۱۳۹۴ بهمن ۱۱, یکشنبه

چه چيزهايي مانع شنيدن دعاي ما مي گردد؟


1- گناه یا گناهان اعتراف نشده

اگر در قلب ما نسبت به کسی رنجش باشد یا کسی از ما رنجیده باشد، اگر مرتکب گناهی شدیم و آن گناه را اعتراف نکردیم، اینها مانع از این است که دعای ما به گوش خدا برسد، در نتیجه دعاهای ما بی جواب می ماند ( اشعیا 1:11 و 6،مرقس 61:11 و 61، متی 11:1 و 11 ).

6-انگیزه ی نادرست

خدا به نیت های قلب ما نگاه می کند. انگیزه ی دعایی که می کنیم چیست؟ جلال و ارضا هوسهای خودمان؟ آیا بر اساس غرور و خودخواهی خود دعا می کنیم یا با انگیزه ی جلال خدا؟ آیا به دنبال رفع احتیاجات واقعی خود و محبت نسبت به دیگران هستیم یا انگیزه ی دیگری داریم؟ ( یعقوب 1:1،

یوحنا 11:11).

ة ة1-بی ایمانی و شک و تردید

اگر دعای ما با ایمان باشد حتما خدا به آن جواب خواهد داد. ایمان و داشتن یقین در دعا خیلی مهم است. یکی از علل اساسی که خدا به دعای ما جواب نمی دهد، بی ایمانی است ( یعقوب 1:1-:، عبرانیان 1:11،مرقس 61:11و61، متی ::11 و 6:1).

1- تنبلی و عدم مداومت در دعا

خیلی اوقات وقتی دعا می کنیم همان لحظه می خواهیم جواب دعای خود را دریافت کنیم. اما باید بدانیم گاهی ما را صبر لازم است تا وعده ها را بیابیم. ما در دعا کردن نباید خسته خاطر بشویم، بلکه باید سماجت داشته باشیم. مسیح ما را در دعا دعوت می کند که با سماجت و بطور مداوم بطلبیم

تا بیابیم ( لوقا 1:11-1 و :1:1-:).

اطمینان ما از دریافت جواب دعا بر چه پایه و اساسی استوار است؟

1- ما در دعا اطمینان داریم، چون خدای ما خدای راستگویی است. او هرگز دروغ نگفته است. او به قولهای خود همیشه عمل می کند. او قول داده که به دعای ما جواب خواهد داد وسر قول خود ایستاده است ( ارمیا 1:11).

 6- خدا قدرت آن را دارد که به هر دعای ما جواب دهد. هیچ امری نزد خدا غیر ممکن نیست. تمام قدرت آسمان و زمین در دست اوست و او هر آنچه بخواهد قادر است انجام دهد ( پیدایش :11:1، متی 61:11 و :6::1).

1- خدا مایل است به دعای ما پاسخ گوید، چون ما را دوست دارد. او چون پدری مهربان، دلش می خواهد نیازهای ما را رفع نماید. او نمی تواند نسبت به ما و نیازهای ما بی تفاوت باشد، چون ما را دوست دارد ( متی ::6 و 1 و ::11).

1- ما در دعا مطمئن هستیم که خدا ما را می شنود، چون ما در زیر خون عیسی فرزندان خدا شده ایم و خدا ما را به عنوان فرزند پذیرفته است. پس ما با دلیری مثل یک فرزند نزد پدر مهربان خود می آییم و مطمئن هستیم که ما را می شنود و به ما پاسخ خواهد داد ( رومیان ::11،

عبرانیان 11:1، اول یوحنا 1:1و 11:1 و 11).

برای اینکه دعای ما جواب داشته باشد باید با پاکی و قدوسیت به حضور خدا بیاییم. باید دعای ما طبق اراده ی خدا باشد و باید با ایمان دعا کنیم و باید زندگی ما در مسیح باشد و به او همچون شاخه ای که به تاک وصل است متصل باشیم ( اول یوحنا 61:1 و 66، 11:1 و یوحنا 11::)

۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

دعا


دعا یعنی داشتن مشارکت و مصاحبت و همچنین بیان احساسات قلبی ما به پروردگار و در نتیجه دوستی با خدا. باید بدانیم که ما در دعا با خدا ارتباط برقرار می کنیم وبا خدا صحبت می کنیم همچنین خدا با ما صحبت می کند. دعا اساس زندگی ماست، غذای روزانه ی ماست. همانطور که ما برای قوت جسمانی خود احتیاج به غذا داریم، برای قوت روحانی احتیاج به دعا داریم. دعا گفتن ورد به خدا نیست ، بلکه در دعا ما آنچه را که در قلب داریم با خدا در میان می گذاریم. همانطور که با یک دوست صمیمی صحبت

می کنیم با خدا هم همین طورباید صحبت کنیم.

وقتی شاگردان به مسیح گفتند: « دعا کردن را به ما بیاموز» و او دعای ربانی را به آنها یاد داد. ولی منظور او این نبود که آنها دائم این دعا را تکرار کنند، بلکه این دعا، چهارچوب دعا کردن را می آموزد. امروز می خواهیم این دعا را بررسی کنیم و ببینیم که در دعا چه نکاتی را باید رعایت کنیم.

چطور باید دعا کرد؟

1- دعای ما خطاب به پدر آسماني است«ای پدر ما كه در آسماني»وبه اسم عيسي مسيح مهر و امضاء می شود. دعای ما باید حتما به اسم عیسای مسیح باشد. مسیح گفت « هر چه به اسم من بطلبید به شما خواهم کرد» « هر چه از پدر به اسم من طلب کنید به شما عطا کند». ( یوحنا

11:11 و 11 و 11:11 و 61:11، افسسیان 1::6 ، کولسیان 1::1)

6- دعای ما بهتراست با پرستش و شکرگذاری شروع شود. اول فکر کنیم نزد چه کسی آمدیم. با چه کسی می خواهیم صحبت کنیم، با کسی که خالق کل جهان هستی است، با کسی که پادشاه پادشاهان است، عظیم و پرقدرت و پرمحبت است، ولی با وجود عظمتش پدر مهربان ماست. فکر کنیم او چه کارهایی برای ما کرده، او چه چیزهایی به ما داده، برای همه اینها او را پرستش

کنیم و از او تشکر کنیم. ( اول تیموتائوس 1:6 ، عبرانیان 11:11)

خدا می خواهد که ما احسانات او و جوابهای دعایی که به ما داده ، به یاد بیاوریم ، و بدانیم که او هر روز نان روزانه ی ما را به ما می دهد. به خاطر داشته باشیم سلامتي ای که داریم از اوست و حتی اگر در مشکلات نیز باشیم ایمان داشته باشیم که میتواند و میخواهد ما را از آن مشکلات رهایی بدهد ما می توانیم خیلی چیزها را به یاد بیاوریم و برای آنها خدا را شکر کنیم. خدا را به خاطر نجات، به خاطر مسیح و خون مسیح، به خاطر روح القدس ، به خاطر کلامش شکر کنیم. ( اول تسالونیکیان

1::1 ، لوقا :1::1)

 1- دعای ما باید طبق خواست خدا باشد. باید بخواهیم که اراده ی خدا کرده شود نه خواسته های ما! چیزهایی هست که ما می خواهیم اما خدا می داند که به صلاح ما نیست و به ما نمی دهد. ما نباید ناراحت شویم . شاید هم هنوز وقتش نباشد به ما بدهد و ما باید برای دریافت آن صبر کنیم.

چطور می توانیم اراده ی خدا را بدانیم؟ کلام خدا اراده ی خدا را به ما نشان می دهد. ما وقتی طبق اراده او دعا می کنیم دعای ما حتما جواب دارد ( اول یوحنا 11:1 و 11 ، متی 1::1)

1- خدا از ما می خواهد احتیاجات خود را به او بگوییم. گاهی ما می گوییم:« خدا احتیاجات مرا می داند دیگر لازم نیست آن را به خدا بگویم»، اما خدا از ما می خواهد که به او بگوییم. مسیح
گفت: «
بطلبید تا به شما داده شود، بکوبید تا برای شما باز کرده شود، هر که سوال کند یابد». « قانون خدا این است که ما احتیاجات خودرا به حضورش بیاوریم». ( متی :::-11 و 11:1،

مرقس 61:11-61 ، فیلیپیان 1:1 ، 11). 1- وقتی به حضور خدا حاضر می شویم نباید در قلب ما کینه یا رنجشی باشد. گناه مانع شنیده شدن

دعای ما می شود. گناه دیواری است میان ما و خدا ( اشعیا 1:11 و 6). اگر دل کسی را شکسته باشیم یا کینه و نفرتی در قلب ما باشد، دعای ما شنیده نمی شود. ما وقتی به حضور خدا می آییم اگر گناهی در ما باشد باید آن را اعتراف کنیم و در زیر خون مسیح بخشش بطلبيم و اگر رابطه ی ما با کسی درست نیست باید آن را درست کنیم. مسیح گفت:« ببخشید تا بخشیده شوید ،اگر نبخشید شما هم بخشیده نخواهید شد». در کلام خدا هر جا صحبت از دعا می شود در آنجا

صحبت از بخشش است ( متی 16:1و 11 و11 و :61:1-11 و 61:1 و61). 1- شفاعت برای دیگران. ما نباید فقط برای خودمان دعا کنیم، بلکه باید برای دیگران هم دعا کنیم. باید در دعا به فکر خانواده، همسایه ، دوستان، اطرافیان، اعضای کلیسا، رهبران کلیسا باشیم و برای آن ها دعا کنیم. برای احتیاجات آنها و مخصوصا برای نجات اطرافیان دعا کنیم. ( یعقوب

11:1، افسسیان 1::1، اول تیموتائوس 1:6 و 6). :- شکرگزاری. در آخر شکر کنید که خدا تمام دعاهای شما را شنیده و به همه ی آنها جواب خواهد

داد. خوب است دعا را با شکرگزاری و پرستش تمام کنیم و ایمان خود را نشان دهیم. بگوییم : « خداوندا شکر که دعای مرا شنیدی ! من مطمئن هستم که تو جواب دعای مرا می دهی » شکر کنیم که چنین خدای نیکویی داریم ( متی 11:1).

ما هر روز باید وقت دعا داشته باشیم. هر روز صبح قبل از شروع هر کاری دعا کنیم و کلام بخوانیم و خود را آماده کنیم تا روزمان را با قدرت و همکاری با خدا شروع کنیم. وقتی روز را با دعا شروع کنیم و امتداد داشته باشد اثر آن در تمام روز می ماند. مردان خدا اکثرا اهمیت دعا را درک کرده بودند و وقت زیادی به دعا می دادند. خود مسیح در این زمینه نمونه ی خوبی برای ماست ( لوقا 11:1 و 16:1). در دعا عجله نکنید، انتظار خدا را بکشید، روی خدا را بطلبید، حواس خود را متمرکز دعا کنید. در دعا شادیها و غمها و پیروزیها و شکست های خود را با خدا در میان

بگذارید.

 

۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه

برکات تولد تازه


تولد تازه به همراه خود برکات بزرگی دارد که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

3- کسی که تولد تازه می یابد روح خدا در درون او ساکن می شود. وجود او خانه و جایگاه حضور خدا می شود. این افتخار بزرگ نصیب ما می شود که خدا در ما ساکن می شود ( اول قرنتيان 33:3).

2- کسی که تولد تازه می یابد حیات ابدی نصیب او می شود. عیسای مسیح به نیمودیموس می گوید:« اگر کسی از سر نو مولود نشود ملکوت خدا را نمی تواند دید». پس اگر کسی از سر نو
مولود شود می تواند وارد ملکوت، یعنی پادشاهی خدا شود و تا ابد در حضور خدا زندگی کند
(

یوحنا 33:1، اول یوحنا 31:1 ).
1- شخصی که تولد تازه می یابد محبت خدا در دل او توسط روح القدس ریخته می شود. او میتواند خدا و دیگران را محبت کند چون روح خدا که در درون او ساکن است این محبت را به وجود می آورد ( رومیان 1:1).

4- شخصی که تولد تازه می یابد فکر او عوض می شود و او فکر مسیح را پیدا می کند. روح القدس ذهن شخص را تازه می کند، فکر او را عوض می کند. فکر انسان خیلی مهم است، ما آنچه را که فکر می کنیم همان را انجام می دهیم. ( اول قرنتيان 33:2).

1- شخص تولد تازه یافته در مسیح قوت انجام هر چیزی را دارد. چون مسیح که تمام قدرت آسمان و زمین در دست اوست، در او ساکن می شود. پس او نیز قدرت انجام هر کاری را دارد، چون در واقع مسیح در او عمل می کند ( فیلیپیان 31:4).

3- شخص تولد تازه یافته در مسیح مقدس است. چون خون مسیح تمام گناهان او را پاک کرده و خدا دیگر در او گناهی نمی بیند. او از دنیا جدا شده تا برای مسیح زندگی کند. بنابراین او مقدس است ( اول قرنتيان 33:3).

:- شخصی که تولد تازه می یابد عضوی از اعضای بدن مسیح می شود. ما وقتي به مسیح ایمان می آوریم یکی از اعضای بدن مسیح می شویم. مسیح سر است و ما اعضای بدن او هستیم. یکی از ما چشم، یکی گوش، یکی دست،یکی پا ویکی قلب است. ما باید بفهمیم که چه قسمت از بدن

مسیح هستیم ( اول قرنتيان 32::2 ، رومیان 4:32 و 1). 8- شخصی که تولد تازه می یابد، اهل خانه ی خدا یعنی فرزند خدا می شود. (یوحنا 32:3، افسسیان

33:2) برای همین او می تواند با دلیری ، درست مثل یک فرزند که به نزد پدرش می آید به حضور خدا بیاید و با او همچون پدر رابطه ی نزدیک و صمیمی داشته باشد ( عبرانیان 33:4).

3- شخص تولد تازه یافته وارث خداست. ما چون فرزند هستیم بنابراین وارث هم می باشیم. پس هم ارث با مسیح هستیم. آن ارثی که متعلق به مسیح است، به ما هم می رسد یعنی در ارث مسیح شریک هستیم ( رومیان 8::3

:3-شخص تولد تازه یافته شریک طبیعت الهی می باشد. ذات خدا در او قرار می گیرد، چون روح خدا در او ساکن است ( دوم پطرس 4:3)

33-شخص تولد تازه یافته متعلق به خداست ملک خاص اوست. ما متعلق به شیطان و دنیا نیستیم بلکه ملک اختصاصی خدا و از آن او هستیم. ( اول پطرس 3:2)

۱۳۹۴ بهمن ۷, چهارشنبه

چگونه می توانیم تولد تازه پیدا کنیم؟

3- به وسیله ی شنیدن و پذیرفتن کلام خدا: کلام خدا چون شمشیر دو دمی است که وارد وجود ما می شود و درون ما را می شکافد و در آن دگرگونی ایجاد می کند، ما باید اجازه بدهیم که این کلام وارد اعماق وجود ما شود و عمل کند، چون کلام خدا زنده است می تواند در ما عمل کند.( اول پطرس

21:3 )

2- بوسیله روح القدس: روح القدس عامل اصلی در ایجاد تولد تازه است. ما باید خود را در مسیر وزش باد روح القدس قراردهیم و اجازه دهیم روح القدس بر ما بوزد و ما را عوض کند. با تلاشهای شخصی خود نمی توانیم تولد تازه پیدا کنیم، باید روح القدس مارا عوض کند ( یوحنا 3:1-8 ، تیطس

1:1) تعلیم و تربیت، انجام تشریفات مذهبی، عضویت در کلیسا و تعمید در آب در ما تولد تازه ایجاد نمی

کند. فقط و فقط روح القدس باید وجود مارا فراگیرد وآن را دگرگون سازد. از کجا می فهمیم که ما تولد تازه پیدا کرده ایم؟

3- هر که از خدا مولود شود گناه نمی کند ( اول یوحنا 3:1 ).

شخص تولد تازه یافته دیگر اسیر گناه نمی باشد و بر حسب عادت و آگاهی گناه نمی کند. شخص قبل از تولد تازه بر حسب عادت و با آگاهی مرتکب گناه می شد، اما حالا دیگر گناه نمی کند و اگر هم ندانسته و ناخواسته گناه کند فوری ناراحت می شود و با پشیمانی از آن توبه می کند ( اول یوحنا 3:2

و 2).

2-هر که از خدا مولود شود عدالت خدا را به جا می آورد ( اول یوحنا 23:2). تغییراتی که در درون ما ایجاد می گردد در زندگی عملی ما ظاهر می شود و اعمال نیکو از ما دیده می شود. همانطور که مسیح گفت: « درخت خوب، میوه ی خوب می آورد».

1-هر که از خدا مولود می شود، محبت می کند ( اول یوحنا 4::). محبت نسبت به خدا و دیگران به طور عملی در ما ظاهر می شود. محبت نسبت به خدا با انجام

احکام او و محبت عملی نسبت به دیگران! ( اول یوحنا 2:1 و 4::2 و 23). 4-هر که از خدا مولود می شود بر دنیا و خواسته های گناه آلود دنیا تسلط دارد ( اول یوحنا 4:1) 

۱۳۹۴ بهمن ۶, سه‌شنبه

تولد تازه


در بحث نجات دیدیم که چطور ما می توانیم از نجاتی که خدا بر حسب فیض خود برای ما مهیا کرده برخوردار شویم. برای اینکه بتوانیم در این نجات گام برداریم احتیاج به یک تجربه روحانی ای داریم که عیسای مسیح در انجیل یوحنا باب سوم از آن صحبت می کند، یعنی تولد تازه !

اما تولد تازه چیست و ما چطور می توانیم آن را به دست آوریم؟ تولد تازه چیست؟ ( یوحنا 3:1 -8 )

نیمودیموس یکی از بزرگان دین یهود بود که شبانه نزد عیسی آمد. او مرد متدین و نیک نامی بود. هر چند سعی کرده بود مطابق اصول شریعت الهی (تورات) زندگی کند، ولی مطمئن نبود که آیا مورد پذیرش خدا قرارگرفته یا خیر، او نمی دانست که آیا پس از مرگ به حضور خدا می رود یا نه ! او به دنبال حقيقت می گشت و برای همین نزد عیسی آمده بود. عیسی از قلب او آگاهی داشت برای همین قبل از اینکه او مسئله خود را مطرح کند ، عیسی جواب سوال او را می دهد. عیسی می گوید که فقط از یک طریق او می تواند به این اطمینان برسد و آن هم این است که از سر نو مولود شود، یعنی تولد تازه پیدا کند. اما نیمودیموس نفهمید منظور عیسی چیست. عیسی برای او توضیح می دهد که برای یافتن تولد تازه او باید خود را در معرض وزش باد روح القدس قرار دهد و اجازه دهد تا روح القدس در وجود او تغییر

و تحولی ایجاد کند. برای اینکه مفهوم تولد تازه را بهتر درک کنیم باید بدانیم که در وهله ی اول تولد تازه چه چیزهایی

نیست:

3- تولد تازه اصلاح اخلاقي نیست. یعنی صرفا اصلاح یک قسمت از زندگی نیست. تولد تازه ترک برخی از گناهان و عادتهای بد نیست. سعی و کوشش برای اصلاح اخلاقي نیست . اگر درختی طبیعتا تلخ است و میوه های تلخ می دهد با کندن میوه های تلخ کار درست نمی شود، چون اگر میوه های آن کنده شود باز میوه های تلخ دیگری می دهد.باید درخت از ریشه کنده شود و درخت دیگری نشانده شود. ما نیز تا از درون عوض نشویم میوه های زندگی ما نمی تواند شیرین شود. ما ممکن است یک یا چند میوه ی تلخ زندگی خود را بکنیم، اما به جای آن میوه های تلخ دیگری

ظاهر می شود، چون طبیعت ما اسیر گناه است وباید این طبیعت عوض شود.

 2- تولد تازه داشتن معلومات و اعتقادات دینی نیست. گرچه دانش کتاب مقدسي و اطلاعات دینی خوب است، ولی دانش صرف در ما تولد تازه ایجاد نمی کند. استالین تمام عهد جدید را حفظ بود، اما متاسفانه تولد تازه نداشت. آگاهی بیمار از داروهای شفا بخش بدون استفاده از آنها او را خوب نمی کند. خیلی ها می دانند دروغ گفتن بد است اما دائم دروغ می گویند، می دانند چه کارهایی خوب است اما انجام نمی دهند. کلام خدا باید وارد قلب ما شود و در ما عمل کند و ما را عوض

کند و گرنه فایده ای برای ما نخواهد داشت.

1- تولد تازه تعلق داشتن به نژاد خاصی نیست. بعضی از مسیحیان گمان می کنند چون به نژاد خاصی تعلق دارند و در طفولیت تعمید گرفته اند، پس تولد تازه دارند. این عقيده هم درست نیست.

پس تولد تازه چیست؟

3- تولد تازه یک دگرگونی عمیق درونی است. دگرگونی در فکر، احساس و اراده! شخصی که تولد تازه پیدا می کند، فکرش عوض می شود. شخص تا قبل از تولد تازه، در امور دنیوی و جسمانی
فکر می کند، ولی بعد از تولد تازه در امور خداوند و در کلام خداوند تفکر می کند. فکر او این
است که چگونه خدا را خشنود سازد. احساس او و تمایلات او عوض می شود. شخص نسبت به

گناه و چیزهایی که باعث ناراحتی خدا می شود، نفرت پیدا می کند و آنچه که او را خوشحال می کند، انجام خواسته های خداست. تصمیمات او عوض می شود. او تصمیم جدی برای پیروی از خدا می گیرد وتصمیم می گیرد از خواسته های گناه آلود دنیا دوری گزیند. ( رومیان 2:32)

2- تولد تازه یعنی خلقت نو و تازه. شخص موجود جدیدی می شود. همه چیز در زندگی او نمی شود. ( دوم قرنتيان 1::3)

1-تولد تازه یعنی از خدا مولود شدن، از بالا  مولود شدن! ( یوحنا 31:3) 4- تولد تازه یعنی شریک طبیعت الهی شدن! ( دوم پطرس 4:3)

همه ی ما احتیاج به تولد تازه داریم، چون همه ی ما گناه کرده ایم و در نتیجه طبیعت ما آلوده به گناه است. انسان از درون اسیر گناه است. طبیعت او گناه آلود است. برای همین همه ما احتیاج به تولد تازه داریم و تا تولد تازه پیدا نکنیم نمی توانیم آن طور که خدا می خواهد زندگی کنیم. ( رومیان

::34 و31

نجات


در درس های قبل متوجه شدیم که همه انسانها گناهکار هستند و گناه چه نتایج وحشتناکی دارد و چگونه خدا، پسرش عیسی مسیح را به خاطر گناهان ما به زمین فرستاد و خون او بخاطر گناهان ما ریخته شد

حال برای ما این سوال مطرح میشود که من برای دریافت بخشش و نجات چه باید بکنم و من چطور می توانم نجات بیابم ؟ امروز میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم :

" نجات یعنی رهایی از اسارت گناه و نتایج آن ، خشم خدا (داوری) ، در اعمال رسولان 21:05 زندانبان فیلیپی از پولس و سیلاس پرسید : " ای آقایان مرا چه باید کرد تا نجات یابم " و امروز حتما این سوال هر یک از ما میباشد .

در پروسه نجات ، هریک از ما و خدا سهم خود را داریم ، قدم اول از جانب خداست ، خدا بخاطر محبت عظیمش ، پسر یگانه خود را فرستاد و او خونش را برای پاک شدن ما از گناه ریخت، پس خدا نجات ما را فراهم کرده است .

خدا توسط روح القدس ما را نسبت به گناه ملزم میکند یعنی ما را به گناه محکوم میکند و گناهانمان را به ما نشان میدهد، اکثرأ ما خود را آدمهای خوبی میدانیم اما روح القدوس است که گناهان ما را به ما نشان میدهد ( یوحنا 6:05 و 7 ). خدا همچنین توسط کلامش گناهان در ما را به خودمان نشان میدهد و راه نجات را برای ما روشن میسازد. خدا توسط کلامش در ما ایمان را بوجود می آورد ( رومیان 06:01 ) خدا بوسایل مختلف ما را به این نجات دعوت می کند. او در قلب ما را می کوبد، اگر ما این در را باز کنیم او وارد قلب ما مي شود وبامادوستی و مصاحبت ايجاد مي كند.درب قلب ما فقط از داخل،و تنها به اراده ی ما باز می شود ، زیرا بیرون دستگیره ندارد و خدا هرگز به زور وارد قلب ما نمی شود.

خدا ما را دعوت می کند، ما به این دعوت می توانیم جواب مثبت یا منفی بدهیم.

پس قدم دوم از طرف ماست و آن دادن جواب مثبت یا منفی به دعوت خداست. ما می توانیم به خدا جواب رد بدهیم و درب قلب خود را به سوی او باز نکنیم و خود را تسلیم او نکنیم. از طرف دیگر می توانیم به دعوت خدا جواب مثبت بدهیم و درب قلب خود را به سوی او بگشاییم و خود را تسلیمش کنیم. جواب مثبت ما به خدا مانند بازگشت کامل ما به سوی خداست یعنی ما از راهی که می رویم، 071 درجه بر می گردیم و به راه خدا داخل می شویم. از راههای گناه آلود خود، که ما را به سوی هلاکت و نابودی می برند، بازگشت می کنیم. خدا بارها و بارها ما را دعوت به بازگشت می کند ( اشعیا 5:20، 

یوئیل 02:1 ، اعمال 08:2 ). بازگشت شامل دو مرحله است، توبه و ایمان که با هم می باشد. حال هر یک را جداگانه بررسی می کنیم تا موضوع برای ما روشن تر شود: 

توبه

توبه واقعی چه نوع توبه ای است؟ توبه در اصل یونانی به معنی تغییر فکر است. شخص باید فکرش نسبت به گناه عوض شود و گناه را ترک کند. در توبه ی واقعی ، فکر و احساس و اراده، هر سه عمل می کنند.

الف) فکر: گاهی شخص بدون اینکه بداند از چه توبه می کند این عمل (توبه) را انجام میدهد. شخص باید بداند که گناهکار است و بداند که چه گناهانی دارد و اینکه از آنها (گناهان) باید دست بردارد. ما باید نسبت به گناهان خود شناخت پیدا کنیم تا بتوانیم آنها را ترک کنیم. بدون شناخت نمی توانیم توبه واقعی

بکنیم.

ب) احساس: ما باید از گناهان خود متأسف و پشیمان باشیم وبدانیم که با گناهان خود خدا را ناراحت کرده ایم، قلب او را شکسته ایم، گناهان ما برای خدا بسیاردردناک است، برای همین از گناهان خود غمگین و شرمنده خواهیم شد. باید از گناهان خود متنفر باشیم، زیرا اگر گناه را دوست داشته باشیم همواره بسوی

گناه باز خواهیم گشت .

ج) اراده : شخص ممکن است که بداند گناهکار است و گناهان خود را بشناسد ولی پشیمان نباشد، توبه ی این شخص، توبه واقعی نخواهد بود، حتی ممکن است بداند گناهکار است و از آن پشیمان هم باشد، ولی تصمیم جدی برای ترک آن نگیرد، توبه ی این شخص هم توبه ی واقعی نیست. شخص باید تصمیم جدی بگیرد که از گناه دست بکشد و آن را ترک کند، در این رابطه می توانید لوقا 00:04 -22 را بخوانید و مثل پسر گمشده را شرح دهید که چطور به خود آمد و متوجه گناهان خود شد و با پشیمانی به نزد پدر

خود آمد. در این رابطه ، این آیات را بخوانید: ( امثال 02:17، اشعیا 5:44 و 6 ، دوم قرنتیان 01:6 )

ایمان

گفته شد که بازگشت یعنی روبرگردانیدن از گناه و رفتن به سوی خدا و برای آمرزش و پاک شدن از گناه ما نه تنها احتیاج به توبه داریم، بلکه نیاز داریم که به عیسای مسیح و خون او ایمان بیاوریم. ما باید بپذیریم وقتی گناهان خود را اعتراف می کنیم و زیر خون مسیح می آوریم، خون مسیح بر گناهان ما ریخته می شود و گناهان ما را می پوشاند و جریمه ی گناهان ما را می پردازد و ما آمرزیده می شویم، اگر ما ایمان نداشته باشیم دائم احساس گناه خواهیم کرد. ایمان یعنی باور ، پذیرش، قبول، اعتماد! در عبرانیان 0:00 میخوانیم : ایمان، اطمینانی است به چیزهایی که به آن امیدواریم و اعتقادی است به

 چیزهایی که نمیبینیم .بنابراین ما قبول می کنیم و می پذیریم و باور می کنیم که مسیح روی صلیب مرد و خون او گناهان ما را می آمرزد. تمام روابط ما با خدا بر اساس ایمان است و بدون ایمان نمی توانیم رضایت خدا را به دست آوریم1 (عبرانیان 5:00) ما با ایمان به خون عیسای مسیح نجات می یابیم و از گناهان خود تبرئه می شویم! به خاطر خون عیسای مسیح جرمی به حساب ما گذاشته نمی شود و ما نزد خدا عادل و بی گناه به حساب می آییم. ما بر حسب فیض و بخشش خدا نجات می یابیم نه با انجام اعمال شریعت و اجرای مراسم و تشریفات مذهبی ! دعا کردن، روزه گرفتن، حضور در کلیسا، خیرات،زیارت

و ریاضت نمی توانند ما را نجات دهند. ما به فیض خدا یعنی بخشش رایگان اوست که نجات می یابیم

( افسسیان 7:1 و 8 ، رومیان 11:2 -17).

اطمینان نجات

بر چه پایه و اساسی می توانیم از نجات خود مطمئن باشیم؟ 0- کلام خدا

کلام خدا، کلام راستی است و این کلام به ما اطمینان می دهد که با توبه و ایمان نجات می یابیم و وارد حیات جاودان می شویم، دیگر در داوری نمی آییم بلکه به حضور خدا خواهیم رفت، چون گناهان ما با خون مسیح بخشیده شده و مانع برداشته شده است ( اول یوحنا 02:4، یوحنا 12:4 و

16:01 -18 ، رومیان 8:01 و01 ) 1- شهادت رو ح القدس

روح القدس در قلب ما به ما اطمینان می دهد که مال خدا شده ایم و خدا پدر ما شده و ما فرزند او شده ایم. ما به خاطر رابطه ی دو جانبه ای که با خدا پیدا می کنیم مطمئن می شویم که خدا ما را پذیرفته است. به خاطر کاری که روح القدس در درون ما انجام می دهد این اطمینان را به دست می

آوریم. ( رومیان 03:7 -05 ، اول یوحنا 12:2 ) 2- تغییر زندگی و تغییر حالات درونی

 وقتی ما به زندگی قبل از ایمان و بعد از ایمان خود نگاه می کنیم می بینیم که عوض شده است. این تغییرات ما را مطمئن می سازد که واقعا نجات یافته ایم. در می یابیم که محبت و علاقه و اشتیاق ما به خدا بیشتر شده و رابطه ی ما با او شیرین شده و دلمان می خواهد از خدا اطاعت کنیم، دوست داریم دیگران را محبت کنیم و وقت بیشتری را با خدا و دیگر ایمانداران به مسیح صرف نماییم و با آنها مشارکت و دوستی داشته باشیم (اول یوحنا 2:1 -4، 03:2 و04، 6:3 ، 7 ، 00، 11 و 10 ،

یوحنا 04:03 و 10). در مورد نجات خود نباید به احساسات خود تکیه نماییم بلکه باید برواقعیت های کلام خدا متکی

باشیم. باید بدانیم کلام خدا راست است و اگرخدا چیزی را گفته واقعیت محض است. 

۱۳۹۴ بهمن ۵, دوشنبه

نتایج گناه


در پیدایش 2:71 خداوند به آدم گفت که اگر نااطاعتی کند و از درخت معرفت نیک و بدد بخورد خواهد مرد اما شیطان به حوا گفت که هر آینه نخوا هید مرد! سخنان کدامیک عملی شد؟ آیا وعده ای که شیطان داده بود ( پیدایش 375) عملی شد؟ خیر! شیطان دروغگو و پدر دروغگویان است او گناه را زیبا جلوه می د هد ولی نتیجه آن هلاکت و نابودی است این را ما در دنیا به وضوح می توانیم ببینیم وقتی آدم و حوا از میوه ی درخت ممنوعه خوردند چه اتفاقی برای آنها افتاد؟ برای پاسخ به این سوال بر

می گردیم به پیدایش باب سوم آیات :-9 و 15ا

2- فهمیدند که عریان اند: آنها برهنگي و عریاني خود را دیدند.نتیجه گناه برهنگي دروني یعني خلاء درونی است انسان گناهکار در درون خود احساس خلاء می کند قلب او خالی از شادی و آرامش است او سعی می کند خلاء درونی خود را با چیزهای مختلف بپوشاند اما هيچ چیز نمي تواند خلاء درونی انسان را پرکند جز حضور خداهمانطور که برگهای انجير نتوانستند برهنگی

آدم و حوا را بپوشانند.

1- از حضور خدا مخفی شدند: آدم و حوا وقتی صدای خدا را شنیدند فوری خود را از حضور خدا مخفی کردند تا زمانی که آنها گناه نکرده بودند وقتی صدای خدا را می شنیدند با شادی و اشتیاق به سوی او می آمدند  ولی حالا  خود را مخفی کرده بودند. عیساي مسيح درانجیل یوحنا٣ ١٩-٢١می گوید: « حكم این است كه نور در جهان آمد و مردم ظلمت  را بیشتر از نور دوست

داشتند از آنجا که اعمال ایشان بد است . زیرا هر كه بد عمل می کند روشنی را دشمن می دارد و پیش روشنی نمی آید مبادا اعمال او توبیخ شود...»

وقتی شخص گناهي مرتکب می شود به علت حس شرمساری و حس تقصير خود را مخفي مي کند اگر به بچه ای که مرتکب خطایی شده نگاه کنید می بینید که چطور سر خود را پايين مي اندازد و صورت خود را پنهان می کند واز نگاه کردن به شما خودداری می نماید.

5- ترسان گشتند: یکی دیگر از نتایج گناه ترس است ترس از کشف شدن حقيقت و پرده برداشته شدن از گناهان. آدم و حوا ترسان گشتند چون می دانستند گناه کرده اند، آنها مي ترسيدند که با گناه خود روبرو شوند و مجازات گردند.

 4- مجازات شدند: هر شخص مسئول گناه خود است و نمی تواند مسئولیت گناه خود را به گردن کس دیگری بیندازد.گناه مجازات دارد و خدا هم آدم و حوا را مجازات ميکند ( پیدايش 2:75- 29) خداوند به آنها گفته  که اگر نااطاعتی کنند ، خواهند مرد.

رومیان :157 می گوید: «مزد گناه موت است» و در پیدایش 2975 خداوند می فرماید: « تو به خاک بر خواهی گشت» خدا وقتی از مجازات صحبت می کند، شوخی نمی کند و انسان را نمی خواهد فقط بترساند، بلکه او حقيقتا گناه را مجازات می کند ( ناحوم 272-5)

3-دوري از خدا : خداآدم و حوا را از باغ عدن و از حضور خود بیرون  راند ( پیدايش 5575رابطه ی خدا با انسان گسسته شد، خدا روی خود را از انسان برگردانید، چون خداوندقدوس است و نمی تواند به گناه نگاه کند. خدا از گناه متنفر است و نمي تواند آن را تحمل کند وقتي خداوند به آدم و حوا گفت :« خواهيدمرد» منظور فقط مرگ جسمانی نبود بلکه مدرگ روحاني

را شامل می شود منظور از مرگ جدایی است.

آدم و حوا گناه کردند و مسئول گناه خود بودند آنها چون اراده ی آزاد داشتند، مي توانستند گناه نکنند در واقع آنها سخنان شيطان را باور کردند و سخنان خداوند را پشت سر انداختند،  آنها از هوي و هوس خود یعني خواهش چشم و شهوت جسم وغرور زندگانی پیروی کردند. آنها با گناه خود تمام نسل بشر را آلوده نمودند. طبیعت انسان در

اثر گناه آلوده شد و انسان اسیر گناه گردید و در نتیجه ی گناه روی خدا از انسان برگردانیده شد.- احساس غم و تقصير: احساس گناه ،شخص را اندو گین می سازد. شخصي كه گناه مي كند،

و جدانش ناراحت می شود، آشفته و غمگین می شود. (مزمور 21751 و 21خ1خ4خ5732 )

قبل از ارتکاب به گناه ، احساس لذت از گناه می کند،  ولی پس از انجام عمل ، لذت به درد و رنج مبدل می شود و در شخص احساس ندامت ایجاد ميشود، آنگاه شخص فرياد بر مي آورد که چرا من این کار را کردم؟ کاش که مرتکب  این عمل نشده بودم ! این حس پشيماني ، شخص را

ناراحت می کند و روی زندگی او اثر می گذارد.

گناه چیز وحشتناکی است ، مخرب و ویران کننده است نتایج آن کشنده مي باشد گناه ،تقصير و آلودگی و شرم و ندامت را به بار می آورد. آرامش قلب را از شخص سلب مي کند گناه  مانند یک مرض عفونی و کثیف در حیات انسان توسعه می یابد. گناه، اخلاق و خصايص شخص را فاسد مي سازد و او را به غلامي و بردگي مي کشاند. انسان را از خدا دور مي سازد و

نارضایتی خدا را فراهم می کند.