۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

اعمال فصل ۴ ( ترجمه تفسیری)


  رسولان مسیح با جرأت سخن می گویند
 ۱ ایشان هنوز مشغول گفتگو با مردم بودند که ناگهان کاهنان اعظم با سرنگهبان خانه خدا و چند نفر از فرقه صدوقی ها بر سرشان تاختند.  ۲ ایشان از اینکه پطرس و یوحنا درباره زنده شدن عیسی با مردم سخن می گفتند، بسیار مضطرب و پریشان شده بودند.  ۳ پس آنان را گرفتند و چون عصر بود تا روز بعد زندانی کردند.  ۴ اما بسیاری از کسانی که پیام ایشان را شنیده بودند، ایمان آوردند و به این ترتیب تعداد ایمانداران به پنج هزار رسید!  ۵ روز بعد، شورای عالی یهود در اورشلیم جلسه داشتند.  ۶ حنا کاهن اعظم با قیافا، یوحنا، اسکندر و سایر بستگانش نیز حضور داشتند.  ۷ آنگاه پطرس ویوحنا را آوردند و از ایشان پرسیدند: “این کار را با چه قدرت و با اجازه چه کسی انجام داده اید؟”  ۸ پطرس که پر از روح القدس بود، به ایشان گفت : “ای سران و بزرگان قوم اسرائیل ،  ۹ اگر منظورتان این کار خیر است که در حق این شخص لنگ کرده ایم و می پرسید که چگونه شفا پیدا کرده است ،  ۱۰ اجازه دهید صریحا به همه بگویم که این معجزه را در نام عیسی مسیح ناصری و با قدرت او کرده ایم ، یعنی همان کسی که شما بر صلیب کشتید ولی خدا او را زنده کرد. بلی ، با قدرت اوست که این مرد الان صحیح و سالم اینجا ایستاده است .  ۱۱ چون بنا به گفته کتاب آسمانی ، عیسی مسیح همان سنگی است که شما معمارها دور انداختید، ولی سنگ اصلی ساختمان شد.  ۱۲ غیر از عیسی مسیح کسی نیست که بتواند ما را رستگار سازد! چون در زیر این آسمان ، نام دیگری وجود ندارد که مردم بتوانند توسط آن از گناهان نجات یابند.”  ۱۳ وقتی اعضای شورا جرأت و بی باکی پطرس و یوحنا را دیدند، مات و مبهوت ماندند! خصوصا که می دیدند اشخاص بیسواد و معمولی هستند، و پی بردند که چون با عیسی بوده اند تا این حد دگرگون شده اند!  ۱۴ از طرف دیگر، فقیر لنگ نیز صحیح و سالم کنار ایشان ایستاده بود و نمی توانستند شفای او را انکار کنند!  ۱۵ پس ایشان را از تالار شورا بیرون فرستادند تا با یکدیگر مشورت کنند.  ۱۶ آنان از یکدیگر می پرسیدند: “با ایشان چه کنیم ؟ ما که نمی توانیم منکر این معجزه بزرگ شویم ، چون در اورشلیم همه از آن باخبرند.  ۱۷ ولی شاید بتوانیم جلو تبلیغاتشان را بگیریم . پس به ایشان می گوییم اگر بار دیگر نام عیسی را بر زبان بیاورند و دست به چنین کارهایی بزنند، مسئول عواقب آن خواهند بود.”  ۱۸ پس ایشان را احضار کرده ، گفتند که دیگر درباره عیسی با کسی سخن نگویند.  ۱۹ اما پطرس و یوحنا جواب دادند: “خودتان بگویید، آیا درست است که بجای حکم خدا، از دستور شما اطاعت کنیم ؟  ۲۰ ما نمی توانیم آنچه از عیسی دیده و شنیده ایم به کسی نگوییم .”  ۲۱ پس ایشان را بسیار تهدید کردند و آزاد ساختند، چون نمی دانستند چطور مجازاتشان کنند بدون اینکه آشوب تازه ای براه افتد؛ زیرا بخاطر این معجزه بزرگ ، همه خدا را شکر می کردند.  ۲۲ معجزه شفای مردی که بیش از چهل سال فلج بود!

  دعای متحد ایمانداران
 ۲۳ پطرس و یوحنا بمحض اینکه آزاد شدند، نزد سایر رسولان عیسی بازگشتند و تصمیمات شورا را برای ایشان بازگو کردند.  ۲۴ آنگاه تمام ایمانداران با هم دعا کرده ، گفتند: “ای خداوند، ای خالق آسمان و زمین و دریا و هر آنچه در آنهاست ،  ۲۵ مدتها پیش بوسیله روح القدس از زبان جد ما و خدمتگزار خود داود نبی فرمودی :  ۲۶ چرا مردم خدانشناس بضد خداوند شورش بپا می کنند و قومهای نادان علیه خدای بزرگ و توانا توطئه می چینند؟ پادشاهان دنیا با یکدیگر همدست می شوند تا با خدا و با مسیح او بجنگند.  ۲۷ ”این درست همان چیزی است که ما امروز شاهد آن هستیم ، زیرا هیرودیس پادشاه ، پونتیوس پیلاطوس فرماندار و تمام رومی ها با قوم اسرائیل ، ضد عیسی مسیح ، خدمتگزار مقدس تو همدست شده اند  ۲۸ تا دست به کارهایی بزنند که حکمت و قدرت تو از پیش مقدر کرده بود.  ۲۹ و حال ، ای خداوند، به تهدیدهای ایشان گوش کن و به ما خدمتگزاران خود جرأت بده تا پیام تو را به مردم برسانیم .  ۳۰ قدرت شفابخش خود را نیز به ما عطا فرما تا بوسیله نام خدمتگزار مقدس تو عیسی ، معجزات بزرگ و کارهای عجیب انجام دهیم .”  ۳۱ پس از این دعا، خانه ای که در آن بودند، تکان خورد و همه از روح القدس پر شدند و پیغام خدا را با جرأت به مردم رساندند.

         صمیمیت و همبستگی مسیحیان  ۳۲ تمام ایمانداران با هم یکدل و یکرأی بودند، و کسی دارایی خود را از آن خود نمی دانست ، چون هر چه داشتند با هم قسمت می کردند.  ۳۳ رسولان دربارهزنده شدن عیسای خداوند با قدرت موعظه می کردند و فیض عظیم خدا بر همه ایشان بود.  ۳۴ کسی نیز محتاج نبود، چون هرکس زمین یا خانه ای داشت ،  ۳۵ می فروخت و پولش را به رسولان می داد تا بین نیازمندان تقسیم کنند.  ۳۶ برای مثال شخصی بود به نام یوسف که رسولان او را “برنابای واعظ “ نام نهاده بودند! او از قبیله لاوی و اهل قبرس بود.  ۳۷ او مزرعه خود را فروخت و پولش را آورد و پیش قدمهای رسولان گذاشت .    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر