۱ و چون فریسیان جمع بودند، عیسی از ایشان پرسیده، ۴۲ گفت: «درباره مسیح چه گمان میبرید؟ او پسر کیست؟» بدو گفتند: «پسر داود.» ۴۳ ایشان را گفت: «پس چطور داود در روح، او را خداوند میخواند؟ چنانکه میگوید: ۴۴ "خداوند به خداوند من گفت، به دست راست من بنشین تا دشمنان تو را پایانداز تو سازم." ۴۵ پس هرگاهداود او را خداوند میخواند، چگونه پسرش میباشد؟» ۴۶ و هیچکس قدرت جواب وی هرگز نداشت و نه کسی از آن روز دیگر جرأت سؤال کردن از او نمود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر