنند (اول قرنتیان ۵: ۱، ۳-۴ مشاهده شود). اما حتی کسانی که درمقام و مسئولیتی قرار دارند و باید درمورد دیگران قضاوت کنند، نمیتوانند همه چیز را در مورد شخصی که مورد قضاوت و تأدیب قرار میدهند، بدانند. تنها خدا میتواند درمورد انسان حکمی مطلقاً صحیح و نهایی صادر کند، زیرا که تنها خدا همه چیز را میداند.۲ حکم مکنید تا بر شما حکم نشود. اگر دیگران را بطریقی نادرست داوری کنیم، خدا ما را داوری خواهد کرد؛ اگر دیگران را محکوم کنیم، خدا ما را محکوم خواهد کرد اگر دیگران را ببخشیم، خدا ما را خواهد بخشید (لوقا ۶: ۳۷). خدا ما را هنگامی که گناهکار بودیم بخشید. اگر دیگران را نبخشیم، بدین معنی است که بخشایش خدا را دریافت نکرده ایم و نمیدانیم بخشیدن یعنی چه. ما محکوم هستیم (متی ۶: ۱۴-۱۵ مشاهده شود).
بنابراین مشاهده میکنیم که خدا همان رفتاری را با ما خواهد داشت که ما با دیگران داریم. به همان طریقی که درمورد دیگران قضاوت میکنیم. خدا نیز ما را مورد قضاوت قرار خواهد داد. خدا همانقدر به ما رحمت خواهد کرد که ما نسبت به دیگران رحمت نشان میدهیم. هرقدر به دیگران بدهیم، خدا نیز به ما خواهد داد. در لوقا ۶: ۳۸ عیسی چنین میفرماید: «بدهید تا به شما داده شود، زیرا پیمانۀ نیکوی افشرده و جنبانیده و لبریز شده را در دامن شما خواهند گذارد.» در اینجا به پیمانه آرد اشاره شده است. خدا پیمانه را پُر خواهد کرد. خدا خسیس نیست او بسیار سخاوتمند است. هر آنچه که بدهیم، آن را بطور کامل باز خواهد گرداند و حتی بیشتر از آن را (مرقس ۴: ۲۴ و تفسیر آن مشاهده شود).
در روز جزا، همگی در برابر تخت قضاوت خدا خواهیم ایستاد (رومیان ۱۴: ۱۰). حتی کسانی که نجات یافته اند، باید به خاطرکارهایشان مورد قضاوت قرار گیرند (اول قرنتیان ۵: ۱۰ و تفسیر آن مشاهده شود). ما به خاطر هر کلمۀ نسنجیدهای که بر زبان آورده ایم، مورد قضاوت قرار خواهیم گرفت (متی ۱۲: ۳۶-۳۷ مشاهده شود). بنابراین به تعلیم این آیهها به دقت توجه کنیم. دیگران را محکوم نکنیم، بلکه به ایشان رحمت نشان دهیم. زیرا که در روز جزا، به رحمت زیاد خدا نیاز خواهیم داشت.
۳ درآیههای ۳ تا ۵ عیسی دلیل دیگری میآورد تا بر دیگران حکم نکنیم و آن این است که ما صلاحیت قضاوت کردن را نداریم زیرا که نمیتوانیم مسائل را به روشنی ببینیم.
هنگامی که کسی را میبینیم که خطایی کرده یا مرتکب گناهی میشود، خیلی سریع او را متهم میکنیم و مورد انتقام قرار میدهیم. فکر میکنیم که این وظیفۀ ما است که خطاهای دیگران را با انگشت نشان دهیم. اما به گفتۀ عیسی با این کار، مرتکب ریاکاری میشویم. میکوشیم غباری را از دل برادرمان بزداییم، اما متوجه نیستیم که دل خودمان را گل و لای فرا گرفته است و باید پاک شود.
۴ به خاطر چوبی که در چشم خودمان هست، نمیتوانیم کاه باریک را در چشم برادرمان درست ببینیم و آن را بیرون بیآوریم. گناه خود ما، ما را از لحاظ روحانی کور میگرداند و این مثل این است که چوبی در چشم داشته باشیم. هنگامی که سعی میکنیم خطای برادرمان را بزرگ جلوه دهیم، شبیه به پزشک کوری هستیم که در صدد معالجه چشم دیگری است. یک بار یهودیان زنی را در حال ارتکاب زنا گرفتند و خواستند که برطبق شریعت یهود او را سنگسار کنند (یوحنا ۸: ۱-۱۱). عیسی به ایشان فرمود: «کسی از شما که گناهی نکرده است، اولین سنگ را به او بزند» (یوحنا ۸: ۷). آن یهودیان به خاطر گناه خودشان، شایستۀ حکم کردن بر زن نبودند.
۵ ای ریاکار. «ریاکار» واژهای است سنگین. کسانی ریاکارند که ظاهراً خود را عادل نشان میدهند، لیکن باطناً شریر هستند. افرادی هستند که زبانشان یک چیز میگوید، لیکن در دل خود چیز دیگری را باور دارند. گفتار ایشان بی ثبات است. ظاهراً برای گناه برادرشان نگران هستند، لیکن در خفا خوشحالند که برادرشان گناه ورزیده است. سعی آنان این است که گناه خفیف برادرشان را بزرگ سازند، لیکن تلاشی برای برطرف ساختن گناه خود نمیکنند، گناهی که بزرگ و آشکار است و همانند چوبی در چشمشان میباشد.
ای ریاکار، اول چوب را از چشم خود بیرون کن. «چوب» ما ریاکاری ما است، روحیۀ انتقاد کننده و محکوم کنندۀ ما است. «چوب» تکبر و عادل شمردن خویشتن است. برادر ما هر گناهی که ورزیده باشد، روح انتقاد و محکوم کردن که در ماست، گناهی بزرگتر است. در این مورد بیندیشید.
به جای انتقاداز دیگران، بگذارید که از خود انتقاد کنیم (اول قرنتیان ۱۱: ۳۱ مشاهده شود). بگذارید که چوب را از چشم خود درآوریم. در آوردن چوب از چشم کار سادهای نیست. کاری است تحقیر کنده و دردآور. لیکن باید این کار را بکنیم.
با بیرون آوردن چوب از چشم خود، فروتن شده، با دیگران همدلی بیشتری خواهیم کرد. هنگامی که از خود انتقاد کنیم، د یگر سایرین را مورد انتقاد قرار نخواهیم داد. نه تنها این، بلکه قادر خواهیم شد که به روشنی ببینیم. قادر خواهیم شد برادر خود را آن گونه که خدا او را میبیند، ببینیم؛ به او با محبت و رحمت خواهیم نگریست. بله در اینصورت، «خس» را در چشم او خواهیم دید و خواهیم خواست که به او کمک کنیم و خس را از چشمش بیرون آوریم (غلاطیان ۶: ۱ و تفسیر آن مشاهده شود). بدین ترتیب روح انتقاد و محکوم کردن در ما متوقف خواهد شد.
۶ یهودیان سگ و خوک را نجس میدانستند ایشان هرگز به این فکر نمیافتادند که گوشت قربانی شده برای معبد را به یک سگ بدهند؛ در نظر ایشان سهیم گرداندن غیریهودیان خدانشناس در برکات روحانی، مانند ریختن مروارید جلو خوکان بود. چه اتفاقی میافتد اگر به خوکها به جای غذا مروارید داده شود؟ خوکها آن را از دهان خود بیرون انداخته، لگدمال خواهند کرد؛ سپس برگشته، به کسانی که به ایشان مروارید داده اند، حمله خواهند کرد.
باید توجه داشته باشیم که سگها و خوکهای قید شده دراینجا، بی ایمانان سخت دلی هستند که آگاهانه و دائماً با خدا ضدیت میکنند. ایشان کسانی هستند که نمیتوانند کلام و «مروارید»های خدا را بپذیرند. سخن گفتن دربارۀ امور روحانی با چنین کسان بی فایده است. (لوقا ۲۳: ۹؛ اعمال ۱۳: ۴۴-۴۶، ۱۸: ۵-۶ مشاهده شود).
با اینحال باید خیلی محتاط باشیم که چه کسانی را «سگ» و «خوک» مینامیم. تعداد کسانی که سگ یا خوک هستند، بسیار اندک است. اما با وجود اینکه ایشان دشمنان خدا هستند، باید آنان را دوست بداریم (متی ۵: ۴۴). حتی اگر با ایشان صحبت نکنیم، باید برای ایشان دعا کرده، نسبت به آنان رحمت نشان دهیم (رومیان ۱۲: ۱۴، ۱۷، ۱۹-۲۱ مشاهده شود). چنین افرادی اسیر شیطان هستند و امید و نوری ندارند. باشد که خدا به ما کمک کند تا ایشان را دوست بداریم.
سؤال کنید، بطلبید، بکوبید (۷: ۷-۱۲)
(لوقا ۶: ۳۱، ۱۱: ۹-۱۳)
۷-۸ زندگی مسیحی یک سفراست. عیسی هرگز به ما نگفته است که این سفر،آسان خواهد بود. اما او در این آیهها تعلیم مهمی در باره این سفر میدهد: کسی هست که هر آنچه که برای سفر بدان نیاز داریم به ما خواهد داد، کسی که درها را به رویمان خواهد گشود، و کسی که درنهایت، در آسمان و حیات ابدی را خواهد گشود. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که سؤال کرده، طلبیده، بکوبیم (آیۀ ۷).
عیسی نمیفرماید که اگر سؤال یا درخواست کنیم، هر آنچه که میل داریم، به دست خواهیم آورد. بسیاری از مواقع درخواست میکنیم ولی چیزی دریافت نمیداریم (یعقوب ۴: ۳ مشاهده شود). و از خدا مأیوس میشویم. لیکن خدا در زمان مناسب چیزی بهتر را به ما خواهد بخشید. خدا بهتر از ما میداند که چه چیزی برای سفرمان مورد نیاز است.
سؤال کنید که به شما داده خواهد شد. چه چیزی را باید سؤال کنیم؟ باید تقاضای قدرت نماییم تا یک مسیحی وفادار باشیم و مسیح را پیروی کنیم. برای همین است که در این آیهها چنین وعده هایی داده شده است. برای پیروی مسیح، هرآنچه که نیاز داریم مهیاست و داده خواهد شد البته به این شرط که با ایمان سؤال کنیم (مرقس ۱۱: ۲۴ و تفسیر آن مشاهده شود).
بنابراین، اگر زندگی مسیحی ما ضعیف است، تقصیر خدا نیست، تقصیر خودمان است و چنین عذری قابل قبول نیست. خدا وعده داده است که طی سفر به ما کمک خواهد کرد. آنچه که برعهدۀ ما است، سؤال (درخواست) کردن، طلبیدن و کوبیدن است. در این صورت زندگی مسیحی ما ضعیف نخواهد بود.
درمتن اصلی یونانی، کلمات سؤال کردن، طلبیدن و کوبیدن در واقع به معنی «سؤال کردن مداوم»، «طلبیدن مداوم» و «کوبیدن مداوم» است. ما باید آنقدر سؤال کنیم تا دریافت نماییم (لوقا ۱۸: ۱-۸ مشاهده شود). هرقدر که با ایمان سؤال کنیم، به همان اندازه نیز دریافت خواهیم کرد.
برای پیروی مسیح، بیش از هرچیز به چه نیاز داریم؟ به روحالقدس. ما به حضور مسیح و روح مسیح در خود نیاز داریم. عیسی گفت: «... جدا از من هیچ نمیتوانید کرد» (یوحنا ۱۵: ۵). ما در سفرمان تنها نخواهیم بود. یکی از آخرین چیزهایی که مسیح به شاگردانش فرمود، این بود: «و اینک من هرروزه تا انقضای عالم همراه شما میباشم» (متی ۲۸: ۲۰).
۹-۱۱ خدا عطاهای نیکویی به تمامی انسانها داده است، از قبیل زندگی، خورشید، باران، خوراک. لیکن در کنار اینها وی عطاهای مخصوصی به فرزندانش یعنی مؤمنان به مسیح میدهد.
کتاب مقدس به روشنی میآموزد که همۀ انسانها، فرزندان خدا نیستند. تنها ایماندارن به مسیح فرزندان خدا هستند. تمامی انسانها بعنوان فرزندان شیطان و در قلمرو تاریکی زاده شده اند. تمامی انسانها ذاتاً شریر هستند. از آغاز، هریک از ما دشمن خدا و یک گناهکار بوده ایم (رومیان ۳: ۱۰). لیکن اکنون به واسطۀ ایمان به مسیح، ما که قبلاً دشمنان خدا بودیم، تبدیل به فرزندان خدا شده ایم (یوحنا ۱: ۱۲). پس اینک خدا برای ما یک پدر آسمانی مهربان است. وهنگامی که به سوی او میآییم و سؤال میکنیم، دریافت خواهیم کرد.
خدا بخششهای نیکویی به ما عطا خواهد فرمود (آیۀ ۱۱). اگر پدران شریر زمینی «بخششهای نیکویی» را به فرزندانشان میدهند، مطمئناً پدر آسمانی ما بخششهای خیلی بهتری به فرزندانش خواهد داد. بخششهای خدا همواره برای ما نیکو خواهد بود. شاید گاه و بی گاه وی ما را در معرض آزمایشهای گوناگونی قرار دهد، لیکن این امر همواره برای خیریت ما خواهد بود (رومیان ۵: ۳-۴ و تفسیر آن مشاهده شود). هر آنچه که خدا به فرزندانش بدهد، در نهایت برای خیریت ایشان خواهد بود (رومیان ۸: ۲۸ و تفسیر آن مشاهده شود). بزرگترین عطایی که خدا میخواهد به ما بدهد، کدام است؟ این عطا، روحالقدس است. درآیۀ مشابه در انجیل لوقا، به جای بخششهای نیکو، روحالقدس آمده است (لوقا ۱۱: ۱۳). تمامی عطایای روحانی در عطای روحالقدس نهفته است. اگر روحالقدس را دریافت کرده باشیم، در واقع مثل این است که هر آنچه را که برای زندگی مسیحی مان نیاز داریم دریافت کرده ایم، نظیر ثمرۀ روح، (غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳ مشاهده شود). مشارکت روح و قدرت روح.
بیایید این برترین عطا، یعنی روحالقدس را درخواست کنیم. بیایید والاترین چیزها، یعنی شناختن خدا و مسیح را بطلبیم. بیایید بکوبیم و آنگاه وارد حیات شادمان و پر جلال مسیح خواهیم شد. ما با او، در تمامی خزاین آسمان سهیم خواهیم شد. چه در این حیات و چه در حیات بعدی.
۱۲ آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید. بسیاری از مسیحیان این گفته را «قانون طلایی» مینامند زیرا که در تعالیم عیسی، از اهمیت به سزایی برخوردار است. این قانون در واقع مربوط به دومین حکم بزرگ میشود یعنی این حکم که همسایۀ خود را همچون خود دوست بدار (مرقس ۱۲: ۳۱). این «قانون طلایی» به ما میگوید که چگونه باید همسایۀ خود را دوست بداریم. گفتن اینکه همسایۀ خود را دوست بدار آسان است، لیکن باید سؤال کنیم که «چگونه باید او را دوست بداریم؟» این قانون طلایی پاسخ را به دست میدهد، و مانند حکم بزرگ، تورات و صحف انبیا را خلاصه میکند (غلاطیان ۵: ۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود).
قانون طلایی نمیگوید که والدین باید تنبیه کردن فرزندانشان را متوقف سازند؛ یا این که قضات و صاحب منصبان باید مجازات مجرمین را متوقف سازند. قانون طلایی تنها به روابط شخصی با همسایه مان اشاره میکند.
تصورش را بکنید: اگر هرکس از این قانون پیروی کند، دیگر مشاجره، جنگ، اعتصاب و طلاقی وجود نخواهد داشت؛ دیگر نیازی به قاضی و پلیس و ارتش نخواهد بود؛ دیگر مشکلی درجهان وجود نخواهد داشت.
پس در این صورت چرا انسانها از این قانون پیروی نمیکنند؟ به خاطر گناه. زیرا که انسان خود را بیش از همسایه اش دوست دارد. ریشۀ گناه انسان خود پرستی یا خودخواهی است. خود پرستی علت تمامی نزاعها و اغتشاشات در جهان است.
زندگی مسیحی ماهنگامی آغاز میشود که خود پرستی ما خاموش گردد. «انسان کهنۀ» ما باید بمیرد (رومیان ۶: ۶). اما نه تنها انسان کهنۀ درون ما باید بمیرد، بلکه باید به واسطۀ روحالقدس از نو متولد شویم (یوحنا ۳: ۵). بدون دریافت روحالقدس، بدون دریافت زندگی روحانی نوین، نمیتوانیم مسیح را پیروی کنیم. بدون محبت خدا که به واسطۀ روحالقدس در دلهای ما ریخته شده است (رومیان ۵: ۵)، نمیتوانیم از این قانون طلایی پیروی نماییم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر