اشخاصی که به دنبال عیسی می آمدند به سه دسته تقسیم می شدند:
١- عده ای که کنجکاو و علاقه مند بودند. دوست داشتند معجزات ببینند و حرفهای عیسی را بشنوند.
٢- عده ای که به او معتقد بودند. می گفتند بله این شخص نبی است و از طرف خدا آمده و کارهای
خوبی می کند.
٣- عده ای که می خواستند پیرو و شاگرد او بشوند.آنها نه فقط او را قبول کرده بودند ، بلکه تمام
زندگی خود را وقف او نموده بودند.
عیسای مسیح به دنبال دسته ی سوم است. او از ما دعوت می کند که شاگرد او بشویم (متی 19:28). شاگردی جزء لاینفک دعوت مسیح است ( متی 28:11-30 )، مسیح می گوید: " بیایید نزد من ای
تمامی گرانباران و زحمت کشان من به شما آرامی خواهم بخشید" اما شرطی قائل شد وآن، زیر یوغ او قرار گرفتن است. مسیح می خواهد ما زیر یوغ او قرار بگیریم و کاملا تسلیم او بشویم. شاگرد چه کسی است؟ در زمانی که عهد جدیدی نوشته می شد، منظور از شاگرد با آنچه که ما امروز به شاگرد می گوییم، فرق داشت. شاگرد امروزی فقط در کلاس درس حاضر می شود، درسها را فرا می گیرد و بعد امتحان می دهد و تمام می شود. شاگرد امروزی رابطه ی زیادی با استاد ندارد.اما در گذشته ، شاگرد کسی بود که همه چیز خود را رها می کرد و به دنبال استاد می رفت و با استاد زندگی می کرد و عملا از او درس یاد می گرفت. شاگردان مسیح همیشه و در همه ی موقعیت های زندگی یعنی در دعا، در خدمت، در وقتی که او تعلیم می داد، در خوردن و آشامیدن و در تفریحات با او
بودند. آنها همه چیز را ترک کرده و به دنبال استادشان آمده بودند ( متی 18:4-22)
خدا از ما می خواهد که شاگرد مسیح باشیم و همه ی زندگی و قلب مان مال مسیح باشد. ما برای اینکه شاگرد مسیح بشویم باید حاضر باشیم بهای آن را بپردازیم. ما باید حساب وکتاب خود را بکنیم. عیسای مسیح در لوقا (25:14-35) به ما می گوید قبل از ساختن برج باید شخص حساب و کتاب کند و ببیند که آیا می تواند آن را بسازد و به اتمام برساند و آن وقت شروع به ساختن بکند. پس پیرو مسیح بودن زیاد هم ساده نیست و شخص باید از ابتدا حساب و کتاب خود را بکند. عیسای مسیح به وضوح و به روشنی بهای شاگردی را بیان کرده است . او از شاگردان انتظار دارد که این بها را بپردازند. ولی نکته ی مهم این است که او خود قدرت پرداخت آن را نیز به شاگردان می دهد.شاید ما فکر می کنیم مسیحیت راه گریزی از جهنم و برخوردار شدن از بهترین لذایذ زندگی است و شاید ما انتظار زحمات و سختیها را نداشته باشیم. گاهی ما فکر می کنیم وقتی به مسیح ایمان می آوریم باید ما را روی پر قو بخوابانند و فرشته ها بیایند ما را باد بزنند و هر چه می خواهیم فوری باید برایمان آماده شود. مسیح چنین وعده ای را به ما نداده است. او گفته " در جهان برای شما زحمت خواهد شد ولی خاطر جمع دارید، زیرا که من بر جهان غالب شده ام" پس در نهایت پیروزی از آن ما است (یوحنا 33:16). بهایی که مسیح برای شاگردی آن را بیان کرد ما می توانیم آن را به صورت زیر
خلاصه کنیم:
١- دوست داشتن مسيح بيش از هركس:ما بایدمسیح را بيش از هركس و هرچيز ديگر دوست بداریم. او باید در رتبه ی اول زندگی ما قراربگیرد. انگیزه و محرک بهای شاگردی باید عشق و محبت باشد ( لوقا 26:14 و متی 37:10). اگر کسی را یا چیزی را بیشتر از مسیح دوست
داشته باشیم نمی توانیم شاگرد خوبی برای مسیح باشیم.
٢- انکار خود: ما باید نفس خود را و خواسته های خود را انکار کنیم و تسلیم کامل و بدون قید و
شرط مسیح بشویم. اراده و خواست خدا باید بر ما مسلط باشد. ما برای انجام اراده ی خدا باید از خود و خواهش ها و نقشه های خودمان بگذریم ( متی 24:16).
٣- برداشتن صلیب: مسیح گفت ما باید صلیب خود را برداریم و به دنبال او برویم. صلیب چه
معنایی دارد؟ صلیب یعنی فروتنی، حاضر به طرد شدن و مردودیت، زحمت کشیدن، خوار شدن
و تحقیر شدن و مرگ. ما باید مثل مسیح فروتن شویم، حاضر باشیم زحمت بکشیم و طرد شویم و
بمیریم. صلیب پاداش کسانی است که همراه عیسی بر خلاف جریان آب ( شیوه های گناه آلود این
دنیا) شنا می کنند. زندگی ما هم شکل این جهان نیست برای همین دنیا با ما دشمنی می کند ( متي ١٦: ٢٤ و ١٠: ٣٨ و رومیان 1:12-3 ، یوحنا 18:15 و 19 ).
٤- ترک همه چیز: باید حاضر باشیم به خاطر مسیح از خیلی چیزها بگذریم و خیلی چیزها را ترک
کنیم و این زمانی امکان پذیر است که مسیح رابیش از هر کس و هر چیز دیگر دوست داشته باشیم. پطرس و یوحنا قایق و تور ماهیگیری خود را رها کردند. لاوی باجگاه خود را ترک کرد و در پی عیسی راه افتاد. همه چیز ما متعلق به مسیح است و باید حاضر باشیم آنچه را که او از
ما می خواهد برای کار او به کار ببریم (لوقا 33:14).
علامت شاگردی
از چه علامتی مردم می فهمند که ما شاگرد مسیح هستیم؟ آیا از صلیبی که دور گردن ما آویزان است؟ عیسای مسیح علامتی را بیان می کند که نشانگر مسیحی بودن ما است و آن علامت "محبت" است؟ ( یوحنا 34:13-35). محبتی عمیق و عملی نسبت به همه ی کسانی که از آن مسیح می باشند و نسبت به همه ی انسانها! محبتی که دیگران را بهتر از خود می داند ( فیلیپیان 3:2). محبتی که نفع خود را طالب نیست بلکه نفع دیگری را ( اول قرنتیان 24:10) محبتی که کبر و غرور ندارد، صبر دارد و همه را باور می کند ( اول قرنتیان 4:13-7). البته همه حاضر به پرداخت این بها نیستند. خیلی ها تا همه چیز خوب و آسان است درپی عیسی می روند، ولی وقتی به جاهای سخت می رسند او را ترک می کنند (یوحنا 60:6-66). مثلا آن جوان ثروتمند
حاضر نشد عیسی را در جای اول زندگی خود قرار دهد ( مرقس 22:10).
عیسی وقتی روی زمین بود اهمیت زیادی به شاگردی می داد. او دوازده شاگرد انتخاب کرد، کسانی که حاضر بودند همه چیز خود را ترک کنند وبه دنبال عیسی بیایند. عیسی مسیح سه سال و نیم به طور خصوصی با آنها کار کرد . هر چند او به عموم مردم توجه داشت و نیازهای آنها برایش مهم بود. ولی درخدمت خود بیشترین اهمیت را به شاگردان خود داد و بیشترین وقت خود
را با آنها صرف کرد. او موعظه می کرد، تعلیم می داد، مریضان را شفا می بخشید، ولی عملا بیشتر با شاگردان خود کار می کرد و آنها را تعلیم می داد و همین دوازده شاگرد، دنیا را زیر و رو کردند. امروز نیز عیسی به طور خاص نظر به کسانی دارد که حاضرند شاگرد او بشوند و
خود را کاملا تسلیم او نمایند.
فیض و برکت پدر با شما باد برادر
پاسخحذف