واژه ”پنطیکاست“ از زبان یونانی گرفته شده است و به معنی ”روز پنجاهم“ میباشد. پس یهودیان روز پنطیکاست را در پنجاهمین روز پس از عید فصح جشن میگیرند. روز پنطیکاست عید هفتهها نیز نامیده میشد (خروج ۳۴: ۲۲، تثنیه ۱۶: -۱۱)، این روز را همچنین روز نوبرها مینامیدند (اعداد ۲۸: ۲۶)، زیرا در این روز یهودیان نوبر محصول خود را تقدیم خدا میکردند. برای مسیحیان روز پنطیکاست اهمیت خاصی دارد، زیرا در اولین عید پنطیکاست پس از مرگ و قیام عیسی، روحالقدس با قدرت عظیم بر شاگردان او نازل شد. در آن زمان، شاگردان از روحالقدس پر شدند و تعمید روحالقدس را یافتند (اعمال رسولان ۲: ۱-۴ و تفسیر آن و نیز مقاله عمومی: ”تعمید روحالقدس“ مشاهده شود).
۱۳۹۴ آبان ۶, چهارشنبه
نطیکاست
واژه ”پنطیکاست“ از زبان یونانی گرفته شده است و به معنی ”روز پنجاهم“ میباشد. پس یهودیان روز پنطیکاست را در پنجاهمین روز پس از عید فصح جشن میگیرند. روز پنطیکاست عید هفتهها نیز نامیده میشد (خروج ۳۴: ۲۲، تثنیه ۱۶: -۱۱)، این روز را همچنین روز نوبرها مینامیدند (اعداد ۲۸: ۲۶)، زیرا در این روز یهودیان نوبر محصول خود را تقدیم خدا میکردند. برای مسیحیان روز پنطیکاست اهمیت خاصی دارد، زیرا در اولین عید پنطیکاست پس از مرگ و قیام عیسی، روحالقدس با قدرت عظیم بر شاگردان او نازل شد. در آن زمان، شاگردان از روحالقدس پر شدند و تعمید روحالقدس را یافتند (اعمال رسولان ۲: ۱-۴ و تفسیر آن و نیز مقاله عمومی: ”تعمید روحالقدس“ مشاهده شود).
ایه امروز...
آیه امروز . . .
عبرانیان باب ۷ آیه ۲۵
۲۵ از این جهت نیز قادر است که آنانی را که بوسیله وی نزد خدا آیند، نجات بی نهایت بخشد، چونکه دائما زنده است تا شفاعت ایشان را بکند.
۱۳۹۴ آبان ۳, یکشنبه
شستن پای یکدیگر...
شستن پای یکدیگر Washing of Feet
شستن پای یکدیگر مراسمی روحانیست که درس فروتنی را به ما میآموزد به این صورت که غرور ما را برداشته و محبت به اعضای بدن مسیح را در قلب ما افزایش میدهد. در خصوص شستن پاها هیچ حکمی در کتاب مقدس داده نشده است. صرفا در کتاب اول تیموتائوس ۵: ۱۰ به این مراسم اشاره شده است.
شستن پای یکدیگر مراسمی روحانیست که درس فروتنی را به ما میآموزد به این صورت که غرور ما را برداشته و محبت به اعضای بدن مسیح را در قلب ما افزایش میدهد. در خصوص شستن پاها هیچ حکمی در کتاب مقدس داده نشده است. صرفا در کتاب اول تیموتائوس ۵: ۱۰ به این مراسم اشاره شده است.
تاریخچه
اغلب سفرها در دوران قدیم با پا انجام میشد. مردم غالبا صندلها و دمپاییهای باز میپوشیدند . به محض رسیدن به مقصد بعد از سفر در جادههای گرم و خاکی ضروری ترین و متبوع ترین کار شستن پاها بود . شستن پا عنصری از نظافت و مهمان نوازی محسوب میشد.
شستن پا را یا خود فرد با آبی که میزبان فراهم میکرد انجام میداد یا پایین ترین خدمتکار خانه این کار را به عهده میگرفت.
عیسی مسیح در شام آخر، در نقش خادم پای شاگردان را شست. او این کار را به عنوان نمونه و الگویی برای شاگردان خود انجام داد.
شاگردان بر سر تصمیم گیری بر اینکه چه کسی برترین است جدل میکردند تا مقام رهبری را در ملکوت خدا صاحب شوند. تمرکز آنان بر خود بود، نه بر مسیح و یکدیگر، ده شاگرد از کار یوحنا و یعقوب در مورد دستیابی به مکانی بالا در ملکوت خدا دل آزرده شدند.
مسیح با شستن پای شاگردان به آنان آموخت که رهبر حقیقی یک خادم حقیقیست. برای نمایش این امر نقش کوچکترین خادم را به خود گرفت. او این درس را به آنان آموخت که ملکوت خدا با سلطنت زمینی شباهتی ندارد. در حکومت زمینی یک رهبر بالاترین است و همه به او خدمت میکنند. ولی در ملکوت آسمانی مسیح، رهبران باید خادم باشند. او به ایشان آموخت که محبت به یکدیگر مهم تر از دستیابی به مقام است.
اغلب سفرها در دوران قدیم با پا انجام میشد. مردم غالبا صندلها و دمپاییهای باز میپوشیدند . به محض رسیدن به مقصد بعد از سفر در جادههای گرم و خاکی ضروری ترین و متبوع ترین کار شستن پاها بود . شستن پا عنصری از نظافت و مهمان نوازی محسوب میشد.
شستن پا را یا خود فرد با آبی که میزبان فراهم میکرد انجام میداد یا پایین ترین خدمتکار خانه این کار را به عهده میگرفت.
عیسی مسیح در شام آخر، در نقش خادم پای شاگردان را شست. او این کار را به عنوان نمونه و الگویی برای شاگردان خود انجام داد.
شاگردان بر سر تصمیم گیری بر اینکه چه کسی برترین است جدل میکردند تا مقام رهبری را در ملکوت خدا صاحب شوند. تمرکز آنان بر خود بود، نه بر مسیح و یکدیگر، ده شاگرد از کار یوحنا و یعقوب در مورد دستیابی به مکانی بالا در ملکوت خدا دل آزرده شدند.
مسیح با شستن پای شاگردان به آنان آموخت که رهبر حقیقی یک خادم حقیقیست. برای نمایش این امر نقش کوچکترین خادم را به خود گرفت. او این درس را به آنان آموخت که ملکوت خدا با سلطنت زمینی شباهتی ندارد. در حکومت زمینی یک رهبر بالاترین است و همه به او خدمت میکنند. ولی در ملکوت آسمانی مسیح، رهبران باید خادم باشند. او به ایشان آموخت که محبت به یکدیگر مهم تر از دستیابی به مقام است.
مراسم کلیسایی
به منظور تفهیم این مطلب که خادمی پایه و اساس هر رهبری میباشد برخی از کلیساها اقدام به شستن پای یکدیگر میکنند و معمولا این مراسم همراه با آیین شام خداوند است. این مراسم جهت ایجاد اتحاد و محبت بیشتر در مابین اعضای کلیسا به انجام رسیده و همراه با دعای برکت است.
به منظور تفهیم این مطلب که خادمی پایه و اساس هر رهبری میباشد برخی از کلیساها اقدام به شستن پای یکدیگر میکنند و معمولا این مراسم همراه با آیین شام خداوند است. این مراسم جهت ایجاد اتحاد و محبت بیشتر در مابین اعضای کلیسا به انجام رسیده و همراه با دعای برکت است.
تعمید کودکان
تعمید کودکان Baptizing Children
امروزه در کلیساها در ارتباط با تعمید کودکان رسوم متفاوتی وجود دارد. در تاریخ کلیسا ما به مواردی برخورد میکنیم که اشاره به تعمید کودکان دارد. در کلیساهای اولیه تعمید کودکان امری رایج بوده است. اما پس از دوران اصلاحات در قرن شانزده، بعضی از کلیساها این امر را مطرح کردند که تنها اشخاص بالغ و نوجوان میتوانند تعمید بگیرند و امروزه کلیساهای بسیاری بر اساس همین نظر عمل میکنند. ایماندارانی که مخالف تعمید کودکان هستند عنوان میکنند که در مورد تعمید کودکان در کتاب مقدس هیچ نمونه مشخصی ارائه نشده است. این گروه از ایمانداران بر این باور تکیه دارند که فقط اشخاصی قادر به گرفتن تعمید هستند که بتوان به ایشان تعلیم داد و و بتوانند با دهان خود اعتراف کنند که عیسی خداوند است (رومیان ۱۰: ۹-۱۰). دیدگاه این مسیحیان بر این اساس قرار دارد که شخص ابتدا باید توبه کند و سپس تعمید بگیرد (اعمال ۲: ۳۸). آنها این تعمید را "تعمید ایمانداران" نامیده و میگویند این تنها تعمیدی است که در کتاب مقدس به آن اشاره شده است (اعمال ۸: ۳۷). بنا بر دیدگاه این مسیحیان، کودکان نه قادر به اعتراف هستند و نه میتوانند توبه کنند و نه میتوانند ایمان حقیقی داشته باشند، از اینرو تعمید گرفتن کودکان خردسال مغایر با معیارهای کتاب مقدس است. در اغلب کلیساها معمولا کودکان را از سن دوازده سالگی به بعد تعمید میدهند.
با وجود تمامی این موارد، بسیاری از کلیساها فرزندان والدین ایماندار را مدت زمانی پس از تولد تعمید میدهند. این مسیحیان عنوان میکنند که در کتاب مقدس هیچ مراسمی از تقدیم کودکان در کلیساهای اولیه ذکر نشده است. اما همچنین ذکر نیز نشده که فرزندان ایمانداران پس از بالغ شدن به گرفتن تعمید مبادرت کرده باشند. این گروه از مسیحیان به گرفتن تعمید تمامی اعضای چند خانواده در کتاب مقدس اشاره میکنند و میگویند به احتمال زیاد در این خانوادهها کودکانی نیز وجود داشتهاند (اعمال ۱۶: ۱۵، ۱۶: ۳۳؛ اول قرنتیان ۱: ۱۶).
این گروه از مسیحیان بر این باورند که تعمید کودکان در عهد جدید همانند ختنه نوزادان پسر در عهد قدیم است که هم در مورد کودکان و هم در مورد افراد بالغی که به دین یهود میگرویدند به انجام میرسید. عیسی در مورد کودکان گفته است که "بگذارید که بچههای کوچک نزد من آیند ... زیرا ملکوت خدا از امثال اینها است" (مرقس ۱۰: ۱۳-۱۶؛ لوقا ۱۸: ۱۶-۱۷). از اینرو این گروه از مسیحیان بر این باورند که فرمان عیسی در ارتباط با تعمید به اسم اب و ابن و روحالقدس، نه تنها در مورد افراد بالغ صادق است بلکه شامل حال کودکان نیز میشود (متی ۲۸: ۱۹؛ اعمال ۲: ۳۹).
در واقع این سوال مطرح میشود که آیا تعمید کودکان، با مفهوم تعمید همخوانی دارد؟
مسیحیانی که ایمان دارند که تعمید طریقی برای دریافت فیض خداوند است، معمولا کودکان را تعمید میدهند. برخی از این مسیحیان حتی بر این باورند که کودکان نیز میتوانند ایمان داشته باشند. برخی دیگر از مسیحیان عقیده دارند که ایمان والدین کافی است که در واقع همگون با همان نظری است که یهودیان در مورد ختنه کودکان دارند. با وجود این، هنگامی که کودک تعمید گرفت و به شخصی بالغ تبدیل شد، برای اینکه نجات بیابد، باید به مسیح ایمان داشته باشد. کلیساهایی که معتقدند تعمید فقط یک نماد است، ممکن است کودکان را تعمید ندهند. اگر کلیساهایی بر این باور باشند که تعمید در عهد جدید جانشین ختنه کردن در عهد عتیق شده که نشانهای از عهد خدا با قوم اسرائیل بود، چنین کلیساهایی معمولا کودکان را تعمید میدهند. اگر آنان بر این باور باشند که تعمید شهادت فرد بر ایمان خود در حضور دیگران و دنیا است، یا شخص باید بتواند با زبانش به مسیح اعتراف کند، آنگاه آنقدر صبر میکنند تا فرد به سنی و سالی برسد که بتواند ایمان خود را به عیسی اعتراف کند.
آنانی که با تعمید کودکان مخالف هستند میگویند در کل در هیچ جای کتاب مقدس نمیخوانیم که اطفال یا نوزادان تعمید گرفته باشند. تعمید همیشه پس از توبه و ایمان است، اما هیچگاه پس از تولد نیست. غیر ممکن است که نوزادان بتوانند ایمان بیاورند یا توبه کنند، و از این رو تعمید گرفتن کودکان نیز بی معناست. گذشته از این، کسانی که در بدو تولد تعمید داده میشوند ممکن است با رسیدن به سن بلوغ دچار ابهام و سر در گمی شوند، و تصور کنند از آن جا که در کودکی تعمید گرفتهاند دیگر نیازی به توبه و تولد تازه ندارند. تعمید دادن نوزادان ممکن است باعث شود در آنها نوعی احساس امنیت کاذب در مورد نجات به وجود آید، امنیتی که مطابق کتاب مقدس نیست. اگر والدین میخواهند تولد نوزادشان با نوعی مراسم خاص همراه باشد، میتوانند او را به جای تعمید دادن، در کلیسا به خداوند تقدیم نمایند و از خادمین کلیسا بخواهند تا برای نوزادشان دعا کند.
امروزه در کلیساها در ارتباط با تعمید کودکان رسوم متفاوتی وجود دارد. در تاریخ کلیسا ما به مواردی برخورد میکنیم که اشاره به تعمید کودکان دارد. در کلیساهای اولیه تعمید کودکان امری رایج بوده است. اما پس از دوران اصلاحات در قرن شانزده، بعضی از کلیساها این امر را مطرح کردند که تنها اشخاص بالغ و نوجوان میتوانند تعمید بگیرند و امروزه کلیساهای بسیاری بر اساس همین نظر عمل میکنند. ایماندارانی که مخالف تعمید کودکان هستند عنوان میکنند که در مورد تعمید کودکان در کتاب مقدس هیچ نمونه مشخصی ارائه نشده است. این گروه از ایمانداران بر این باور تکیه دارند که فقط اشخاصی قادر به گرفتن تعمید هستند که بتوان به ایشان تعلیم داد و و بتوانند با دهان خود اعتراف کنند که عیسی خداوند است (رومیان ۱۰: ۹-۱۰). دیدگاه این مسیحیان بر این اساس قرار دارد که شخص ابتدا باید توبه کند و سپس تعمید بگیرد (اعمال ۲: ۳۸). آنها این تعمید را "تعمید ایمانداران" نامیده و میگویند این تنها تعمیدی است که در کتاب مقدس به آن اشاره شده است (اعمال ۸: ۳۷). بنا بر دیدگاه این مسیحیان، کودکان نه قادر به اعتراف هستند و نه میتوانند توبه کنند و نه میتوانند ایمان حقیقی داشته باشند، از اینرو تعمید گرفتن کودکان خردسال مغایر با معیارهای کتاب مقدس است. در اغلب کلیساها معمولا کودکان را از سن دوازده سالگی به بعد تعمید میدهند.
با وجود تمامی این موارد، بسیاری از کلیساها فرزندان والدین ایماندار را مدت زمانی پس از تولد تعمید میدهند. این مسیحیان عنوان میکنند که در کتاب مقدس هیچ مراسمی از تقدیم کودکان در کلیساهای اولیه ذکر نشده است. اما همچنین ذکر نیز نشده که فرزندان ایمانداران پس از بالغ شدن به گرفتن تعمید مبادرت کرده باشند. این گروه از مسیحیان به گرفتن تعمید تمامی اعضای چند خانواده در کتاب مقدس اشاره میکنند و میگویند به احتمال زیاد در این خانوادهها کودکانی نیز وجود داشتهاند (اعمال ۱۶: ۱۵، ۱۶: ۳۳؛ اول قرنتیان ۱: ۱۶).
این گروه از مسیحیان بر این باورند که تعمید کودکان در عهد جدید همانند ختنه نوزادان پسر در عهد قدیم است که هم در مورد کودکان و هم در مورد افراد بالغی که به دین یهود میگرویدند به انجام میرسید. عیسی در مورد کودکان گفته است که "بگذارید که بچههای کوچک نزد من آیند ... زیرا ملکوت خدا از امثال اینها است" (مرقس ۱۰: ۱۳-۱۶؛ لوقا ۱۸: ۱۶-۱۷). از اینرو این گروه از مسیحیان بر این باورند که فرمان عیسی در ارتباط با تعمید به اسم اب و ابن و روحالقدس، نه تنها در مورد افراد بالغ صادق است بلکه شامل حال کودکان نیز میشود (متی ۲۸: ۱۹؛ اعمال ۲: ۳۹).
در واقع این سوال مطرح میشود که آیا تعمید کودکان، با مفهوم تعمید همخوانی دارد؟
مسیحیانی که ایمان دارند که تعمید طریقی برای دریافت فیض خداوند است، معمولا کودکان را تعمید میدهند. برخی از این مسیحیان حتی بر این باورند که کودکان نیز میتوانند ایمان داشته باشند. برخی دیگر از مسیحیان عقیده دارند که ایمان والدین کافی است که در واقع همگون با همان نظری است که یهودیان در مورد ختنه کودکان دارند. با وجود این، هنگامی که کودک تعمید گرفت و به شخصی بالغ تبدیل شد، برای اینکه نجات بیابد، باید به مسیح ایمان داشته باشد. کلیساهایی که معتقدند تعمید فقط یک نماد است، ممکن است کودکان را تعمید ندهند. اگر کلیساهایی بر این باور باشند که تعمید در عهد جدید جانشین ختنه کردن در عهد عتیق شده که نشانهای از عهد خدا با قوم اسرائیل بود، چنین کلیساهایی معمولا کودکان را تعمید میدهند. اگر آنان بر این باور باشند که تعمید شهادت فرد بر ایمان خود در حضور دیگران و دنیا است، یا شخص باید بتواند با زبانش به مسیح اعتراف کند، آنگاه آنقدر صبر میکنند تا فرد به سنی و سالی برسد که بتواند ایمان خود را به عیسی اعتراف کند.
آنانی که با تعمید کودکان مخالف هستند میگویند در کل در هیچ جای کتاب مقدس نمیخوانیم که اطفال یا نوزادان تعمید گرفته باشند. تعمید همیشه پس از توبه و ایمان است، اما هیچگاه پس از تولد نیست. غیر ممکن است که نوزادان بتوانند ایمان بیاورند یا توبه کنند، و از این رو تعمید گرفتن کودکان نیز بی معناست. گذشته از این، کسانی که در بدو تولد تعمید داده میشوند ممکن است با رسیدن به سن بلوغ دچار ابهام و سر در گمی شوند، و تصور کنند از آن جا که در کودکی تعمید گرفتهاند دیگر نیازی به توبه و تولد تازه ندارند. تعمید دادن نوزادان ممکن است باعث شود در آنها نوعی احساس امنیت کاذب در مورد نجات به وجود آید، امنیتی که مطابق کتاب مقدس نیست. اگر والدین میخواهند تولد نوزادشان با نوعی مراسم خاص همراه باشد، میتوانند او را به جای تعمید دادن، در کلیسا به خداوند تقدیم نمایند و از خادمین کلیسا بخواهند تا برای نوزادشان دعا کند.
ایه امروز...
آیه امروز . . .
قرنتیان اول باب ۸ آیه ۶
۶ لکن ما را یک خداست یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم، و یک خداوند یعنی عیسی مسیح که همه چیز از اوست و ما از او هستیم.
۱۳۹۴ آبان ۱, جمعه
ایه امروز...
آیه امروز . . .
یوحنا باب ۸ آیه
۱۲ پس عیسی باز بدیشان خطاب کرده، گفت: “من نور عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند، در ظلمت سالک نشود بلکه نورحیات را یابد.”
۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه
تفسیر کاربردی مرقس فصل 1
ترجمه قدیم
۸ من شما را به آب تعمید دادم. لیکن او شما را به روحالقدس تعمید خواهد داد.”
تفسیر کاربردی
۸ یحیی تنها با آب تعمید میداد، اما عیسی با روحالقدس (اشعیا ۴۴: ۳؛ حزقیال ۳۶: ۲۴-۲۷؛ یوئیل ۲: ۲۸-۳۲). روحالقدس روح خود خداست که به هنگام ایمان آوردن شخص به مسیح، وارد او میگردد. یا میتوانیم بگوییم که روحالقدس روح مسیح است؛ به هر حال، هر دو به یک معنی است. حقیقت این است که خدای واحد حقیقی خدایی «سه گانه» است. یعنی سه شکل یا سه شخص را در بر میگیرد: خدای پدر، مسیح پسر و روحالقدس. این سه یک خدا میباشند.
بنابراین هنگامی که کسی عیسی را میپذیرد، عیسی به صورت روحالقدس وارد زندگی آن شخص میگردد (مکاشفه ۳: ۲۰). بدین طریق یک انسان از نو متولد میشود (یوحنا ۳: ۵ و تفسیر آن مشاهده شود). به واسطۀ روحالقدس وی تبدیل به خلقتی تازهمیگردد (دوم قرنتیان ۵: ۱۷ و تفسیر آن مشاهده شود). او به واسطۀ روحالقدس، مسح میشود و برای خدمت قوت مییابد (اعمال ۱: ۴-۵ و تفسیر آن مشاهده شود). به عبارت وسیع تر، معنی تعمید روحالقدس همین است (مقالۀ عمومی: تعمید روحالقدس مشاهده شود).
بنابراین، تعمید یحیی با آب، طهارت بیرونی موقتی از گناهان بود. آب تنها سطح را میشوید. لیکن با روحالقدس، طهارت باطنی دائمی است، دگرگونی دل و ایجاد زندگی روحانی نوین در درون فرد میباشد. هدف تعمید یحیی با آب، آماده کردن انسانها برای پذیرفتن تعمید بزرگتر روحالقدس بود.
در آیات مشابه در متی ۳: ۱۱، متی مینویسد که عیسی نه تنها با روحالقدس تعمید خواهد داد، بلکه هم چنین با آتش. آتش نیز همانند آب نشانۀ طهارت است که چرک و ناپاکیها را میسوزاند، یعنی طبیعت گناه آلود گذشتهمان را (متی ۳: ۱۰، ۱۲؛ اول پطرس ۱: ۷). آتش نشانۀ حضور خدا (اعمال ۲: ۲-۳ و تفسیر آن مشاهده شود) و نیز نشانۀ داوری است. کسانی که مسیح را میپذیرند، در روز داوری نجات خواهند یافت. کسانی که مسیح را نمیپذیرند، محکوم خواهند شد (یوحنا ۳: ۱۶-۱۸، ۳۶ و تفسیر آن مشاهده شود).
۸ من شما را به آب تعمید دادم. لیکن او شما را به روحالقدس تعمید خواهد داد.”
تفسیر کاربردی
۸ یحیی تنها با آب تعمید میداد، اما عیسی با روحالقدس (اشعیا ۴۴: ۳؛ حزقیال ۳۶: ۲۴-۲۷؛ یوئیل ۲: ۲۸-۳۲). روحالقدس روح خود خداست که به هنگام ایمان آوردن شخص به مسیح، وارد او میگردد. یا میتوانیم بگوییم که روحالقدس روح مسیح است؛ به هر حال، هر دو به یک معنی است. حقیقت این است که خدای واحد حقیقی خدایی «سه گانه» است. یعنی سه شکل یا سه شخص را در بر میگیرد: خدای پدر، مسیح پسر و روحالقدس. این سه یک خدا میباشند.
بنابراین هنگامی که کسی عیسی را میپذیرد، عیسی به صورت روحالقدس وارد زندگی آن شخص میگردد (مکاشفه ۳: ۲۰). بدین طریق یک انسان از نو متولد میشود (یوحنا ۳: ۵ و تفسیر آن مشاهده شود). به واسطۀ روحالقدس وی تبدیل به خلقتی تازهمیگردد (دوم قرنتیان ۵: ۱۷ و تفسیر آن مشاهده شود). او به واسطۀ روحالقدس، مسح میشود و برای خدمت قوت مییابد (اعمال ۱: ۴-۵ و تفسیر آن مشاهده شود). به عبارت وسیع تر، معنی تعمید روحالقدس همین است (مقالۀ عمومی: تعمید روحالقدس مشاهده شود).
بنابراین، تعمید یحیی با آب، طهارت بیرونی موقتی از گناهان بود. آب تنها سطح را میشوید. لیکن با روحالقدس، طهارت باطنی دائمی است، دگرگونی دل و ایجاد زندگی روحانی نوین در درون فرد میباشد. هدف تعمید یحیی با آب، آماده کردن انسانها برای پذیرفتن تعمید بزرگتر روحالقدس بود.
در آیات مشابه در متی ۳: ۱۱، متی مینویسد که عیسی نه تنها با روحالقدس تعمید خواهد داد، بلکه هم چنین با آتش. آتش نیز همانند آب نشانۀ طهارت است که چرک و ناپاکیها را میسوزاند، یعنی طبیعت گناه آلود گذشتهمان را (متی ۳: ۱۰، ۱۲؛ اول پطرس ۱: ۷). آتش نشانۀ حضور خدا (اعمال ۲: ۲-۳ و تفسیر آن مشاهده شود) و نیز نشانۀ داوری است. کسانی که مسیح را میپذیرند، در روز داوری نجات خواهند یافت. کسانی که مسیح را نمیپذیرند، محکوم خواهند شد (یوحنا ۳: ۱۶-۱۸، ۳۶ و تفسیر آن مشاهده شود).
ترجمه قدیم
۹ و واقع شد در آن ایام که عیسی از ناصرهجلیل آمده در اردن از یحیی تعمید یافت.
تفسیر کاربردی
تعمید و تجربۀ عیسی (۱: ۹-۱۳)
(متی ۳: ۱۳-۱۷؛ لوقا ۳: ۲۱-۲۲)
۹ عیسی در ناصره، شهری در جلیل، یعنی ایالت شمالی سرزمین فلسطین پرورش یافت. وی به همراه دیگر یهودیان آمد تا تعمید یابد.
عیسی خود گناهی نداشت (عبرانیان ۴: ۱۴-۱۵). بنابراین نیازی نداشت که برای گناهان خود تعمید یابد. وی برای گناهان ما تعمید گرفت. پسر خدا خود را فروتن ساخت. او آمد و مجازات مرگ را به جای ما دریافت کرد. او از خطاکاران محسوب گردید(اشعیا ۵۳: ۱۲). بر طبق متی ۳: ۱۳-۱۵، عیسی تعمید گرفت تا تمام عدالت را به کمال برساند. این اردۀ عادلانۀ خدا بود که عیسی به شکل یک انسان به زمین بیاید و گناهان بشر را بر خود گیرد و مجازات آن را متحمل شود. بنابراین، از آنجایی که عیسی آمد تا گناهان انسان را بر خود گیرد، ضروری بود که همچون دیگران تعمید یابد.
بر طبق متی ۳: ۱۴، یحیی ابتدا نمیخواست که عیسی را تعمید دهد. وی به گونهای میدانست که عیسی بی گناه است و از تمامی افراد گناهکاری که برای تعمید میآمدند، متفاوت است. یحیی در حضور عیسی، خود را گناهکاری احساس میکرد که نیاز داشت از او تعمید یابد.
۹ و واقع شد در آن ایام که عیسی از ناصرهجلیل آمده در اردن از یحیی تعمید یافت.
تفسیر کاربردی
تعمید و تجربۀ عیسی (۱: ۹-۱۳)
(متی ۳: ۱۳-۱۷؛ لوقا ۳: ۲۱-۲۲)
۹ عیسی در ناصره، شهری در جلیل، یعنی ایالت شمالی سرزمین فلسطین پرورش یافت. وی به همراه دیگر یهودیان آمد تا تعمید یابد.
عیسی خود گناهی نداشت (عبرانیان ۴: ۱۴-۱۵). بنابراین نیازی نداشت که برای گناهان خود تعمید یابد. وی برای گناهان ما تعمید گرفت. پسر خدا خود را فروتن ساخت. او آمد و مجازات مرگ را به جای ما دریافت کرد. او از خطاکاران محسوب گردید(اشعیا ۵۳: ۱۲). بر طبق متی ۳: ۱۳-۱۵، عیسی تعمید گرفت تا تمام عدالت را به کمال برساند. این اردۀ عادلانۀ خدا بود که عیسی به شکل یک انسان به زمین بیاید و گناهان بشر را بر خود گیرد و مجازات آن را متحمل شود. بنابراین، از آنجایی که عیسی آمد تا گناهان انسان را بر خود گیرد، ضروری بود که همچون دیگران تعمید یابد.
بر طبق متی ۳: ۱۴، یحیی ابتدا نمیخواست که عیسی را تعمید دهد. وی به گونهای میدانست که عیسی بی گناه است و از تمامی افراد گناهکاری که برای تعمید میآمدند، متفاوت است. یحیی در حضور عیسی، خود را گناهکاری احساس میکرد که نیاز داشت از او تعمید یابد.
همراه با روحالقدس غلاطیان فصل ۵ داود کاظمیان
امروز روز پنطیکاست است روز پنطیکاست همه شما مبارک باشد امروز روزیست که خدا معبد خودش را در میان ایمانداران و در قلب هر ایماندار به مسیح قرار داد.
من فکر میکنم این حقیقت دارد که اغلب مردم دوست دارند بهتر بشوند، وزندگی خودشان رو تغییر بدهند. به همین دلیل وقتی نگاه میکنیم صنایع زیادی رو در ارتباط با غذاها و محصولات رژیمی و ورزشی میبینیم اغلب مردم چه در داخل کلیسا و چه در خارج کلیسا هر روز دارند سعی میکنند که ظاهر بهتر و زیباتری داشته باشند.
من هنوز در تعجب هستم حتی بعضی از خانمها از پتاکس استفاده میکنند البته من جدیدا آقایان رو هم میبینم که از پتاکس استفاده میکنند من در تلویزیون دیدم که چطور ماده پتاکس رو در صورت زیر ابرو و جاهای مختلف صورت تزریق میکردند به نظرم خیلی دردآور میآمد اما برای تغییر کردن و پوشاندن چروکهای پوست یا جوشهایی که روی صورت هست افراد تن به این کار میدهند و این فقط برای یک مدت زمان کوتاه تاثیر دارد.
برای تغییر کردن مردم به مدرسه میروند به دانشگاه میروند حتی در کلیسا به سمینار و کنفرانس میروند. مردم پیش مشاور میروند. چون مردم دوست دارند که به شکل بهتری تغییر کنند.
امروز شما دوست دارید در زندگیتان چه چیزی تغییر کند. اگر شما فقط میتوانستید یک چیزی را در زندگی خودتان تغییر بدهید آن یک چیز چی بود؟ آیا مربوط به شکل و قیافه شما بود؟ در مورد سلامتی خودتان بود؟ میخواستید که در یک مورد خاص از معلومات و تجربه بیشتری برخوردار باشید. اگر شما امروز میتوانستید یک چیزی را در زندگی خودتان تغییر بدهید آن یک چیز چی بود؟
خدا عاشق تغییر دادن است؛ او امروز عاشق این است که من و شما را تغییر بدهد.
اگر ما کل پنطیکاست را بخواهیم در یک کلمه خلاصه بکنیم مطمئنا اون کلمه، واژه "تغییر" است. در آن روز نه تنها شاگردان مسیح تغییر کردند بلکه سه هزار نفری هم که آنجا بودند تغییر کردند.
مشکل اکثر افراد این است که فکر میکنند نیاز به تغییر ندارند. اما ما گاهی عصبانی میشویم، پرخاشگر میشویم، به همسر خود یا به بچههای خودمان بی احترامی میکنیم، گاهی اوقات خود خواه میشویم؛ درست است که همه ما به آسمان میرویم اما قبل از آن خدا برای نجات الباقی مردم باید تغییراتی در ما ایجاد بکند. چون نقشه خدا یک نقشه کلی برای کل جهان است.
چطور یک شخص میتواند خودش رو تغییر بدهد؟ شما میتوانید سعی کنید که آدم بهتری باشید اما این درست مثل این است که در ماشین شما مشکلی وجود داشته باشد و شما بخواهید راننده آنرا عوض کنید اما نیاز است که موتور ماشین تعمیر بشود و شما نیاز به مکانیک دارید. انسان خیلی موجود پیچیدهای است و ما نمیتوانیم خودمان خودمان رو تغییر بدهیم نیاز داریم تا شخص دیگری ما را درست کند.
من حدود دو سال قبل دچار مشکل قلبی شدم و مجبور شدم که به بیمارستان بروم تا آن موقع من اطلاعات زیادی در مورد قلب نداشتم فقط یک چیز کلی در مورد آن میدانستم. اما بعد از اینکه دچار مشکل قلبی شدم شروع به شناخت و مطالعه بیشتری در مورد قلب کردم و الان دقیقا میدانم چطور کار میکند شاید اگر من این اطلاعات رو قبلا داشتم هرگز دچار مشکل قلبی نمیشدم.
امروز روح خداوند در تمامی ایمانداران ساکن است و این یک منبع بسیار عالی نه تنها برای هدایت ما در زندگی بلکه برای تبدیل ما در زندگی هم هست. در واقع عدم شناخت و عدم رابطه ما با روحالقدس باعث میشود که آن سلامتی را که خدا به ایمانداران وعده داده است در زندگی خود نداشته باشیم و در طی زندگی خود دچار مشکلات زیادی شویم
روحالقدس تنها کسی است که امروز قادر به تغییر هر یک از ماست.
با هم دعا میکنیم:
ای خداوند به اسم عیسای مسیح و طبق وعده تو که کلام تو قوت است این ساعت را به حضور تو و به قدسهای تو بلند میکنیم دست تو و حضور تو بر این ساعت باشد. افکار و ذهنهای ما را تبدیل کن گوشهای ما را و گوشهای قلب ما را برای شنیدن صدایت تیز کن؛ ای خداوند امروز قلبهای ما را به روح خود مشتعل کن تا تجلی دهنده نام و جلال تو در این دنیا باشیم؛ به اسم عیسای مسیح آمین.
زندگی ما مانند میوهای است که بر روی درخت قرار دارد و در حال رسیدن میباشد. در ابتدای عمر خود آن میوه سخت، کوچک، تلخ و بد مزه است. ولی به مرور ایام با تابش آفتاب و تغذیه ازخاک و آب، آن میوۀ کوچک و بد طعم، رشد کرده مبدل به میوهای شیرین و رسیده و خوش طعم خواهد شد. پس از ایمان به مسیح، او کار رشد و مراقبت را در ما شروع میکند تا اینکه به میوهای رسیده و خوش طعم تبدیل شویم، خدا ما را آنگونه که هستیم میپذیرد وسپس ما را مطابق میل خود تغییر داده رشد میدهد.
عیسای مسیح در یوحنا فصل ۳ آیه ۵ میگوید: "آمین، آمین به تو میگویم اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود."
عیسی در واقع دارد میگوید که کسی که از روح خداوند متولد نشده باشد داخل ملکوت خدا نمیشود. ما در مسیحیت به این پروسه، تولد تازه میگوییم و معنی آن این است که روح خداوند از ما چیز جدیدی را خلق میکند روحالقدس قلب گذشته و سنگی ما را که بر علیه خداوند عصیان میکرد بر میدارد و به جای آن یک قلب جدید میگذارد که به خداوند اعتماد و توکل میکند و از راهها و طریقهای خداوند پیروی میکند یا به شکلی میتوانیم بگوییم که روحالقدس در ما ساکن میشود و اصول و قوانین خداوند را در زندگی ما جاری میسازد که معمولا به ان تولد در روح میگویند.
این تغییرات را ما روی هم رفته مدیون کار روحالقدس هستیم که از طریق فیض رایگان خداوند به انجام میرسد و اولویت کار روحالقدس حفظ ایمان ماست. به بیانی دیگر در واقع تولد تازه ما در تحت تاثیر ایمان ما قرار ندارد بلکه این ایمان ماست که در تحت تاثیر تولد تازه قرار دارد. یا به زبانی ساده تر باید گفت که ایمان ما در تحت تاثیر روح خداوند است. برای همین کلام خدا در یوحنا فصل ۶ آیه ۶۵ میگوید: “به همین دلیل گفتم فقط کسی میتواند نزد من بیاید که پدرم خدا او را بسوی من جذب کند.”
پس زندگی را که ما در مسیح داریم در اصل مدیون کار روحالقدس هستیم پس هیچ کس در این مورد جای فخر کردن و بالیدن به خودش را ندارد؛ چون ما به روح زندگی میکنیم.
اینها زمینهای بود برای صحبت امروز که با هم به قسمتی از کلام خدا در غلاطیان ۵: ۲۵ نگاه میکنیم: "۲۵ اگر به روح زیست کنیم، به روح هم رفتار بکنیم."
ما وقتی به ترجمههای انگلیسی یا یونانی نگاه میکنیم میبینیم که این آیه بدین شکل نوشته شده است: "اگر با روح خدا زندگی میکنیم پس باید با وی راه نیز برویم".
خیلی طبیعی است شما وقتی با کسی زندگی میکنید مطمئنا با او قدم هم میزنید. اما مفهوم این جمله با ترجمه فارسی هیچ فرقی نمیکند. من یادم است بزرگترهای ما همیشه میگفتند اگر میخواهی شخصی را بشناسی ببین با چه کسی راه میرود. چون ما با هر کسی که نشست و برخاست داشته باشیم پس از مدتی رفتار ما هم مثل او میشود. برای همین در ترجمه فارسی میگوید اگر با روحالقدس زندگی میکنید باید رفتار شما هم مثل او باشد. کسی نمیتواند بگوید من با روحالقدس زندگی میکنم ولی رفتارش مثل مردم بی ایمان دنیا باشد که روحالقدس رو ندارند. برای همین کلام خدا میگوید نمیشود از یک چشمه هم آب شور بیرون بیاید و هم آب شیرین.
در زندگی خودتان دیدید تا به حال شما با چه افرادی راه میروید یا با چه افرادی قدم میزنید. اول مسئله این است که ما با افرادی قدم میزنیم که خیلی به ما نزدیک هستند و من اغلب شنیدم مثلا میگویند فلان شخص آدم خوبی نیست و وقتی میپرسید چرا؟ میگویند چون با فلان شخص راه میرود. چون ارتباط و راه رفتن با اشخاص سبب تغییر خصوصیات ما میشود ما وقتی با روح خدا ارتباط داشته باشیم کم کم به شکل خود خدا تبدیل میشویم کم کم به شکل عیسای مسیح میشویم.
یادتان هست من جلسه قبل در مورد درهای قلمرو ظلمت صحبت کردم. حتی راه رفتن با بعضی از افراد باعث میشود که درهای قلمرو ظلمت در زندگی ما باز بشود و زندگی ما رو در تنش و مشکل و دعوا و ستیز قرار بدهد.
در کشور ما بعضیها مدرک تقلبی میخرند ولی زندگی آنها، رفتار آنها، کار آنها، ارتباط آنها با دیگران نشان میدهد که مدرک آنها اصل نیست برای مثال شخص لیسانس کامپیوتر میخرد ولی نمیتواند حتی یک ای میل بفرستد.
بسیاری از ایمانداران هم تولد تازه دارند ولی ثمرات روح در زندگی آنها دیده نمیشود. با روحالقدس راه نمیروند. در واقع به شکلی تولد تازه آنها تقلبی است. وقتی میخواهند معرفی شوند با لقب دکتر معرفی میشوند اما در وجود آنها چیزی به اسم دکتر وجود ندارد. دکترای آنها تقلبی است. ثمرات روح در زندگی آنها دیده نمیشود.
و اینها اغلب و دقیقا همان مسیحیانی هستند که وقتی از دیگران میپرسی چرا به کلیسا نمیآیید میگویند بیایم تا مثل فلان شخص بشویم. میدانید چرا، چون مدرک فلان شخص تقلبی است!
مسئله فقط این نیست که ما تولد تازه پیدا کردیم بلکه باید مثل کسی هم زندگی کنیم که تولد تازه دارد. در واقع ما در راه رفتن با روحالقدس، ثمرات نیکو به بار میآوریم. در صورتیکه اگر در طبیعت کهنه خود باقی بمانیم همانا ثمرات طبیعت کهنه را ببار میآوریم.
پس پولس در این آیه میگوید حالا که ما بوسیله روحالقدس زندگی میکنیم پس بیاییم با روحالقدس هم راه برویم؛ در اینجا پولس کاملا با عیسی متفق است که بر اثر کار و عملکرد روحالقدس است که به ما حیات جدید داده میشود؛ در واقع اگر ما با روحالقدس راه نرویم دارای حیات جدید نمیشویم
و حالا در اینجا پولس استنتاج میکند که حالا چطور زندگی ما در مسیح شروع میشود با روحالقدس، پس اگر زندگی ما در مسیح با روحالقدس شروع میشود پس الباقی زندگی ما در مسیح نیز باید با روحالقدس حرکت کرده و به انجام برسد.
اگر با قدرت رایگان و نجات دهنده روحالقدس بوده که زندگی روحانی جدید ما شروع شده است پس به قوت همین روح نیز باید به حیات خودش ادامه بدهد.
راه رفتن با روحالقدس به این معنی و مفهوم نیست که هر روز یک کاری را بوسیله روحالقدس انجام دهید. بلکه تمامی زندگی خود را حتی کوچکترین جزئیات را از بلند شدن از خواب در صبح گرفته تا زمانی که در شب به رختخواب میروید بر اساس همراهی با روحالقدس باشد.
وقتی ما با روحالقدس زندگی میکنیم و در ارتباط با او هستیم او طبیعت جدیدی در ما خلق میکند که کاملا در تضاد با طبیعت کهنه و قبل از ایمان آوردن ماست چون طبیعت کهنه ما در تضاد با روحالقدس قرار دارد و ما وقتی با روحالقدس راه میرویم از طریق طبیعت کهنه کنترل نمیشویم در واقع روحالقدس ما رو توانا میکند تا در مقابل طبیعت کهنه بایستیم و به آن نه بگوییم
راه رفتن با روحالقدس" چیزی نیست که ما به منظور کمک گرفتن از روحالقدس انجام میدهیم بلکه بیشتر چیزی است که ما را توانا میسازد. در روز پنطیکاست روحالقدس صرفا به شاگردان کمک نکرد بلکه آنها را در روز پنطیکاست توانا ساخت قادر ساخت.
در کتاب رومیان فصل ۸ آیه ۷ میگوید: "۷ زیرا طبیعت گناه آلود ما، برضد خداست و هرگز از احکام خدا اطاعت نکرده و نخواهد کرد."
با تولد تازه روحالقدس وارد زندگی ما میشود تا یک رشته آمال و آرزوها و محبتها و اشتیاق و علاقه کاملا جدید خلق کند. و وقتی این رشته کاملا جدید محکم تر از خواهش و امیال جسم میشود آنوقت ما "با روحالقدس راه میرویم" برای همین همیشه اعمال ما بر اساس آمال و آرزوهایی قرار دارد که مستحکم تر است. بنابراین "قدم زدن با روح" چیزی است که روحالقدس ما را قادر میسازد تا اعمالی را به انجام برسانیم که بر اساس آمال و آرزوهایی قرار دارد که روحالقدس در ما بطوری مستحکم برقرار ساخته است و دقیقا بر طبق اراده و خواست خداوند است یعنی ما با اشتیاق کامل اراده و خواست خداوند را به انجام میرسانیم و این کاریست که روحالقدس انجام میدهد. و این دقیقا چیزیست که خدا در حزقیال ۳۶: ۲۶ و ۲۷ میگوید:
"۲۶ به شما قلبی تازه خواهم داد و روحی تازه در باطن شما خواهم نهاد. دل سنگی و نامطیع را از شما خواهم گرفت و قلبی نرم و مطیع به شما خواهم داد. ۲۷ روح خود را در شما خواهم نهاد تا احكام و قوانین مرا اطاعت نمایید."
بنابراین وقتی ما "با روحالقدس راه میرویم" ما متوجه میشویم که این نبوت حزقیال به انجام رسیده است. روحالقدس در درون ما آمال و آرزوهایی را برای طریقهای خدا قرار میدهد که مستحکم تر از آرزوها و خواهش جسم ماست که قبلا داشتیم. و بدینسان سبب میشود تا ما احکام و قوانین خداوند را رعایت کنیم. نه اینکه مجبور باشیم بلکه مشتاق خواهیم بود چون روحالقدس درک و انگیزه و برداشت درست را از احکام خداوند به ما میدهد.
در واقع ما نه بر اساس شریعت بلکه بوسیله روحالقدس هدایت میشویم.
در واقع برای همین کلام خدا در آیه ۱۸ میگوید "۱۸ اما اگر از روح هدایت شدید، زیر شریعت نیستید." ما روحالقدس را هدایت نمیکنیم بلکه او ما را هدایت میکند. ما بوسیله او هدایت میشویم چون او آمال و آرزوهای جدید و مستحکمی را در ما برقرار کرده است. در واقع راه رفتن با روحالقدس و هدایت از روحالقدس کاملا با هم در یک راستا قرار دارند. در واقع راه رفتن با روحالقدس ما را توانا و قادر میسازد تا هدایت روحالقدس را بپذیریم. در اصل روحالقدس با خلق آرزو و آمال تازه باعث اطاعت ما از خداوند میشود. و ما با به انجام رساندن این آمال و خواستها در عمل، با او راه میرویم.
حالا میتوانیم این آیه از کلام خدا را که میگوید در مسیح خلقت تازهای است را بهتر درک کنیم.
کلام میگوید "۱۸ اما اگر از روح هدایت شدید، زیر شریعت نیستید." ما به دو دلیل زیر شریعت نیستیم. اول اینکه ما زیر محکومیت شریعت قرار نداریم چون شما بواسطه خون عیسای مسیح عادل شمرده شدید یعنی دقیقا کسی به حساب آمدید که تمامی شریعت رو به انجام رسانده است برای همین پولس در رومیان ۸: ۴ میگوید " ۴ پس حال ، قادریم احکام و دستورات خدا را اطاعت کنیم ، زیرا عنان زندگی ما در دست روح خداست نه در دست طبیعت کهنه و گناه آلود ما. "
در واقع عدالت عنوان شده در شریعت را به انجام میرسانیم چون با روحالقدس راه میرویم چون به روح رفتار میکنیم. بنا بر این دیگر در زیر محکومیت شریعت نیستیم و برای همین عیسای مسیح بر بالای صلیب مرد تا ما دیگر زیر محکومیت شریعت نباشیم.
پس دیگر زیر فشار طاقت فرسای انجام اعمالی که راغب به انجام آن نبودیم نیستیم. چون وقتی روحالقدس ما را با آمال و آرزوهای تازهای که در ما قرار داده هدایت میکند آنوقت انجام خواست و اراده خداوند یک بار اضافی نیست بلکه مشتاق انجام آن هستیم بنابراین راه رفتن با روحالقدس ما را از محکومیت شریعت آزاد میکند. برای همین کلام خدا در قرنتیان دوم فصل ۳ میگوید: "۱۷ اما خداوند روح است و جایی که روح خداوند است، آنجا آزادی است." یادتان هست بارها این سرود را با هم خواندیم هر جا روح خداست آنجا آزادیست. حالا از این به بعد وقتی این سرود را میخوانید متوجه میشوید که منظور و مفهوم واقعی آن چیست.
به همه ما بواسطه ایمان به عیسای مسیح هدیه روحالقدس عطا میشود و روحالقدس در ما ساکن میشود.
اما اینطور نیست که هر کس خودش رو مسیحی خطاب میکند ثمرات روح در زندگی او دیده بشود در واقع هر کس که به عیسای مسیح ایمان میآورد روحالقدس در او ساکن میشود اما این تضمین کننده این نیست که ما از تمام فواید روحالقدس استفاده میکنیم و ثمرات روح را به بار میآوریم. ما اگر میخواهیم ثمرات روح در زندگی ما دیده بشود باید با روحالقدس راه برویم.
ثمرات روح خود به خودی در زندگی یک ایماندار دیده نمیشود بلکه با راه رفتن با روحالقدس است که ثمرات روح در زندگی یک ایماندار دیده میشود. شما وقتی میوه سیب را بر روی درخت ببینید فورا متوجه میشوید که این یک درخت سیب است اصلا نیازی نیست کسی به شما بگوید و وقتی ثمرات روح در زندگی شما پدیدار شود لازم نیست گفته شود همه آنرا خواهند دید و خواهند فهمید که با ثمرات این دنیا متفاوت است.
اگر ما با عمل دست روحالقدس زندگی کنیم آنوقت یاد میگیریم که چطور با او راه برویم. روح قادری که ما را به جاهایی و یا کارهایی هدایت میکند که او اراده میکند بوسیله خلقت تازهای که او در درون ما خلق کرده است ، ما چه باید بکنیم؟ ما در عمل باید از دستورات او اطاعت کرده و کاری را که در اراده اوست انجام دهیم. این یعنی به روح رفتار کردن، یعنی راه رفتن با روحالقدس.
پنج چیز هست که دقیقا نشان میدهد که آیا ما با روحالقدس راه میرویم:
اول ما باید در قلب خود قبول کنیم که ما جدا از روحالقدس قادر به انجام هیچ کار نیکویی نیستیم. پولس میگوید : "۱۸ اکنون دیگر برای من ثابت شده است که وجود من بخاطر این طبیعت نفسانی ، از سر تا پا فاسد است . هر چه تلاش میکنم ، نمیتوانم خود را به انجام اعمال نیکو وادارم . میخواهم خوب باشم ، اما نمیتوانم . " (رومیان ۷: ۱۸) و عیسی مسیح میگوید " جدا از من هیچ نمیتوانید کرد " (یوحنا ۱۵: ۵). البته ما بدون عیسای مسیح میتوانیم کاری انجام دهیم ولی ثمره آن گناه خواهد بود و این تنها کاری که از ما ساخته است. پس اولین قدم برای راه رفتن با روحالقدس این است که: این حقیقت را بپذیریم و اجازه بدهیم که غرور ما از بین برود. ما بدون قدرت روحالقدس قادر به انجام هیچ کاری برای خشنود نمودن خدا نیستیم.
دعا کردن - همه ایمانداران این تجربه را دارند که چطور آمال و خواستههای جدید توسط روحالقدس بر آمال و خواهشهای گذشته ما فائق آمده است پس دعا کنیم که روح خدا با قوت هر چه بیشتر در ما عمل کند؛ اگر در این مورد دعا نکنیم کم کم دروازههای قلمرو ظلمت در زندگی ما باز شده و ما را از قدرت روحالقدس جدا میکند. و آنوقت میشویم مسیحیانی با مدرک تقلبی.
اطمینان و ایمان – سومین قدم برای راه رفتن با روحالقدس، ایمان است. ما باید باور داشته باشیم که ما در تحت حکومت پر محبت روحالقدس قرار داریم. و " ۱۴ پس گناه دیگر ارباب شما نیست" (رومیان ۶: ۱۴) ما باید روی این حساب کنیم که زمانی که در گناه مرده بودیم روحالقدس ما را زنده ساخت و ما را قادر و توانا ساخت تا اراده نیکوی او را بجا آوریم. چنانچه در رومیان ۸: ۱۴ میگوید " ۱۴ زیرا همه کسانی که از روح خدا هدایت میشوند، ایشان پسران خدایند. " جایی که پولس میگوید شما حتی نمیتوانید فرزند خدا باشید مگر اینکه از روحالقدس هدایت شوید. اگر شما فرزند خدا هستید شما یک وعده محکم و استوار از خدا دارید که او شما را بر طبیعت گناه آلود گذشته، پیروز میکند. یک چیزی را که باید به آن دقت کنید این است که در مورد زمان کار روحالقدس پیش داوری نکنید. چون او یک نفر را ممکن است در عرض یک شب تغییر دهد ولی دیگری ماهها طول بکشد تا از بند طبیعت گذشته خود آزاد شود. این یکی از اسراری است که هنوز از چشم ما پنهان است و ما نمیدانیم چرا.
عمل کردن: تمام این کارها چیزهایی است که باید توسط جسم ما به انجام برسد و هیچ کدام از آنها هنوز ثمره روحالقدس نیست. فقط بعد از اینکه ما درخواست توانمند شدن و قادر شدن توسط روح را کردیم و خود را بدون هیچ ترسی تسلیم او و وعدههای او کردیم تا در ما عمل کند آنوقت میتوانیم با پولس در اول قرنتیان ۱۵: ۱۰ همصدا شویم: " ۱۰ اما بوسیله فیض خدا آنچه امروز هستم ، هستم و فیضی که او نصیب من گردانید بیهوده نبود ، زیرا من از همۀ ایشان بیشتر زحمت کشیدم گرچه واقعأ من نبودم بلکه فیض خدا بود که با من کار میکرد." و بگوییم " ۲۰ من با مسیح مصلوب شده ام بطوریکه دیگر آنکه زندگی میکند من نیستم ، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند " (غلاطیان ۲: ۲۰). کسی که اینچنین با روحالقدس راه میرود خداوند قادر در او کار خواهد کرد و به او اراده و خواست خود را نشان خواهد داد و به او قدرت خواهد داد تا آنرا به انجام برساند و میوه و ثمر ببر بیاورد.
آخرین قدم در راه رفتن با روحالقدس، تشکر کردن است. تشکر بخاطر هر آنچه که در زندگی ما به نیکویی انجام میدهد اگر ما بدون روحالقدس قادر به انجام هیچ کار نیکویی نیستیم پس باید حتما بخاطر اینکه ما را قادر به انجام کار نیکو میسازد از او تشکر کنیم:
در واقع پنطیکاست این فرصت را به من و شما داد تا با روح خدا همراه شویم.
اگر ما با روحالقدس زندگی میکنیم پس بیاییم با او هم راه برویم و به روح رفتار کنیم. پس بیاییم همه با هم بگوییم: " من نیستم ، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند" آمین
با هم دعا میکنیم:
باشد که روح خدا همچنان در هر یک از ما با قوت به کار خودش ادامه بدهد تا به پری قامت عیسای مسیح برسیم باشد که امروز شعلههای آتش روحالقدس نه تنها زندگیهای شما رو تغییر بده بلکه آتش اون از درون شما باعث گرم شدن و تغییر زندگی سایرین بشود. به اسم عیسای مسیح، آمین.
من فکر میکنم این حقیقت دارد که اغلب مردم دوست دارند بهتر بشوند، وزندگی خودشان رو تغییر بدهند. به همین دلیل وقتی نگاه میکنیم صنایع زیادی رو در ارتباط با غذاها و محصولات رژیمی و ورزشی میبینیم اغلب مردم چه در داخل کلیسا و چه در خارج کلیسا هر روز دارند سعی میکنند که ظاهر بهتر و زیباتری داشته باشند.
من هنوز در تعجب هستم حتی بعضی از خانمها از پتاکس استفاده میکنند البته من جدیدا آقایان رو هم میبینم که از پتاکس استفاده میکنند من در تلویزیون دیدم که چطور ماده پتاکس رو در صورت زیر ابرو و جاهای مختلف صورت تزریق میکردند به نظرم خیلی دردآور میآمد اما برای تغییر کردن و پوشاندن چروکهای پوست یا جوشهایی که روی صورت هست افراد تن به این کار میدهند و این فقط برای یک مدت زمان کوتاه تاثیر دارد.
برای تغییر کردن مردم به مدرسه میروند به دانشگاه میروند حتی در کلیسا به سمینار و کنفرانس میروند. مردم پیش مشاور میروند. چون مردم دوست دارند که به شکل بهتری تغییر کنند.
امروز شما دوست دارید در زندگیتان چه چیزی تغییر کند. اگر شما فقط میتوانستید یک چیزی را در زندگی خودتان تغییر بدهید آن یک چیز چی بود؟ آیا مربوط به شکل و قیافه شما بود؟ در مورد سلامتی خودتان بود؟ میخواستید که در یک مورد خاص از معلومات و تجربه بیشتری برخوردار باشید. اگر شما امروز میتوانستید یک چیزی را در زندگی خودتان تغییر بدهید آن یک چیز چی بود؟
خدا عاشق تغییر دادن است؛ او امروز عاشق این است که من و شما را تغییر بدهد.
اگر ما کل پنطیکاست را بخواهیم در یک کلمه خلاصه بکنیم مطمئنا اون کلمه، واژه "تغییر" است. در آن روز نه تنها شاگردان مسیح تغییر کردند بلکه سه هزار نفری هم که آنجا بودند تغییر کردند.
مشکل اکثر افراد این است که فکر میکنند نیاز به تغییر ندارند. اما ما گاهی عصبانی میشویم، پرخاشگر میشویم، به همسر خود یا به بچههای خودمان بی احترامی میکنیم، گاهی اوقات خود خواه میشویم؛ درست است که همه ما به آسمان میرویم اما قبل از آن خدا برای نجات الباقی مردم باید تغییراتی در ما ایجاد بکند. چون نقشه خدا یک نقشه کلی برای کل جهان است.
چطور یک شخص میتواند خودش رو تغییر بدهد؟ شما میتوانید سعی کنید که آدم بهتری باشید اما این درست مثل این است که در ماشین شما مشکلی وجود داشته باشد و شما بخواهید راننده آنرا عوض کنید اما نیاز است که موتور ماشین تعمیر بشود و شما نیاز به مکانیک دارید. انسان خیلی موجود پیچیدهای است و ما نمیتوانیم خودمان خودمان رو تغییر بدهیم نیاز داریم تا شخص دیگری ما را درست کند.
من حدود دو سال قبل دچار مشکل قلبی شدم و مجبور شدم که به بیمارستان بروم تا آن موقع من اطلاعات زیادی در مورد قلب نداشتم فقط یک چیز کلی در مورد آن میدانستم. اما بعد از اینکه دچار مشکل قلبی شدم شروع به شناخت و مطالعه بیشتری در مورد قلب کردم و الان دقیقا میدانم چطور کار میکند شاید اگر من این اطلاعات رو قبلا داشتم هرگز دچار مشکل قلبی نمیشدم.
امروز روح خداوند در تمامی ایمانداران ساکن است و این یک منبع بسیار عالی نه تنها برای هدایت ما در زندگی بلکه برای تبدیل ما در زندگی هم هست. در واقع عدم شناخت و عدم رابطه ما با روحالقدس باعث میشود که آن سلامتی را که خدا به ایمانداران وعده داده است در زندگی خود نداشته باشیم و در طی زندگی خود دچار مشکلات زیادی شویم
روحالقدس تنها کسی است که امروز قادر به تغییر هر یک از ماست.
با هم دعا میکنیم:
ای خداوند به اسم عیسای مسیح و طبق وعده تو که کلام تو قوت است این ساعت را به حضور تو و به قدسهای تو بلند میکنیم دست تو و حضور تو بر این ساعت باشد. افکار و ذهنهای ما را تبدیل کن گوشهای ما را و گوشهای قلب ما را برای شنیدن صدایت تیز کن؛ ای خداوند امروز قلبهای ما را به روح خود مشتعل کن تا تجلی دهنده نام و جلال تو در این دنیا باشیم؛ به اسم عیسای مسیح آمین.
زندگی ما مانند میوهای است که بر روی درخت قرار دارد و در حال رسیدن میباشد. در ابتدای عمر خود آن میوه سخت، کوچک، تلخ و بد مزه است. ولی به مرور ایام با تابش آفتاب و تغذیه ازخاک و آب، آن میوۀ کوچک و بد طعم، رشد کرده مبدل به میوهای شیرین و رسیده و خوش طعم خواهد شد. پس از ایمان به مسیح، او کار رشد و مراقبت را در ما شروع میکند تا اینکه به میوهای رسیده و خوش طعم تبدیل شویم، خدا ما را آنگونه که هستیم میپذیرد وسپس ما را مطابق میل خود تغییر داده رشد میدهد.
عیسای مسیح در یوحنا فصل ۳ آیه ۵ میگوید: "آمین، آمین به تو میگویم اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود."
عیسی در واقع دارد میگوید که کسی که از روح خداوند متولد نشده باشد داخل ملکوت خدا نمیشود. ما در مسیحیت به این پروسه، تولد تازه میگوییم و معنی آن این است که روح خداوند از ما چیز جدیدی را خلق میکند روحالقدس قلب گذشته و سنگی ما را که بر علیه خداوند عصیان میکرد بر میدارد و به جای آن یک قلب جدید میگذارد که به خداوند اعتماد و توکل میکند و از راهها و طریقهای خداوند پیروی میکند یا به شکلی میتوانیم بگوییم که روحالقدس در ما ساکن میشود و اصول و قوانین خداوند را در زندگی ما جاری میسازد که معمولا به ان تولد در روح میگویند.
این تغییرات را ما روی هم رفته مدیون کار روحالقدس هستیم که از طریق فیض رایگان خداوند به انجام میرسد و اولویت کار روحالقدس حفظ ایمان ماست. به بیانی دیگر در واقع تولد تازه ما در تحت تاثیر ایمان ما قرار ندارد بلکه این ایمان ماست که در تحت تاثیر تولد تازه قرار دارد. یا به زبانی ساده تر باید گفت که ایمان ما در تحت تاثیر روح خداوند است. برای همین کلام خدا در یوحنا فصل ۶ آیه ۶۵ میگوید: “به همین دلیل گفتم فقط کسی میتواند نزد من بیاید که پدرم خدا او را بسوی من جذب کند.”
پس زندگی را که ما در مسیح داریم در اصل مدیون کار روحالقدس هستیم پس هیچ کس در این مورد جای فخر کردن و بالیدن به خودش را ندارد؛ چون ما به روح زندگی میکنیم.
اینها زمینهای بود برای صحبت امروز که با هم به قسمتی از کلام خدا در غلاطیان ۵: ۲۵ نگاه میکنیم: "۲۵ اگر به روح زیست کنیم، به روح هم رفتار بکنیم."
ما وقتی به ترجمههای انگلیسی یا یونانی نگاه میکنیم میبینیم که این آیه بدین شکل نوشته شده است: "اگر با روح خدا زندگی میکنیم پس باید با وی راه نیز برویم".
خیلی طبیعی است شما وقتی با کسی زندگی میکنید مطمئنا با او قدم هم میزنید. اما مفهوم این جمله با ترجمه فارسی هیچ فرقی نمیکند. من یادم است بزرگترهای ما همیشه میگفتند اگر میخواهی شخصی را بشناسی ببین با چه کسی راه میرود. چون ما با هر کسی که نشست و برخاست داشته باشیم پس از مدتی رفتار ما هم مثل او میشود. برای همین در ترجمه فارسی میگوید اگر با روحالقدس زندگی میکنید باید رفتار شما هم مثل او باشد. کسی نمیتواند بگوید من با روحالقدس زندگی میکنم ولی رفتارش مثل مردم بی ایمان دنیا باشد که روحالقدس رو ندارند. برای همین کلام خدا میگوید نمیشود از یک چشمه هم آب شور بیرون بیاید و هم آب شیرین.
در زندگی خودتان دیدید تا به حال شما با چه افرادی راه میروید یا با چه افرادی قدم میزنید. اول مسئله این است که ما با افرادی قدم میزنیم که خیلی به ما نزدیک هستند و من اغلب شنیدم مثلا میگویند فلان شخص آدم خوبی نیست و وقتی میپرسید چرا؟ میگویند چون با فلان شخص راه میرود. چون ارتباط و راه رفتن با اشخاص سبب تغییر خصوصیات ما میشود ما وقتی با روح خدا ارتباط داشته باشیم کم کم به شکل خود خدا تبدیل میشویم کم کم به شکل عیسای مسیح میشویم.
یادتان هست من جلسه قبل در مورد درهای قلمرو ظلمت صحبت کردم. حتی راه رفتن با بعضی از افراد باعث میشود که درهای قلمرو ظلمت در زندگی ما باز بشود و زندگی ما رو در تنش و مشکل و دعوا و ستیز قرار بدهد.
در کشور ما بعضیها مدرک تقلبی میخرند ولی زندگی آنها، رفتار آنها، کار آنها، ارتباط آنها با دیگران نشان میدهد که مدرک آنها اصل نیست برای مثال شخص لیسانس کامپیوتر میخرد ولی نمیتواند حتی یک ای میل بفرستد.
بسیاری از ایمانداران هم تولد تازه دارند ولی ثمرات روح در زندگی آنها دیده نمیشود. با روحالقدس راه نمیروند. در واقع به شکلی تولد تازه آنها تقلبی است. وقتی میخواهند معرفی شوند با لقب دکتر معرفی میشوند اما در وجود آنها چیزی به اسم دکتر وجود ندارد. دکترای آنها تقلبی است. ثمرات روح در زندگی آنها دیده نمیشود.
و اینها اغلب و دقیقا همان مسیحیانی هستند که وقتی از دیگران میپرسی چرا به کلیسا نمیآیید میگویند بیایم تا مثل فلان شخص بشویم. میدانید چرا، چون مدرک فلان شخص تقلبی است!
مسئله فقط این نیست که ما تولد تازه پیدا کردیم بلکه باید مثل کسی هم زندگی کنیم که تولد تازه دارد. در واقع ما در راه رفتن با روحالقدس، ثمرات نیکو به بار میآوریم. در صورتیکه اگر در طبیعت کهنه خود باقی بمانیم همانا ثمرات طبیعت کهنه را ببار میآوریم.
پس پولس در این آیه میگوید حالا که ما بوسیله روحالقدس زندگی میکنیم پس بیاییم با روحالقدس هم راه برویم؛ در اینجا پولس کاملا با عیسی متفق است که بر اثر کار و عملکرد روحالقدس است که به ما حیات جدید داده میشود؛ در واقع اگر ما با روحالقدس راه نرویم دارای حیات جدید نمیشویم
و حالا در اینجا پولس استنتاج میکند که حالا چطور زندگی ما در مسیح شروع میشود با روحالقدس، پس اگر زندگی ما در مسیح با روحالقدس شروع میشود پس الباقی زندگی ما در مسیح نیز باید با روحالقدس حرکت کرده و به انجام برسد.
اگر با قدرت رایگان و نجات دهنده روحالقدس بوده که زندگی روحانی جدید ما شروع شده است پس به قوت همین روح نیز باید به حیات خودش ادامه بدهد.
راه رفتن با روحالقدس به این معنی و مفهوم نیست که هر روز یک کاری را بوسیله روحالقدس انجام دهید. بلکه تمامی زندگی خود را حتی کوچکترین جزئیات را از بلند شدن از خواب در صبح گرفته تا زمانی که در شب به رختخواب میروید بر اساس همراهی با روحالقدس باشد.
وقتی ما با روحالقدس زندگی میکنیم و در ارتباط با او هستیم او طبیعت جدیدی در ما خلق میکند که کاملا در تضاد با طبیعت کهنه و قبل از ایمان آوردن ماست چون طبیعت کهنه ما در تضاد با روحالقدس قرار دارد و ما وقتی با روحالقدس راه میرویم از طریق طبیعت کهنه کنترل نمیشویم در واقع روحالقدس ما رو توانا میکند تا در مقابل طبیعت کهنه بایستیم و به آن نه بگوییم
راه رفتن با روحالقدس" چیزی نیست که ما به منظور کمک گرفتن از روحالقدس انجام میدهیم بلکه بیشتر چیزی است که ما را توانا میسازد. در روز پنطیکاست روحالقدس صرفا به شاگردان کمک نکرد بلکه آنها را در روز پنطیکاست توانا ساخت قادر ساخت.
در کتاب رومیان فصل ۸ آیه ۷ میگوید: "۷ زیرا طبیعت گناه آلود ما، برضد خداست و هرگز از احکام خدا اطاعت نکرده و نخواهد کرد."
با تولد تازه روحالقدس وارد زندگی ما میشود تا یک رشته آمال و آرزوها و محبتها و اشتیاق و علاقه کاملا جدید خلق کند. و وقتی این رشته کاملا جدید محکم تر از خواهش و امیال جسم میشود آنوقت ما "با روحالقدس راه میرویم" برای همین همیشه اعمال ما بر اساس آمال و آرزوهایی قرار دارد که مستحکم تر است. بنابراین "قدم زدن با روح" چیزی است که روحالقدس ما را قادر میسازد تا اعمالی را به انجام برسانیم که بر اساس آمال و آرزوهایی قرار دارد که روحالقدس در ما بطوری مستحکم برقرار ساخته است و دقیقا بر طبق اراده و خواست خداوند است یعنی ما با اشتیاق کامل اراده و خواست خداوند را به انجام میرسانیم و این کاریست که روحالقدس انجام میدهد. و این دقیقا چیزیست که خدا در حزقیال ۳۶: ۲۶ و ۲۷ میگوید:
"۲۶ به شما قلبی تازه خواهم داد و روحی تازه در باطن شما خواهم نهاد. دل سنگی و نامطیع را از شما خواهم گرفت و قلبی نرم و مطیع به شما خواهم داد. ۲۷ روح خود را در شما خواهم نهاد تا احكام و قوانین مرا اطاعت نمایید."
بنابراین وقتی ما "با روحالقدس راه میرویم" ما متوجه میشویم که این نبوت حزقیال به انجام رسیده است. روحالقدس در درون ما آمال و آرزوهایی را برای طریقهای خدا قرار میدهد که مستحکم تر از آرزوها و خواهش جسم ماست که قبلا داشتیم. و بدینسان سبب میشود تا ما احکام و قوانین خداوند را رعایت کنیم. نه اینکه مجبور باشیم بلکه مشتاق خواهیم بود چون روحالقدس درک و انگیزه و برداشت درست را از احکام خداوند به ما میدهد.
در واقع ما نه بر اساس شریعت بلکه بوسیله روحالقدس هدایت میشویم.
در واقع برای همین کلام خدا در آیه ۱۸ میگوید "۱۸ اما اگر از روح هدایت شدید، زیر شریعت نیستید." ما روحالقدس را هدایت نمیکنیم بلکه او ما را هدایت میکند. ما بوسیله او هدایت میشویم چون او آمال و آرزوهای جدید و مستحکمی را در ما برقرار کرده است. در واقع راه رفتن با روحالقدس و هدایت از روحالقدس کاملا با هم در یک راستا قرار دارند. در واقع راه رفتن با روحالقدس ما را توانا و قادر میسازد تا هدایت روحالقدس را بپذیریم. در اصل روحالقدس با خلق آرزو و آمال تازه باعث اطاعت ما از خداوند میشود. و ما با به انجام رساندن این آمال و خواستها در عمل، با او راه میرویم.
حالا میتوانیم این آیه از کلام خدا را که میگوید در مسیح خلقت تازهای است را بهتر درک کنیم.
کلام میگوید "۱۸ اما اگر از روح هدایت شدید، زیر شریعت نیستید." ما به دو دلیل زیر شریعت نیستیم. اول اینکه ما زیر محکومیت شریعت قرار نداریم چون شما بواسطه خون عیسای مسیح عادل شمرده شدید یعنی دقیقا کسی به حساب آمدید که تمامی شریعت رو به انجام رسانده است برای همین پولس در رومیان ۸: ۴ میگوید " ۴ پس حال ، قادریم احکام و دستورات خدا را اطاعت کنیم ، زیرا عنان زندگی ما در دست روح خداست نه در دست طبیعت کهنه و گناه آلود ما. "
در واقع عدالت عنوان شده در شریعت را به انجام میرسانیم چون با روحالقدس راه میرویم چون به روح رفتار میکنیم. بنا بر این دیگر در زیر محکومیت شریعت نیستیم و برای همین عیسای مسیح بر بالای صلیب مرد تا ما دیگر زیر محکومیت شریعت نباشیم.
پس دیگر زیر فشار طاقت فرسای انجام اعمالی که راغب به انجام آن نبودیم نیستیم. چون وقتی روحالقدس ما را با آمال و آرزوهای تازهای که در ما قرار داده هدایت میکند آنوقت انجام خواست و اراده خداوند یک بار اضافی نیست بلکه مشتاق انجام آن هستیم بنابراین راه رفتن با روحالقدس ما را از محکومیت شریعت آزاد میکند. برای همین کلام خدا در قرنتیان دوم فصل ۳ میگوید: "۱۷ اما خداوند روح است و جایی که روح خداوند است، آنجا آزادی است." یادتان هست بارها این سرود را با هم خواندیم هر جا روح خداست آنجا آزادیست. حالا از این به بعد وقتی این سرود را میخوانید متوجه میشوید که منظور و مفهوم واقعی آن چیست.
به همه ما بواسطه ایمان به عیسای مسیح هدیه روحالقدس عطا میشود و روحالقدس در ما ساکن میشود.
اما اینطور نیست که هر کس خودش رو مسیحی خطاب میکند ثمرات روح در زندگی او دیده بشود در واقع هر کس که به عیسای مسیح ایمان میآورد روحالقدس در او ساکن میشود اما این تضمین کننده این نیست که ما از تمام فواید روحالقدس استفاده میکنیم و ثمرات روح را به بار میآوریم. ما اگر میخواهیم ثمرات روح در زندگی ما دیده بشود باید با روحالقدس راه برویم.
ثمرات روح خود به خودی در زندگی یک ایماندار دیده نمیشود بلکه با راه رفتن با روحالقدس است که ثمرات روح در زندگی یک ایماندار دیده میشود. شما وقتی میوه سیب را بر روی درخت ببینید فورا متوجه میشوید که این یک درخت سیب است اصلا نیازی نیست کسی به شما بگوید و وقتی ثمرات روح در زندگی شما پدیدار شود لازم نیست گفته شود همه آنرا خواهند دید و خواهند فهمید که با ثمرات این دنیا متفاوت است.
اگر ما با عمل دست روحالقدس زندگی کنیم آنوقت یاد میگیریم که چطور با او راه برویم. روح قادری که ما را به جاهایی و یا کارهایی هدایت میکند که او اراده میکند بوسیله خلقت تازهای که او در درون ما خلق کرده است ، ما چه باید بکنیم؟ ما در عمل باید از دستورات او اطاعت کرده و کاری را که در اراده اوست انجام دهیم. این یعنی به روح رفتار کردن، یعنی راه رفتن با روحالقدس.
پنج چیز هست که دقیقا نشان میدهد که آیا ما با روحالقدس راه میرویم:
اول ما باید در قلب خود قبول کنیم که ما جدا از روحالقدس قادر به انجام هیچ کار نیکویی نیستیم. پولس میگوید : "۱۸ اکنون دیگر برای من ثابت شده است که وجود من بخاطر این طبیعت نفسانی ، از سر تا پا فاسد است . هر چه تلاش میکنم ، نمیتوانم خود را به انجام اعمال نیکو وادارم . میخواهم خوب باشم ، اما نمیتوانم . " (رومیان ۷: ۱۸) و عیسی مسیح میگوید " جدا از من هیچ نمیتوانید کرد " (یوحنا ۱۵: ۵). البته ما بدون عیسای مسیح میتوانیم کاری انجام دهیم ولی ثمره آن گناه خواهد بود و این تنها کاری که از ما ساخته است. پس اولین قدم برای راه رفتن با روحالقدس این است که: این حقیقت را بپذیریم و اجازه بدهیم که غرور ما از بین برود. ما بدون قدرت روحالقدس قادر به انجام هیچ کاری برای خشنود نمودن خدا نیستیم.
دعا کردن - همه ایمانداران این تجربه را دارند که چطور آمال و خواستههای جدید توسط روحالقدس بر آمال و خواهشهای گذشته ما فائق آمده است پس دعا کنیم که روح خدا با قوت هر چه بیشتر در ما عمل کند؛ اگر در این مورد دعا نکنیم کم کم دروازههای قلمرو ظلمت در زندگی ما باز شده و ما را از قدرت روحالقدس جدا میکند. و آنوقت میشویم مسیحیانی با مدرک تقلبی.
اطمینان و ایمان – سومین قدم برای راه رفتن با روحالقدس، ایمان است. ما باید باور داشته باشیم که ما در تحت حکومت پر محبت روحالقدس قرار داریم. و " ۱۴ پس گناه دیگر ارباب شما نیست" (رومیان ۶: ۱۴) ما باید روی این حساب کنیم که زمانی که در گناه مرده بودیم روحالقدس ما را زنده ساخت و ما را قادر و توانا ساخت تا اراده نیکوی او را بجا آوریم. چنانچه در رومیان ۸: ۱۴ میگوید " ۱۴ زیرا همه کسانی که از روح خدا هدایت میشوند، ایشان پسران خدایند. " جایی که پولس میگوید شما حتی نمیتوانید فرزند خدا باشید مگر اینکه از روحالقدس هدایت شوید. اگر شما فرزند خدا هستید شما یک وعده محکم و استوار از خدا دارید که او شما را بر طبیعت گناه آلود گذشته، پیروز میکند. یک چیزی را که باید به آن دقت کنید این است که در مورد زمان کار روحالقدس پیش داوری نکنید. چون او یک نفر را ممکن است در عرض یک شب تغییر دهد ولی دیگری ماهها طول بکشد تا از بند طبیعت گذشته خود آزاد شود. این یکی از اسراری است که هنوز از چشم ما پنهان است و ما نمیدانیم چرا.
عمل کردن: تمام این کارها چیزهایی است که باید توسط جسم ما به انجام برسد و هیچ کدام از آنها هنوز ثمره روحالقدس نیست. فقط بعد از اینکه ما درخواست توانمند شدن و قادر شدن توسط روح را کردیم و خود را بدون هیچ ترسی تسلیم او و وعدههای او کردیم تا در ما عمل کند آنوقت میتوانیم با پولس در اول قرنتیان ۱۵: ۱۰ همصدا شویم: " ۱۰ اما بوسیله فیض خدا آنچه امروز هستم ، هستم و فیضی که او نصیب من گردانید بیهوده نبود ، زیرا من از همۀ ایشان بیشتر زحمت کشیدم گرچه واقعأ من نبودم بلکه فیض خدا بود که با من کار میکرد." و بگوییم " ۲۰ من با مسیح مصلوب شده ام بطوریکه دیگر آنکه زندگی میکند من نیستم ، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند " (غلاطیان ۲: ۲۰). کسی که اینچنین با روحالقدس راه میرود خداوند قادر در او کار خواهد کرد و به او اراده و خواست خود را نشان خواهد داد و به او قدرت خواهد داد تا آنرا به انجام برساند و میوه و ثمر ببر بیاورد.
آخرین قدم در راه رفتن با روحالقدس، تشکر کردن است. تشکر بخاطر هر آنچه که در زندگی ما به نیکویی انجام میدهد اگر ما بدون روحالقدس قادر به انجام هیچ کار نیکویی نیستیم پس باید حتما بخاطر اینکه ما را قادر به انجام کار نیکو میسازد از او تشکر کنیم:
در واقع پنطیکاست این فرصت را به من و شما داد تا با روح خدا همراه شویم.
اگر ما با روحالقدس زندگی میکنیم پس بیاییم با او هم راه برویم و به روح رفتار کنیم. پس بیاییم همه با هم بگوییم: " من نیستم ، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند" آمین
با هم دعا میکنیم:
باشد که روح خدا همچنان در هر یک از ما با قوت به کار خودش ادامه بدهد تا به پری قامت عیسای مسیح برسیم باشد که امروز شعلههای آتش روحالقدس نه تنها زندگیهای شما رو تغییر بده بلکه آتش اون از درون شما باعث گرم شدن و تغییر زندگی سایرین بشود. به اسم عیسای مسیح، آمین.
آیه امروز . .
یوحنا باب ۵ آیه ۲۳
۲۳ آمین آمین به شما میگویم هر که کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و در داوری نمیآید، بلکه از موت تا به حیات منتقل گشته است.
۱۳۹۴ مهر ۲۹, چهارشنبه
خوشا به حالها متی فصل ۵ کیا حدائقی
عزیزان امروز دوست دارم که با شما درمورد موضوع مهمی صحبت کنم . آن موضوع زندگی ما و ابدیت خداوند است.
ما نمیتوانیم برگردیم و آغاز خوبی داشته باشیم، اما میتوانیم شروع کنیم و پایان خوبی داشته باشیم. ما به این دنیا آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت پیدا کنیم، نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم. زندگیهای ما حکایت آن مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند: یخهایت را فروختی؟ آهی کشید و گفت: نه! ولی همه آن تمام شد. زندگی ما نیز همچون یخ به زودی تمام خواهد شد. اما خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود، او تنها کسی است که من و شما میتوانیم با دهان بسته نیز، صدایش کنیم. با پای شکسته به سراغش برویم، او تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر میخرد، تنها کسی است که وقتی همه میروند او میماند و وقتی همه پشت کردند او ما را به آغوش میکشد. چنین خداوندی امروز مایل است که من و شما را محبت کرده و بلاعوض وارد ملکوت خود گرداند.
عیسی مسیح آمد تا چنین خداوندی را به مردم معرفی کند و درهای ورود به ملکوت خداوندی را به سوی آنها بگشاید.
پیام عیسی مسیح در این موعظه که در عهد جدید آمده؛ همچون ده فرمان عهد قدیم دارای اهمیت است و برای هر شخص مسیحی لازم است که پیوسته این نکات را بیاد داشته باشد. این موعظه و پیام به خوشا به حالها معروف است. در واقع در کل پیام ما با موضوع جدیدی برخورد میکنیم. موضوعی که شنیدنش برای مردم آن زمان تازه بود و برای ما نیز تازه است.
خوشا بحال مسکینان، ماتیمان، حلیمان، گرسنگان و تشنگان عدالت، رحیمان، پاکدلان، صلح کنندگان، زحمتکشان و شکنجه دیدگان؛ اینها خوشا به حالهایی است که درست در مقابل معیارها و استانداردهایی که دنیا برای خوشبختی ارایه میدهد قرار دارد. ولی باید بدانیم این خوشابحالها به خاطر شرایط بد و منفی که هر یک از این خصوصیات به تنهایی در خود دارند نیست؛ بلکه به خاطر پاداشهای پر جلالی است که این خصوصیات به همراه دارند. خصوصیاتی که شخص را برای آسمان تشنه میسازد و برای رسیدن به آن حاضر است چنین شرایطی را با خوشی بپذیرد. از نظر عیسی مسیح زندگی آسمانی و ابدی دارای اهمیت بیشتری است و او در این موعظه سعی دارد تا شنوندگان خود را به داشتن خصوصیاتی که برای ورود به ملکوت آسمانی لازم است تشویق نماید.
امروز میخواهیم این خصوصیات را با هم بررسی کنیم و با قوت و فیض خداوند خود را برای آسمان آماده نگاهداریم. د رانجیل متی ۵: ۱- ۱۲ « و گروهی بسیار دیده، بر فراز كوه آمد. و وقتی كه او بنشست، شاگردانش نزد او حاضر شدند. ۲ آنگاه دهان خود را گشوده، ایشان را تعلیم داد و گفت: ۳ «خوشابحال مسكینان در روح، زیرا ملكوتآسمان از آن ایشان است. ۴ خوشابحال ماتمیان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت. ۵ خوشابحال حلیمان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد. ۶ خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا ایشان سیر خواهندشد. ۷ خوشابحال رحمكنندگان، زیرا بر ایشان رحم كرده خواهد شد. ۸ خوشابحال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید. ۹خوشابحال صلحكنندگان، زیرا ایشان پسران خدا خوانده خواهند شد. ۱۰ خوشابحال زحمتكشان برای عدالت، زیرا ملكوت آسمان از آن ایشان است. ۱۱ خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و بخاطر مـن هـر سخـن بـدی بر شمـا كاذبانه گویند. ۱۲خوش باشید و شادی عظیم نمایید، زیرا اجر شما در آسمان عظیم است زیرا كه به همینطور بر انبیای قبل از شمـا جفـا میرسانیدند.»
در این موعظه چهار حقیقت مهم نهفته است که دانستن آنها به ما کمک میکند تا پیام عیسی مسیح را بهتر درک کنیم:
۱- برای زندگی مسیحی و اصول اخلاقی مسیح گونه ضابطهای معرفی شده و معیاری کلی به همه ما مسیحیان داده شده است. که همانا معیار الهی است. معیار ما برای زندگی مسیحی چیست؟ دراینجا آمده است.
۲- امور جاوادانی با امور ناپایدار در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. خیلیها برای امور بیهوده و ناپایدار تلاش میکنند و در نهایت خسته خاطر میشوند. تلاش شما در چه راستایی است؟ امروز میتوانیم خودرا محک بزنیم.
۳- ایمان سطحی فریسان را با ایمان واقعی و عمیق در عیسی مسیح مقایسه شده است. ایمان واقعی ما در اینجا ارزیابی میشود.
۴- نشان داده شده است که چگونه عهد قدیم تحقق یافته و فیض خداوند شامل انسان میشود.
هر یک از خوشابه حالها بیان کننده این است که چگونه میشود سعادتمند و خوشحال بود. اما این تعلیم به معنی خوشی و لبخند ظاهری نیست. عیسی مسیح معنی عمیقی به آن میدهد. از نظر عیسی، خوشحالی یعنی امید و خوشی دل و باطنی، بدون توجه به اوضاع و شرایط ظاهری. برای دستیابی به امید و خوشی که عمیق ترین نوع خوشحالی است، باید با خدمت به دیگران و با اطاعت از خدا قدم جلو گذاشت و به معنی حقیق آن پی برد.
عیسی مسیح در اینجا برای مردم از ملکوت خدا حرف میزند و میفرماید که ملکوت خداوند نزدیک است. طبیعی است که از او بپرسند که چه کار باید بکنند تا وارد این ملکوت بشوند. و عیسی مسیح طبق همیشه رمز وارد شدن به ملکوت پدر آسمانی را بیان میکند. او معیارهای متفاوتی میدهد که برای مردم جای تعجب داشت.
عیسی به مردم یاد میداد که باید متفاوت با آنچه که معلیمن شریعت یاد میدهند زندگی کنند. آنها باید در پی اجر و پاداش اخروی میرفتند که کاملا با تعلیم فریسیان تفاوت داشت. خیلی از مردم در جستجوی خوشی دنیا هستند که خیلی زود هم رنگ میبازد. اما بعضیها هستند که به پیام مسیح خوب گوش میدهند و در پی کسب خوشی آسمانی و ابدی هستند. چنین خوشی هرگز رنگ خود را نمیبازد.
آیا رفتار و حالت شما در زندگی تان انعکاسی از خود بزرگ بینی و جاه طلبی دارد یا اینکه معرف عیسی مسیح است. او که فروتنانه برای جلال خدا زندگی کرده و خواست پدر را بجا آود؟ آیا زندگی ما انعکاسی از خدمکت دیگران و اطاعت از فرامین مسیح دارد؟ اگر چنین است، ملکوت آسمان از آن ماست.
اگر من و شما بخواهیم برای خدا زندگی کنیم باید آماده باشیم تا معیارهای جدا از این دنیا داشته باشیم. به عنوان نمونه باید آماده باشیم تا چیزهایی بگویم و کارهایی انجام دهیم که برای دنیا عجیب است. مثلا بلاعوض محبت کنیم. بی دریغ ببخشیم، باید کمک کنیم وقتی دیگران سوء استفاده میکنند.
بله عزیزان، عیسی مسیح خدمت خود را با موعظهای پر قدرت آغاز نمود تا از همان ابتدا مقیاسهای زندگی و معیارهای ارزشی شنودنگان را به مجادله دعوت كند. آنانی كه فكر میكردند واقعاً خوش به حال هستند، حال باید كمی تامل مینمودند تا ارزش واقعی زندگی و سعادت حقیقی را درك كنند. شاگردان مسیح نیز از این امر مستثنی نبودند.
اگر شما نیز میخواهید تا امروز جزء افرادی باشید كه مسیح آنها را خوشا به حالها خطاب كرد، به نصیحت وی گوش فرا بدهید و ببینید كه آیا این خصوصیات در زندگی شما نمایان است:
۱-- فقیر در روح هستی؟ یعنی اینكه آیا خود را نیازمند خداوند میدانی؟ آیا مسائل روحانی زندگی تو در خداوند ریشه كرده است. اگر چنین است، تو را پادشهای آسمان نصیب خواهد بود. (۵: ۳)
۲- آیا برای گناهان خود ماتم گرفته ای؟ یعنی اینكه آیا نسبت به گناه حساس هستی؟ و یا اینكه انجام آن را عادی دانسته و خود را مبرا میدانی؟ ماتم حقیقی تو، توسط خداوند تسلی خواهد یافت. (۵: ۴)
۳- آیا آنقدر حلیم هستی كه ضعفها و خطایای دیگران متحمل شده و آنان را عفو نمایی؟ اگر چنین است خداوند ارثی عظیم به تو خواهد داد و بركت مظاعف به تو خواهد بخشید. (۵: ۵)
۴- آیا برای عدالت و برقراری آن، مشتاق هستی؟ یا اینكه بی تفاوت از كنار ناعدالتی عبور كرده و صدای مظلومان را نمیشنوی؟ این را بدان كه خداوند آنانی را كه گرسنه و تشنه عدالت باشند، سیر خواهد نمود. (۵: ۶)
۵- آیا رحیم و بخشنده هستی؟ یا برای جفایی كه به تو شده در جستجوی دادرسی میباشی؟ اگر بخشنده باشی، آنگاه مورد ترحم و بخشش قرار خواهی گرفت. (۵: ۷)
۶- آیا دل خود را پاك نگاه میداری؟ یعنی اینكه خود را از گناه مبرا داشته از آن میگریزی. اگر چنین است خدا را خواهی دید. چون او مقدس است و قلب تو را تقدیس یافته میخواهد. (۵: ۸)
۷- آیا در جستجوی صلح و آرامش هستی؟ این را بدان كه نام فرزند خواندگی بر تو خواهد بود. او كه فرزند خود را برای آشتی میان ما و خود فرستاد، اینك تو را نیز به عنوان فرزند خود پذیرفته و چنین مسئولیتی به تو داده است. (۵: ۹)
۸- آیا جفاهای زندگی مسیح را متحمل شده، حاضری در مسیر پارسایی گام برداری؟ آیا زحمات را میپذیری؟ اگر چنین است، تو را پادشهای آسمان نصیب خواهد بود. (۵: ۱۰)
این تعالیم را مسیح خطاب به شاگردان و جماعتی داد كه با ارزشهایی متفاوت از معیارهای الهی زندگی میكردند. بیاید ما نیز امروز ارزشهای زندگی خود را تنظیم كرده در مسیری گام نهیم كه باعث جلال نام خداوند گردد. خوشا به حال كسانی كه چنین زندگی كنند چون پادشهای آسمان از آن ایشان است.
دعا كنیم: خداوندا تو را شكر میكنیم كه ما را میشناسی و میدانی كه معیارهای زندگی ما چقدر با ارزشهای الهی تو فاصله دارد. ممنون تو هستیم برای عیسی مسیح و تعلیم او در مورد ارزشهای زندگی. دعا میكنیم كه توسط قوت روحالقدس بتوانیم تمامی این خصوصیات را در زندگی خود نمایان سازیم و از این طریق به توسعه پادشهای تو بر روی زمین كمك كنیم. آمین.
ما نمیتوانیم برگردیم و آغاز خوبی داشته باشیم، اما میتوانیم شروع کنیم و پایان خوبی داشته باشیم. ما به این دنیا آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت پیدا کنیم، نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم. زندگیهای ما حکایت آن مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند: یخهایت را فروختی؟ آهی کشید و گفت: نه! ولی همه آن تمام شد. زندگی ما نیز همچون یخ به زودی تمام خواهد شد. اما خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود، او تنها کسی است که من و شما میتوانیم با دهان بسته نیز، صدایش کنیم. با پای شکسته به سراغش برویم، او تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر میخرد، تنها کسی است که وقتی همه میروند او میماند و وقتی همه پشت کردند او ما را به آغوش میکشد. چنین خداوندی امروز مایل است که من و شما را محبت کرده و بلاعوض وارد ملکوت خود گرداند.
عیسی مسیح آمد تا چنین خداوندی را به مردم معرفی کند و درهای ورود به ملکوت خداوندی را به سوی آنها بگشاید.
پیام عیسی مسیح در این موعظه که در عهد جدید آمده؛ همچون ده فرمان عهد قدیم دارای اهمیت است و برای هر شخص مسیحی لازم است که پیوسته این نکات را بیاد داشته باشد. این موعظه و پیام به خوشا به حالها معروف است. در واقع در کل پیام ما با موضوع جدیدی برخورد میکنیم. موضوعی که شنیدنش برای مردم آن زمان تازه بود و برای ما نیز تازه است.
خوشا بحال مسکینان، ماتیمان، حلیمان، گرسنگان و تشنگان عدالت، رحیمان، پاکدلان، صلح کنندگان، زحمتکشان و شکنجه دیدگان؛ اینها خوشا به حالهایی است که درست در مقابل معیارها و استانداردهایی که دنیا برای خوشبختی ارایه میدهد قرار دارد. ولی باید بدانیم این خوشابحالها به خاطر شرایط بد و منفی که هر یک از این خصوصیات به تنهایی در خود دارند نیست؛ بلکه به خاطر پاداشهای پر جلالی است که این خصوصیات به همراه دارند. خصوصیاتی که شخص را برای آسمان تشنه میسازد و برای رسیدن به آن حاضر است چنین شرایطی را با خوشی بپذیرد. از نظر عیسی مسیح زندگی آسمانی و ابدی دارای اهمیت بیشتری است و او در این موعظه سعی دارد تا شنوندگان خود را به داشتن خصوصیاتی که برای ورود به ملکوت آسمانی لازم است تشویق نماید.
امروز میخواهیم این خصوصیات را با هم بررسی کنیم و با قوت و فیض خداوند خود را برای آسمان آماده نگاهداریم. د رانجیل متی ۵: ۱- ۱۲ « و گروهی بسیار دیده، بر فراز كوه آمد. و وقتی كه او بنشست، شاگردانش نزد او حاضر شدند. ۲ آنگاه دهان خود را گشوده، ایشان را تعلیم داد و گفت: ۳ «خوشابحال مسكینان در روح، زیرا ملكوتآسمان از آن ایشان است. ۴ خوشابحال ماتمیان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت. ۵ خوشابحال حلیمان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد. ۶ خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا ایشان سیر خواهندشد. ۷ خوشابحال رحمكنندگان، زیرا بر ایشان رحم كرده خواهد شد. ۸ خوشابحال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید. ۹خوشابحال صلحكنندگان، زیرا ایشان پسران خدا خوانده خواهند شد. ۱۰ خوشابحال زحمتكشان برای عدالت، زیرا ملكوت آسمان از آن ایشان است. ۱۱ خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و بخاطر مـن هـر سخـن بـدی بر شمـا كاذبانه گویند. ۱۲خوش باشید و شادی عظیم نمایید، زیرا اجر شما در آسمان عظیم است زیرا كه به همینطور بر انبیای قبل از شمـا جفـا میرسانیدند.»
در این موعظه چهار حقیقت مهم نهفته است که دانستن آنها به ما کمک میکند تا پیام عیسی مسیح را بهتر درک کنیم:
۱- برای زندگی مسیحی و اصول اخلاقی مسیح گونه ضابطهای معرفی شده و معیاری کلی به همه ما مسیحیان داده شده است. که همانا معیار الهی است. معیار ما برای زندگی مسیحی چیست؟ دراینجا آمده است.
۲- امور جاوادانی با امور ناپایدار در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. خیلیها برای امور بیهوده و ناپایدار تلاش میکنند و در نهایت خسته خاطر میشوند. تلاش شما در چه راستایی است؟ امروز میتوانیم خودرا محک بزنیم.
۳- ایمان سطحی فریسان را با ایمان واقعی و عمیق در عیسی مسیح مقایسه شده است. ایمان واقعی ما در اینجا ارزیابی میشود.
۴- نشان داده شده است که چگونه عهد قدیم تحقق یافته و فیض خداوند شامل انسان میشود.
هر یک از خوشابه حالها بیان کننده این است که چگونه میشود سعادتمند و خوشحال بود. اما این تعلیم به معنی خوشی و لبخند ظاهری نیست. عیسی مسیح معنی عمیقی به آن میدهد. از نظر عیسی، خوشحالی یعنی امید و خوشی دل و باطنی، بدون توجه به اوضاع و شرایط ظاهری. برای دستیابی به امید و خوشی که عمیق ترین نوع خوشحالی است، باید با خدمت به دیگران و با اطاعت از خدا قدم جلو گذاشت و به معنی حقیق آن پی برد.
عیسی مسیح در اینجا برای مردم از ملکوت خدا حرف میزند و میفرماید که ملکوت خداوند نزدیک است. طبیعی است که از او بپرسند که چه کار باید بکنند تا وارد این ملکوت بشوند. و عیسی مسیح طبق همیشه رمز وارد شدن به ملکوت پدر آسمانی را بیان میکند. او معیارهای متفاوتی میدهد که برای مردم جای تعجب داشت.
عیسی به مردم یاد میداد که باید متفاوت با آنچه که معلیمن شریعت یاد میدهند زندگی کنند. آنها باید در پی اجر و پاداش اخروی میرفتند که کاملا با تعلیم فریسیان تفاوت داشت. خیلی از مردم در جستجوی خوشی دنیا هستند که خیلی زود هم رنگ میبازد. اما بعضیها هستند که به پیام مسیح خوب گوش میدهند و در پی کسب خوشی آسمانی و ابدی هستند. چنین خوشی هرگز رنگ خود را نمیبازد.
آیا رفتار و حالت شما در زندگی تان انعکاسی از خود بزرگ بینی و جاه طلبی دارد یا اینکه معرف عیسی مسیح است. او که فروتنانه برای جلال خدا زندگی کرده و خواست پدر را بجا آود؟ آیا زندگی ما انعکاسی از خدمکت دیگران و اطاعت از فرامین مسیح دارد؟ اگر چنین است، ملکوت آسمان از آن ماست.
اگر من و شما بخواهیم برای خدا زندگی کنیم باید آماده باشیم تا معیارهای جدا از این دنیا داشته باشیم. به عنوان نمونه باید آماده باشیم تا چیزهایی بگویم و کارهایی انجام دهیم که برای دنیا عجیب است. مثلا بلاعوض محبت کنیم. بی دریغ ببخشیم، باید کمک کنیم وقتی دیگران سوء استفاده میکنند.
بله عزیزان، عیسی مسیح خدمت خود را با موعظهای پر قدرت آغاز نمود تا از همان ابتدا مقیاسهای زندگی و معیارهای ارزشی شنودنگان را به مجادله دعوت كند. آنانی كه فكر میكردند واقعاً خوش به حال هستند، حال باید كمی تامل مینمودند تا ارزش واقعی زندگی و سعادت حقیقی را درك كنند. شاگردان مسیح نیز از این امر مستثنی نبودند.
اگر شما نیز میخواهید تا امروز جزء افرادی باشید كه مسیح آنها را خوشا به حالها خطاب كرد، به نصیحت وی گوش فرا بدهید و ببینید كه آیا این خصوصیات در زندگی شما نمایان است:
۱-- فقیر در روح هستی؟ یعنی اینكه آیا خود را نیازمند خداوند میدانی؟ آیا مسائل روحانی زندگی تو در خداوند ریشه كرده است. اگر چنین است، تو را پادشهای آسمان نصیب خواهد بود. (۵: ۳)
۲- آیا برای گناهان خود ماتم گرفته ای؟ یعنی اینكه آیا نسبت به گناه حساس هستی؟ و یا اینكه انجام آن را عادی دانسته و خود را مبرا میدانی؟ ماتم حقیقی تو، توسط خداوند تسلی خواهد یافت. (۵: ۴)
۳- آیا آنقدر حلیم هستی كه ضعفها و خطایای دیگران متحمل شده و آنان را عفو نمایی؟ اگر چنین است خداوند ارثی عظیم به تو خواهد داد و بركت مظاعف به تو خواهد بخشید. (۵: ۵)
۴- آیا برای عدالت و برقراری آن، مشتاق هستی؟ یا اینكه بی تفاوت از كنار ناعدالتی عبور كرده و صدای مظلومان را نمیشنوی؟ این را بدان كه خداوند آنانی را كه گرسنه و تشنه عدالت باشند، سیر خواهد نمود. (۵: ۶)
۵- آیا رحیم و بخشنده هستی؟ یا برای جفایی كه به تو شده در جستجوی دادرسی میباشی؟ اگر بخشنده باشی، آنگاه مورد ترحم و بخشش قرار خواهی گرفت. (۵: ۷)
۶- آیا دل خود را پاك نگاه میداری؟ یعنی اینكه خود را از گناه مبرا داشته از آن میگریزی. اگر چنین است خدا را خواهی دید. چون او مقدس است و قلب تو را تقدیس یافته میخواهد. (۵: ۸)
۷- آیا در جستجوی صلح و آرامش هستی؟ این را بدان كه نام فرزند خواندگی بر تو خواهد بود. او كه فرزند خود را برای آشتی میان ما و خود فرستاد، اینك تو را نیز به عنوان فرزند خود پذیرفته و چنین مسئولیتی به تو داده است. (۵: ۹)
۸- آیا جفاهای زندگی مسیح را متحمل شده، حاضری در مسیر پارسایی گام برداری؟ آیا زحمات را میپذیری؟ اگر چنین است، تو را پادشهای آسمان نصیب خواهد بود. (۵: ۱۰)
این تعالیم را مسیح خطاب به شاگردان و جماعتی داد كه با ارزشهایی متفاوت از معیارهای الهی زندگی میكردند. بیاید ما نیز امروز ارزشهای زندگی خود را تنظیم كرده در مسیری گام نهیم كه باعث جلال نام خداوند گردد. خوشا به حال كسانی كه چنین زندگی كنند چون پادشهای آسمان از آن ایشان است.
دعا كنیم: خداوندا تو را شكر میكنیم كه ما را میشناسی و میدانی كه معیارهای زندگی ما چقدر با ارزشهای الهی تو فاصله دارد. ممنون تو هستیم برای عیسی مسیح و تعلیم او در مورد ارزشهای زندگی. دعا میكنیم كه توسط قوت روحالقدس بتوانیم تمامی این خصوصیات را در زندگی خود نمایان سازیم و از این طریق به توسعه پادشهای تو بر روی زمین كمك كنیم. آمین.
ایه امروز...
آیه امروز . . .
لوقا باب ۲ آیه ۱۱ که امروز برای شما در شهر داود، نجات دهندهای که مسیح خداوند باشد متولد شد.
۱۳۹۴ مهر ۲۶, یکشنبه
فسیر کاربردی مرقس فصل 7
پاک و نجس ( ۷: ۱-۲۳)
(متی ۱۵: ۱-۲۰)
۱-۴ یهودیان رسوم یا سنن مذهبی بسیاری داشتند که آنها را به جا میآوردند. بسیاری از اینها، سننی بودند معروف به تقلید مشایخ،که ساخته و پرداختۀ انسانها بود (آیه ۳). این سنتها در عهد عتیق که کلام خدا است، نوشته نشده بود. یکی از این سنتها و رسوم، شستن دستها پیش از صرف غذا بود. یهودیان دستها را به این دلیل نمیشستند که چرک و کثافت را پاک کنند، بلکه شستن نشانۀ این بود که دستهایشان از لحاظ مناسک مذهبی «پاک» است. به اعتقاد ایشان، اگر با دستهای نجس غذا میخوردند، غذایشان نیز «نجس» میشد. به همان دلیل نیز یهودیان به خاطر مناسک مذهبی، پیاله ها، آفتابهها و کرسیها را میشستند (آیه ۴).
نه تنها این، بلکه هنگامی که یهودیان به بازارهای پر از ازدحام میرفتند، غالبا بطور تصادفی با غیر یهودیان در تماس قرار میگرفتند و در نتیجه «نجس» میشدند. بنابراین، پیش از خوردن غذا غسل میگرفتند. صدها رقم از این نوع قواعد وجود داشت.
(متی ۱۵: ۱-۲۰)
۱-۴ یهودیان رسوم یا سنن مذهبی بسیاری داشتند که آنها را به جا میآوردند. بسیاری از اینها، سننی بودند معروف به تقلید مشایخ،که ساخته و پرداختۀ انسانها بود (آیه ۳). این سنتها در عهد عتیق که کلام خدا است، نوشته نشده بود. یکی از این سنتها و رسوم، شستن دستها پیش از صرف غذا بود. یهودیان دستها را به این دلیل نمیشستند که چرک و کثافت را پاک کنند، بلکه شستن نشانۀ این بود که دستهایشان از لحاظ مناسک مذهبی «پاک» است. به اعتقاد ایشان، اگر با دستهای نجس غذا میخوردند، غذایشان نیز «نجس» میشد. به همان دلیل نیز یهودیان به خاطر مناسک مذهبی، پیاله ها، آفتابهها و کرسیها را میشستند (آیه ۴).
نه تنها این، بلکه هنگامی که یهودیان به بازارهای پر از ازدحام میرفتند، غالبا بطور تصادفی با غیر یهودیان در تماس قرار میگرفتند و در نتیجه «نجس» میشدند. بنابراین، پیش از خوردن غذا غسل میگرفتند. صدها رقم از این نوع قواعد وجود داشت.
۵ فریسیان و کاتبان شاگردان عیسی را متهم کردند که رسوم مشایخ را رعایت نمیکنند و دستهای خود را پیش از غذا نمیشویند.
۶-۸ اما عیسی ریاکاری فریسیان و کاتبان را میدانست. ایشان ظاهر خود را میشستند اما باطنشان نجس باقی میماند، مملو از تکبر و سنگدلی. ایشان با لبهایشان دعاهای فصیح میخواندند، اما دلشان از عشق به خدا تهی بود. ایشان ریاکار بودند (متی ۶: ۵؛ ۲۳: ۲۵-۲۸). در آیههای ۶-۷ عیسی از اشعیا ۲۹: ۱۳ نقل قول میآورد.
علمای مذهبی یهود کاری کرده بودند که رسوم مشایخ با احکام خدا که در عهد عتیق نوشته شده بود، برابر جلوه میکرد. رسوم مشایخ تعالیم بشری بود، نه تعالیم خدا. بسیاری از این رسوم بر خلاف احکام خدا بود. یهودیان با پیروی از آنها از برخی از احکام خدا عملا سرپیچی میکردند. عیسی به ایشان فرمود: «حکم خدا را ترک کرده، تقلید انسان را نگاه میدارند».
علمای مذهبی یهود کاری کرده بودند که رسوم مشایخ با احکام خدا که در عهد عتیق نوشته شده بود، برابر جلوه میکرد. رسوم مشایخ تعالیم بشری بود، نه تعالیم خدا. بسیاری از این رسوم بر خلاف احکام خدا بود. یهودیان با پیروی از آنها از برخی از احکام خدا عملا سرپیچی میکردند. عیسی به ایشان فرمود: «حکم خدا را ترک کرده، تقلید انسان را نگاه میدارند».
ایه امروز...
آیه امروز . . .
اشعیا باب ۴۲ آیه ۳۳ نی خرد شده را نخواهد شكست و فتیله ضعیف را خاموش نخواهد ساخت تا عدالت را به راستی صادر گرداند.
۱۳۹۴ مهر ۲۵, شنبه
ارمیا فصل 12
ارمیا فصل ۱۲ (ترجمه قدیم)
شکایت ارمیا
جواب خداوند
تادیب
تأدیب
تأدیب نوعی زحمت یا درد و رنج است که در نهایت ما را به سوی رشد و سعادت سوق میدهد.
والدین فرزندان خود را به منظور تربیت و تعلیم ایشان و برای داشتن زندگی بهتر مورد تأدیب قرار میدهند. و خداوند نیز به همین منوال قوم خود را مورد تربیت و تأدیب قرار میدهد. همه ما در شخصیت خود دارای ضعفها و کاستیهایی هستیم، و خداوند میخواهد آنها را برداشته و ما را کامل بسازد. از اینرو او اجازه میدهد تا ما متحمل زحمت و جفا شویم بدین منظور که ما را آزموده، و ایمان ما را تقویت و اشتباهات و خطاهای ما را اصلاح کند.
خود خداوند بدی یا وسوسه را به سراغ ما نمیفرستد. اما او به شیطان اجازه میدهد تا ما را وسوسه کند. بعلاوه گناهان خود ما سبب نازل شدن زحمت و سختی بر ما میشود
خداوند اسرائیلیها را در سراسر تاریخ عهد قدیم بارها و بارها مورد تأدیب قرار داد (خروج ۱۵: ۲۵-۲۷ و تفسیر آن مشاهده شود). اما اغلب آنها همچنان در مقابل خداوند به طغیان و سرکشی خود ادامه داده و تأدیب خداوند هیچ فایده و هیچ ثمری برای آنها نداشت.
هنگامی که خداوند ما را مورد تأدیب قرار میدهد، ما باید با شکر گزاری خود را تسلیم این تأدیب کنیم، زیرا یک چنین تأدیبی ثابت میکند که ما در واقع فرزندان خدا هستیم (عبرانیان ۱۲: ۵-۱۲؛ یعقوب ۱: ۲-۴؛ اول پطرس ۱: ۶-۷).
تأدیب نوعی زحمت یا درد و رنج است که در نهایت ما را به سوی رشد و سعادت سوق میدهد.
والدین فرزندان خود را به منظور تربیت و تعلیم ایشان و برای داشتن زندگی بهتر مورد تأدیب قرار میدهند. و خداوند نیز به همین منوال قوم خود را مورد تربیت و تأدیب قرار میدهد. همه ما در شخصیت خود دارای ضعفها و کاستیهایی هستیم، و خداوند میخواهد آنها را برداشته و ما را کامل بسازد. از اینرو او اجازه میدهد تا ما متحمل زحمت و جفا شویم بدین منظور که ما را آزموده، و ایمان ما را تقویت و اشتباهات و خطاهای ما را اصلاح کند.
خود خداوند بدی یا وسوسه را به سراغ ما نمیفرستد. اما او به شیطان اجازه میدهد تا ما را وسوسه کند. بعلاوه گناهان خود ما سبب نازل شدن زحمت و سختی بر ما میشود
خداوند اسرائیلیها را در سراسر تاریخ عهد قدیم بارها و بارها مورد تأدیب قرار داد (خروج ۱۵: ۲۵-۲۷ و تفسیر آن مشاهده شود). اما اغلب آنها همچنان در مقابل خداوند به طغیان و سرکشی خود ادامه داده و تأدیب خداوند هیچ فایده و هیچ ثمری برای آنها نداشت.
هنگامی که خداوند ما را مورد تأدیب قرار میدهد، ما باید با شکر گزاری خود را تسلیم این تأدیب کنیم، زیرا یک چنین تأدیبی ثابت میکند که ما در واقع فرزندان خدا هستیم (عبرانیان ۱۲: ۵-۱۲؛ یعقوب ۱: ۲-۴؛ اول پطرس ۱: ۶-۷).
آیه امروز . ..
عبرانیان باب ۱۲ آیه ۲۲ و بهسوی پیشوا و کاملکننده ایمان یعنی عیسی نگران باشیم که بجهت آن خوشی که پیش او موضوع بود، بیحرمتی را ناچیز شمرده، متحمل صلیب گردید و به دست راست تخت خدا نشسته است.
۱۳۹۴ مهر ۲۲, چهارشنبه
شاگردان عیسی
پطرس Peter
لغت فوق به معنای صخره می باشد.
لغت فوق به معنای صخره می باشد.
اطلاعات در مورد پطرس، بطور کلی در چهار کتاب اناجیل، اعمال باب ۱ تا ۱۵، در غلاطیان ۱ و ۲ ، و در دو رساله پطرس، دیده می شود.
نام و شغل اولیه
پِطرُس شخصی یهودی بود که نام اصلی وی شمعون (در زبان یونانی سیمون) به معنای “ شنوا ” می باشد. نام پدر او یونا و و نام برادرش اندریاس که از شاگردان یحیی تعمید دهنده بود. وی ساکن بیت صیدا در شمال دریاچه جلیل بود، هر چند که سپس با خانواده خود در کفرناحوم ساکن گردید. شغل وی ماهیگیری و با برادرش اندریاس و با یعقوب و یوحنا پسران زبدی ، شریک بوده و با هم به ماهیگیری می رفتند. پطرس ازدواج کرده و در سفرهای بشارتی خود همسرش را نیز همراه خود می برده است.
اولین نمود او در اناجیل
پطرس از پیروان یحیی تعمید دهنده بود، پس از آنکه اندریاس فهمید که عیسی همان مسیح است، نزد پطرس آمده و او را برای اولین بار به مسیح معرفی شد. عیسی نام وی را به کیفا که ترجمه آن پطرس می باشد، تغییر داد. پیتِر یا کیفا از اسامی آرامی است که در زبان یونانی قدیم پِطرُس نامیده می شده است، و تمامی آنها به معنای “ صخره ” می باشد. در کتاب مقدس زمانی که خداوند نام شخصی را تغییر می دهد، بیانگر نقشه بزرگی است که خداوند برای او در نظر گرفته است برای مثال: خداوند ابرام را به ابراهیم و سولُس را به پولُس و یعقوب را به اسرائیل تغییر داد. در این ملاقات وی برای اولین بار، توسط مسیح به شاگردی خوانده شد. برای دومین بار زمانی بود که انتخاب کرد که همراه و وفادار به مسیح باشد، و برای سومین بار زمانی که به عنوان رسول انتخاب گردید.
زندگی نامه
داستان زندگی پطرس به دو دوره تقسیم می شود. اولین دوره از زمان خوانده شدن وی به شاگردی تا عروج عیسی به آسمان، و دومین دوره پس از عروج عیسی و شامل خدمات زمینی وی می باشد.
۱- اولین دوره شامل وقایعی است که قبل از به صلیب کشیدن مسیح و اتفاقات بعد از آن می باشد.
ما نمیدانیم در اولین دیدار پطرس با مسیح، وی چگونه فکر کرد، اما دومین دیدار وی با مسیح، زمانی بود که مسیح به قایق وی وارد شد و به او گفت دوبار تور ماهیگیری را در دریا بیندازد و پس از گرفتن ماهی بسیار، پطرس به گناهکار بودن خود اعتراف کرده و گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” عیسی به وی گفت که نترسد و پس از آن صیاد مردم خواهد شد.
پطرس اولین شاگرد از دوازده شاگرد عیسای مسیح بوده است. وی و سایر شاگردان پس از بازگشت از میهمانی عروسی در قانای جلیل، به عیسی ایمان آوردند. سپس پطرس به کفرناحوم آمده و در آنجا ساکن گردید. مادر زن پطرس در کفرناحوم توسط مسیح شفا یافت. پطرس تمامی خانه و زندگی و کار خود را کنار گذاشته و به دنبال و پیروی عیسی آمد. او عیسی را، مسیح پسر خدای زنده خواند و عیسی کلیدهای ملکوت آسمان را به وی سپرد. پس از سخنان عیسی در کنیسه کفرناحوم تعداد زیادی از پیروانش او را ترک کردند، اما پطرس به عیسی گفت: که تو خدای زنده هستی و ما تو را ترک نخواهیم کرد. وی همراه با یوحنا ویعقوب شاهد بر برخاستن دختر یایروس از مردگان توسط عیسی بود. زمانی که عیسی بر روی آب راه می رفت تا به قایق آنان برسد، پطرس از وی خواست که او هم بر روی آب راه رود. اما زمانی که موجهای بلند را دید، دچار وحشت شده و به داخل دریا فرو رفت، و عیسی او را از آب بیرون کشید. پطرس یکی از سه شاگردی بود که توسط عیسی به بالای تپه ای برده شد و او حضور الیاس و موسی را با مسیح دید. پطرس پس از صحبت با مامور وصول مالیات و اطلاع آن به عیسی، از طرف عیسی مامور گرفتن ماهی با قلاب و یافت یک سکه در دهان ماهی و پرداخت آن به مامور وصول مالیات گردید.
پطرس و یوحنا مامور تدارک شام فصح ( شام آخر ) گردیند. وی در مرحله اول اجازه نداد که عیسی پاهای او را بشوید، اما پس از سخنان مسیح، اجازه داد که او پاهایش را بشوید. پس از شام، پطرس یکی از کسانی بود که عیسی با خود به باغ جتسیمانی برد، ولی در آنجا به خواب رفت. عیسای مسیح برای وی دعا کرد تا ایمانش توسط شیطان تلف نشود و به وی گفت قبل از بانگ خروس سه بار وی را انکار خواهد کرد. زمانیکه عیسی را دستگیر می کردند، پطرس به حمایت از عیسی، شمشیر کشیده و گوش یکی از سربازان را قطع کرد و مسیح وی را مورد نکوهش قرار داد، سپس پطرس و بقیه شاگردان عیسی را تنها گذاشته و فرار کردند. در هنگامی که عیسی را سران قوم یهود بازخواست می کردند، وی سه بار قبل از خواندن خروس، دوستی با عیسی را انکار کرد و سپس به گوشه ای رفت و گریست.
دیگر از پطرس تا رستاخیز مسیح از مردگان چیزی دیده نمی شود. فرشته ای که خبر برخاستن مسیح از مردگان را به زنان گفت، بطور ویژه از پطرس نام می برد. پطرس و یوحنا اولین کسانی بودند که مریم مجدلیه پس از آنکه سنگ قبر را در جایش ندید، به آنان اطلاع داد، و پطرس اولین نفری بود که وارد قبر شده و کفن را باز شده دید و از عیسی هیچ خبری نبود. وی عیسی را قبل از سایر شاگردان زنده دید. فردای آنروز عیسی باز در کناره دریای طبریه، در بین شاگردان حضور پیدا کرد و پس از معجزه صید ماهی، پطرس اولین کسی بود که به او خوش آمد گفت، و بعد از خوردن صبحانه، عیسی سه بار از پطرس پرسید: “ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبت مینمایی؟” و پطرس جواب داد بلی خداوندا، تو میدانی که تو را دوست میدارم و پیمان خود را در پیروی از عیسی تا مرگ استوار ساخت.
۲- دومین دوران زندگی پطرس از عروج مسیح تا تغییر و تبدیل پولس بصورتی خلاصه بازگو می شود.
پس از عروج مسیح، که پطرس بدون تردید یکی از شاهدان آن بود، وی در بالاخانه ای در اورشلیم در بین صد و بیست نفر سخنرانی کرده و بنا به پیشنهاد پطرس، پس از دعا و به قید قرعه، متیاس را به جای یهودای اسخریوطی انتخاب کردند و در روز پنطیکاست به سبب سخنرانی پطرس، که پر از روح القدس بود، تعداد زیادی به مسیح ایمان آوردند. پس از معجزه شفای شخصی لنگ در دروازه معبد، پطرس و یوحنا توسط روسای یهود دستگیر و به زندان افتادند. پس از دستگیری و حضور در شورای یهودیان، به سبب ترویج حقانیت مسیح، اعضای شورا، او را شخصی بی سواد و معمولی اما پرجرات دیدند، و دانستند که همراهی با عیسی چنین تغییر شگرفی در آنان به وجود آورده و آنان را رها کردند. اما دوباره بر اثر حسادت به خاطر شفای بیماران و دیوانگان توسط پطرس، رئیس کهنه، وی را دستگیر و به زندان انداخت، اما فرشته خداوند درهای زندان را گشوده و آنان را آزاد کرد، رئیس کهنه سپس او را به جلسه شورای یهود برد و پس از دفاعیه پطرس، اعضای شورا تصمیم گرفتند او را بکشند، اما به خاطر صحبت شخصی فریسی، به نام غمالائیل، پطرس را شلاق زده و آزاد کردند.
زمان آن فرا رسیده بود که پطرس اورشلیم را به مقصد سامره جهت بشارت و آموزش نوایمانان ترک کند. وی پس از آن دوباره به اورشلیم بازگشت. وی به لده رفته و در آنجا شخصی به نام اینیاس را که مدت هشت سال فلج بود، شفا داد و سپس در یافا زنی به نام طابیتا را که مرده بود دوباره زنده کرد و عده بسیاری به مسیح ایمان آوردند و این آغاز گشودن دری برای ایمان آوردن غیر یهودیان به مسیح بود. پس از بازگشت از یافا به اورشلیم، توسط مسیحیان یهودی نژاد، به سبب همراهی و غذا خوردن با غیر یهودیان، مورد بازخواست قرا گرفت، اما پطرس از ایمانداران غیر یهودی دفاع کرده و اعلام کرد که نجات شامل تمام امت ها می باشد. وی در زمان هیرودیس نیز دستگیر شده و به زندان افتاد، ولی توسط فرشته خداوند از زندان نجات پیدا کرد. پطرس مدت زمانی نیز در انطاکیه به فعالیت پرداخت و در شورایی که در اورشلیم جهت ختنه شدن غیر یهودیانی که ایمان آآورده بودند، شرکت و بر علیه این عقیده سخنرانی کرد و در این جلسه پولس را نیز ملاقات نمود. در انطاکیه پولس وی را به سبب دوگانگی در رفتار با یهودیان و غیر یهودیان مورد نکوهش قرار داد. احتمالا وی در بابل نیز به بشارت پرداخته است، ولی بطور محرز مدتی در روم اقامت داشته است. در مورد مرگ وی در کتاب مقدس هیچ چیزی گفته نشده است.
کفته می شود که وی در سال ۶۷ بعد از میلاد در سن ۷۵ سالگی در رُم به شهادت رسیده است. مرگ وی را به گفتار مسیح در یوحنا باب ۲۱ آیه ۱۸ و ۱۹ تشبیه می کنند. در زمان نرون به مرگ بوسیله صلیب محکوم شد، ول بنا به درخواست خودش، او را بصورت وارونه مصلوب کردند، چون خود را کوچکتر از آن می دانست که همانند مسیح مصلوب شود. اما در کتاب مقدس در این باره و مرگ وی چیزی گفته نشده است.
شخصیت
شخصیت پطرس، شفاف و به راحتی قابل تجزیه و تحلیل بوده و بی تردید کاملا حقیقت داشته، که زندگی هیچکس همانند وی در تاریخ اناجیل بدین صورت شفاف و با قوت دیده نمی شود. شیوه زندگی او، به حق وی را شاهزاده رسولان می سازد و در واقع به نظر می رسد که در اغلب مواقع، وی رهبری گروه رسولان را به عهده داشته، نام وی در اول لیست شاگردان مسیح آمده، و او سخنران آنان برای عموم مردم بوده است. او امیدوار، دلیر، مطمئن، با جرات، رک گو، عمل کننده، پر انرژی، قوی، پر قوت، با محبت و پر از ایمان به استاد خود تا جایی که مصلوب گردید، بوده است. وی دارای سرشت و طبیعت اخلاقی عجیب و ناهماهنگی بود، گاهی اوقات او را عجول و بی پروا می بینیم، که خود را جلو می انداخته است. اما بعدها با فیض خداوند، او بر این نقایص پیروز شده و وارد فروتنی و تواضع و ملایمتی بسیار زیبا می شود که در دو رساله نوشته شده توسط او، کاملا هویدا و خود را نشان می دهد.
رهبریت او بر سایر رسولان در بعضی مواقع، نشان بر برتری وی بر سایر رسولان نیست. نه عیسای مسیح او را برتر قرار داد و نه خود پطرس چنین ادعایی را کرد و نه هرگز به خاطر نزدیکی و معاشرت وی با دیگران به او واگذار شد.
رسالات
دو رساله توسط پطرس در اواخر زندگیش نوشته شده است و زمان نوشتن رسالات در رساله دوم او، کاملا دیده می شود. روش نگارش هر دو رساله از یک سبک برخوردار بوده و نمایانگر آن است که توسط یک نفر نوشته شده است. پطرس در اولین رساله به نام خود اشاره می کند. این رسالات بویژه برای یهودیانی که مسیحی شده بودند و در شهرهای مختلفی در آسیای صغیر پراکنده و زندگی می کردند، نوشته شده است. رساله اول در بابل نوشته شده است، که در آن زمان ویران شده و از آن تنها شهر کوچکی در کنار رود فرات باقی مانده و هنوز مورد توجه گروهی از مردم وبخصوص یهودیان بوده است.
نام و شغل اولیه
پِطرُس شخصی یهودی بود که نام اصلی وی شمعون (در زبان یونانی سیمون) به معنای “ شنوا ” می باشد. نام پدر او یونا و و نام برادرش اندریاس که از شاگردان یحیی تعمید دهنده بود. وی ساکن بیت صیدا در شمال دریاچه جلیل بود، هر چند که سپس با خانواده خود در کفرناحوم ساکن گردید. شغل وی ماهیگیری و با برادرش اندریاس و با یعقوب و یوحنا پسران زبدی ، شریک بوده و با هم به ماهیگیری می رفتند. پطرس ازدواج کرده و در سفرهای بشارتی خود همسرش را نیز همراه خود می برده است.
اولین نمود او در اناجیل
پطرس از پیروان یحیی تعمید دهنده بود، پس از آنکه اندریاس فهمید که عیسی همان مسیح است، نزد پطرس آمده و او را برای اولین بار به مسیح معرفی شد. عیسی نام وی را به کیفا که ترجمه آن پطرس می باشد، تغییر داد. پیتِر یا کیفا از اسامی آرامی است که در زبان یونانی قدیم پِطرُس نامیده می شده است، و تمامی آنها به معنای “ صخره ” می باشد. در کتاب مقدس زمانی که خداوند نام شخصی را تغییر می دهد، بیانگر نقشه بزرگی است که خداوند برای او در نظر گرفته است برای مثال: خداوند ابرام را به ابراهیم و سولُس را به پولُس و یعقوب را به اسرائیل تغییر داد. در این ملاقات وی برای اولین بار، توسط مسیح به شاگردی خوانده شد. برای دومین بار زمانی بود که انتخاب کرد که همراه و وفادار به مسیح باشد، و برای سومین بار زمانی که به عنوان رسول انتخاب گردید.
زندگی نامه
داستان زندگی پطرس به دو دوره تقسیم می شود. اولین دوره از زمان خوانده شدن وی به شاگردی تا عروج عیسی به آسمان، و دومین دوره پس از عروج عیسی و شامل خدمات زمینی وی می باشد.
۱- اولین دوره شامل وقایعی است که قبل از به صلیب کشیدن مسیح و اتفاقات بعد از آن می باشد.
ما نمیدانیم در اولین دیدار پطرس با مسیح، وی چگونه فکر کرد، اما دومین دیدار وی با مسیح، زمانی بود که مسیح به قایق وی وارد شد و به او گفت دوبار تور ماهیگیری را در دریا بیندازد و پس از گرفتن ماهی بسیار، پطرس به گناهکار بودن خود اعتراف کرده و گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” عیسی به وی گفت که نترسد و پس از آن صیاد مردم خواهد شد.
پطرس اولین شاگرد از دوازده شاگرد عیسای مسیح بوده است. وی و سایر شاگردان پس از بازگشت از میهمانی عروسی در قانای جلیل، به عیسی ایمان آوردند. سپس پطرس به کفرناحوم آمده و در آنجا ساکن گردید. مادر زن پطرس در کفرناحوم توسط مسیح شفا یافت. پطرس تمامی خانه و زندگی و کار خود را کنار گذاشته و به دنبال و پیروی عیسی آمد. او عیسی را، مسیح پسر خدای زنده خواند و عیسی کلیدهای ملکوت آسمان را به وی سپرد. پس از سخنان عیسی در کنیسه کفرناحوم تعداد زیادی از پیروانش او را ترک کردند، اما پطرس به عیسی گفت: که تو خدای زنده هستی و ما تو را ترک نخواهیم کرد. وی همراه با یوحنا ویعقوب شاهد بر برخاستن دختر یایروس از مردگان توسط عیسی بود. زمانی که عیسی بر روی آب راه می رفت تا به قایق آنان برسد، پطرس از وی خواست که او هم بر روی آب راه رود. اما زمانی که موجهای بلند را دید، دچار وحشت شده و به داخل دریا فرو رفت، و عیسی او را از آب بیرون کشید. پطرس یکی از سه شاگردی بود که توسط عیسی به بالای تپه ای برده شد و او حضور الیاس و موسی را با مسیح دید. پطرس پس از صحبت با مامور وصول مالیات و اطلاع آن به عیسی، از طرف عیسی مامور گرفتن ماهی با قلاب و یافت یک سکه در دهان ماهی و پرداخت آن به مامور وصول مالیات گردید.
پطرس و یوحنا مامور تدارک شام فصح ( شام آخر ) گردیند. وی در مرحله اول اجازه نداد که عیسی پاهای او را بشوید، اما پس از سخنان مسیح، اجازه داد که او پاهایش را بشوید. پس از شام، پطرس یکی از کسانی بود که عیسی با خود به باغ جتسیمانی برد، ولی در آنجا به خواب رفت. عیسای مسیح برای وی دعا کرد تا ایمانش توسط شیطان تلف نشود و به وی گفت قبل از بانگ خروس سه بار وی را انکار خواهد کرد. زمانیکه عیسی را دستگیر می کردند، پطرس به حمایت از عیسی، شمشیر کشیده و گوش یکی از سربازان را قطع کرد و مسیح وی را مورد نکوهش قرار داد، سپس پطرس و بقیه شاگردان عیسی را تنها گذاشته و فرار کردند. در هنگامی که عیسی را سران قوم یهود بازخواست می کردند، وی سه بار قبل از خواندن خروس، دوستی با عیسی را انکار کرد و سپس به گوشه ای رفت و گریست.
دیگر از پطرس تا رستاخیز مسیح از مردگان چیزی دیده نمی شود. فرشته ای که خبر برخاستن مسیح از مردگان را به زنان گفت، بطور ویژه از پطرس نام می برد. پطرس و یوحنا اولین کسانی بودند که مریم مجدلیه پس از آنکه سنگ قبر را در جایش ندید، به آنان اطلاع داد، و پطرس اولین نفری بود که وارد قبر شده و کفن را باز شده دید و از عیسی هیچ خبری نبود. وی عیسی را قبل از سایر شاگردان زنده دید. فردای آنروز عیسی باز در کناره دریای طبریه، در بین شاگردان حضور پیدا کرد و پس از معجزه صید ماهی، پطرس اولین کسی بود که به او خوش آمد گفت، و بعد از خوردن صبحانه، عیسی سه بار از پطرس پرسید: “ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبت مینمایی؟” و پطرس جواب داد بلی خداوندا، تو میدانی که تو را دوست میدارم و پیمان خود را در پیروی از عیسی تا مرگ استوار ساخت.
۲- دومین دوران زندگی پطرس از عروج مسیح تا تغییر و تبدیل پولس بصورتی خلاصه بازگو می شود.
پس از عروج مسیح، که پطرس بدون تردید یکی از شاهدان آن بود، وی در بالاخانه ای در اورشلیم در بین صد و بیست نفر سخنرانی کرده و بنا به پیشنهاد پطرس، پس از دعا و به قید قرعه، متیاس را به جای یهودای اسخریوطی انتخاب کردند و در روز پنطیکاست به سبب سخنرانی پطرس، که پر از روح القدس بود، تعداد زیادی به مسیح ایمان آوردند. پس از معجزه شفای شخصی لنگ در دروازه معبد، پطرس و یوحنا توسط روسای یهود دستگیر و به زندان افتادند. پس از دستگیری و حضور در شورای یهودیان، به سبب ترویج حقانیت مسیح، اعضای شورا، او را شخصی بی سواد و معمولی اما پرجرات دیدند، و دانستند که همراهی با عیسی چنین تغییر شگرفی در آنان به وجود آورده و آنان را رها کردند. اما دوباره بر اثر حسادت به خاطر شفای بیماران و دیوانگان توسط پطرس، رئیس کهنه، وی را دستگیر و به زندان انداخت، اما فرشته خداوند درهای زندان را گشوده و آنان را آزاد کرد، رئیس کهنه سپس او را به جلسه شورای یهود برد و پس از دفاعیه پطرس، اعضای شورا تصمیم گرفتند او را بکشند، اما به خاطر صحبت شخصی فریسی، به نام غمالائیل، پطرس را شلاق زده و آزاد کردند.
زمان آن فرا رسیده بود که پطرس اورشلیم را به مقصد سامره جهت بشارت و آموزش نوایمانان ترک کند. وی پس از آن دوباره به اورشلیم بازگشت. وی به لده رفته و در آنجا شخصی به نام اینیاس را که مدت هشت سال فلج بود، شفا داد و سپس در یافا زنی به نام طابیتا را که مرده بود دوباره زنده کرد و عده بسیاری به مسیح ایمان آوردند و این آغاز گشودن دری برای ایمان آوردن غیر یهودیان به مسیح بود. پس از بازگشت از یافا به اورشلیم، توسط مسیحیان یهودی نژاد، به سبب همراهی و غذا خوردن با غیر یهودیان، مورد بازخواست قرا گرفت، اما پطرس از ایمانداران غیر یهودی دفاع کرده و اعلام کرد که نجات شامل تمام امت ها می باشد. وی در زمان هیرودیس نیز دستگیر شده و به زندان افتاد، ولی توسط فرشته خداوند از زندان نجات پیدا کرد. پطرس مدت زمانی نیز در انطاکیه به فعالیت پرداخت و در شورایی که در اورشلیم جهت ختنه شدن غیر یهودیانی که ایمان آآورده بودند، شرکت و بر علیه این عقیده سخنرانی کرد و در این جلسه پولس را نیز ملاقات نمود. در انطاکیه پولس وی را به سبب دوگانگی در رفتار با یهودیان و غیر یهودیان مورد نکوهش قرار داد. احتمالا وی در بابل نیز به بشارت پرداخته است، ولی بطور محرز مدتی در روم اقامت داشته است. در مورد مرگ وی در کتاب مقدس هیچ چیزی گفته نشده است.
کفته می شود که وی در سال ۶۷ بعد از میلاد در سن ۷۵ سالگی در رُم به شهادت رسیده است. مرگ وی را به گفتار مسیح در یوحنا باب ۲۱ آیه ۱۸ و ۱۹ تشبیه می کنند. در زمان نرون به مرگ بوسیله صلیب محکوم شد، ول بنا به درخواست خودش، او را بصورت وارونه مصلوب کردند، چون خود را کوچکتر از آن می دانست که همانند مسیح مصلوب شود. اما در کتاب مقدس در این باره و مرگ وی چیزی گفته نشده است.
شخصیت
شخصیت پطرس، شفاف و به راحتی قابل تجزیه و تحلیل بوده و بی تردید کاملا حقیقت داشته، که زندگی هیچکس همانند وی در تاریخ اناجیل بدین صورت شفاف و با قوت دیده نمی شود. شیوه زندگی او، به حق وی را شاهزاده رسولان می سازد و در واقع به نظر می رسد که در اغلب مواقع، وی رهبری گروه رسولان را به عهده داشته، نام وی در اول لیست شاگردان مسیح آمده، و او سخنران آنان برای عموم مردم بوده است. او امیدوار، دلیر، مطمئن، با جرات، رک گو، عمل کننده، پر انرژی، قوی، پر قوت، با محبت و پر از ایمان به استاد خود تا جایی که مصلوب گردید، بوده است. وی دارای سرشت و طبیعت اخلاقی عجیب و ناهماهنگی بود، گاهی اوقات او را عجول و بی پروا می بینیم، که خود را جلو می انداخته است. اما بعدها با فیض خداوند، او بر این نقایص پیروز شده و وارد فروتنی و تواضع و ملایمتی بسیار زیبا می شود که در دو رساله نوشته شده توسط او، کاملا هویدا و خود را نشان می دهد.
رهبریت او بر سایر رسولان در بعضی مواقع، نشان بر برتری وی بر سایر رسولان نیست. نه عیسای مسیح او را برتر قرار داد و نه خود پطرس چنین ادعایی را کرد و نه هرگز به خاطر نزدیکی و معاشرت وی با دیگران به او واگذار شد.
رسالات
دو رساله توسط پطرس در اواخر زندگیش نوشته شده است و زمان نوشتن رسالات در رساله دوم او، کاملا دیده می شود. روش نگارش هر دو رساله از یک سبک برخوردار بوده و نمایانگر آن است که توسط یک نفر نوشته شده است. پطرس در اولین رساله به نام خود اشاره می کند. این رسالات بویژه برای یهودیانی که مسیحی شده بودند و در شهرهای مختلفی در آسیای صغیر پراکنده و زندگی می کردند، نوشته شده است. رساله اول در بابل نوشته شده است، که در آن زمان ویران شده و از آن تنها شهر کوچکی در کنار رود فرات باقی مانده و هنوز مورد توجه گروهی از مردم وبخصوص یهودیان بوده است.
نماد
نماد پطرس دو کلید بصورت ضربدر و یک صلیب وارونه می باشد، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده می شود.
تصویر کلید به واسطه آن است که پس از آنکه پطرس به عیسی پاسخ داد که او مسیح، پسر خدای زنده است. عیسی کلیدهای ملکوت آسمان را به وی سپرد.
تصویر صلیب وارونه، نمادی از به شهادت رسیدن پطرس است، که به خاطر تقاضای خودش به صورت وارونه به صلیب کشیده شد.
بیست و نهم ماه ژوئن (June) هر سال، روزی است که برای یادبود پطرس، اختصاص یافته است.
نماد پطرس دو کلید بصورت ضربدر و یک صلیب وارونه می باشد، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده می شود.
تصویر کلید به واسطه آن است که پس از آنکه پطرس به عیسی پاسخ داد که او مسیح، پسر خدای زنده است. عیسی کلیدهای ملکوت آسمان را به وی سپرد.
تصویر صلیب وارونه، نمادی از به شهادت رسیدن پطرس است، که به خاطر تقاضای خودش به صورت وارونه به صلیب کشیده شد.
بیست و نهم ماه ژوئن (June) هر سال، روزی است که برای یادبود پطرس، اختصاص یافته است.
منابع کتاب مقدس: متی باب ۴ ، ۸ ، ۱۴ ، ۱۶ ،۱۰ ، ۱۷ و ۲۶ - یوحنا باب ۱ ، ۲ ، ۶ ، ۱۳ ، ۲۰ و ۲۱ - لوقا باب ۵ ، ۶ ، ۱۸ ، ۲۲ و ۲۴ - مرقس باب ۱ ، ۵ ،۱۰ و ۱۶ - قرنتیان اول باب ۹ و ۱۵ - اعمال باب ۱ ، ۲ ، ۳ ، ۴ ، ۵ ، ۸ ، ۹ ، ۱۱ ، ۱۲ و ۱۵ - غلاطیان باب ۲ - پطرس اول باب ۱ و ۵ - پطرس دوم باب ۱ و ۳
متی باب ۱۶ آیه ۱۵ تا ۱۹
۱۵ ایشان را گفت: «شما مرا که میدانید؟» ۱۶ شمعون پطرسدر جواب گفت که «تویی مسیح، پسر خدای زنده!» ۱۷ عیسی در جواب وی گفت: «خوشابحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است. ۱۸ و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. ۱۹ و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»
۱۵ ایشان را گفت: «شما مرا که میدانید؟» ۱۶ شمعون پطرسدر جواب گفت که «تویی مسیح، پسر خدای زنده!» ۱۷ عیسی در جواب وی گفت: «خوشابحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است. ۱۸ و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. ۱۹ و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»
یوحنا باب ۱ آیه ۴۰ تا ۴۴
۴۰ بدیشان گفت:”بیایید و ببینید.” آنگاه آمده، دیدند که کجا منزل دارد، و آن روز را نزد او بماندند و قریب به ساعت دهم بود. ۴۱ و یکی از آن دو که سخن یحیی را شنیده، پیروی او نمودند، اندریاس برادر شمعون پطرس بود. ۴۲ او اول برادر خود شمعون را یافته، به او گفت: “مسیح را (که ترجمه آن کرستس است) یافتیم.” و چون او را نزد عیسی آورد، عیسی بدو نگریسته، گفت: “تو شمعون پسر یونا هستی؛ و اکنون کیفا خوانده خواهی شد (که ترجمه آن پطرس است).” ۴۳ بامدادان چون عیسی خواست بهسوی جلیل روانه شود، فیلپس را یافته، بدو گفت: “از عقب من بیا.” ۴۴ و فیلپس از بیت صیدا از شهر اندریاس وپطرس بود.
۴۰ بدیشان گفت:”بیایید و ببینید.” آنگاه آمده، دیدند که کجا منزل دارد، و آن روز را نزد او بماندند و قریب به ساعت دهم بود. ۴۱ و یکی از آن دو که سخن یحیی را شنیده، پیروی او نمودند، اندریاس برادر شمعون پطرس بود. ۴۲ او اول برادر خود شمعون را یافته، به او گفت: “مسیح را (که ترجمه آن کرستس است) یافتیم.” و چون او را نزد عیسی آورد، عیسی بدو نگریسته، گفت: “تو شمعون پسر یونا هستی؛ و اکنون کیفا خوانده خواهی شد (که ترجمه آن پطرس است).” ۴۳ بامدادان چون عیسی خواست بهسوی جلیل روانه شود، فیلپس را یافته، بدو گفت: “از عقب من بیا.” ۴۴ و فیلپس از بیت صیدا از شهر اندریاس وپطرس بود.
متی باب ۴ آیه ۱۹
۱۹ بدیشان گفت: «از عقب من آیید تا شما را صیاد مردم گردانم.»
۱۹ بدیشان گفت: «از عقب من آیید تا شما را صیاد مردم گردانم.»
لوقا باب ۶ آیه ۱۳ تا ۱۴
۱۳ و چون روز شد، شاگردان خود را پیش طلبیده دوازده نفر از ایشان را انتخاب کرده، ایشان را نیز رسول خواند. ۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما،
۱۳ و چون روز شد، شاگردان خود را پیش طلبیده دوازده نفر از ایشان را انتخاب کرده، ایشان را نیز رسول خواند. ۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما،
متی باب ۱۰ آیه ۲ تا ۴
۲ و نامهای دوازده رسول این است: اوّل شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس؛ یعقوببن زبدی و برادرش یوحنا؛ ۳ فیلپس و برتولما؛ توما و متای باجگیر؛ یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدی؛ ۴ شمعون قانوی و یهودای اسخریوطی كه او را تسلیم نمود.
۲ و نامهای دوازده رسول این است: اوّل شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس؛ یعقوببن زبدی و برادرش یوحنا؛ ۳ فیلپس و برتولما؛ توما و متای باجگیر؛ یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدی؛ ۴ شمعون قانوی و یهودای اسخریوطی كه او را تسلیم نمود.
لوقا باب ۶ آیه ۱۴ تا ۱۶
۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما، ۱۵ متی و توما، یعقوب ابن حلْفی و شمعون معروف به غیور. ۱۶ یهودا برادر یعقوب و یهودای اسخریوطی که تسلیم کننده وی بود.
۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما، ۱۵ متی و توما، یعقوب ابن حلْفی و شمعون معروف به غیور. ۱۶ یهودا برادر یعقوب و یهودای اسخریوطی که تسلیم کننده وی بود.
مرقس باب ۱ آیه ۳۰
۳۰ و مادر زن شمعون تب کرده، خوابیده بود. در ساعت وی را از حالت او خبر دادند.
۳۰ و مادر زن شمعون تب کرده، خوابیده بود. در ساعت وی را از حالت او خبر دادند.
متی باب ۸ آیه ۱۴ تا ۱۵
۱۴ و چون عیسی به خانه پطرس آمد، مادر زنِ او را دید كه تب كرده، خوابیده است. ۱۵ پس دست او را لمس كرد و تب او را رها كرد. پس برخاسته، به خدمتگزاری ایشان مشغول گشت.
۱۴ و چون عیسی به خانه پطرس آمد، مادر زنِ او را دید كه تب كرده، خوابیده است. ۱۵ پس دست او را لمس كرد و تب او را رها كرد. پس برخاسته، به خدمتگزاری ایشان مشغول گشت.
لوقا باب ۵ آیه ۱ تا ۱۱
۱ و هنگامـی کـه گروهـی بــر وی ازدحـاممینمودند تا کلام خدا را بشنوند، او به کنار دریاچه جنیسارت ایستاده بود. ۲ و دو زورق را در کنار دریاچه ایستاده دید که صیادان از آنها بیرون آمده، دامهای خود را شست و شو مینمودند. ۳ پس به یکی از آن دو زورق که مال شمعون بود سوار شده، از او درخواست نمود که از خشکی اندکی دور ببرد. پس در زورق نشسته، مردم را تعلیم میداد. ۴ و چون از سخن گفتن فارغ شد، به شمعون گفت: “به میانه دریاچه بران و دامهای خود را برای شکار بیندازید.” ۵ شمعون در جواب وی گفت: “ای استاد، تمام شب را رنج برده چیزی نگرفتیم، لیکن به حکم تو، دام را خواهیم انداخت.” ۶ و چون چنین کردند، مقداری کثیر از ماهی صید کردند، چنانکه نزدیک بود دام ایشان گسسته شود. ۷ و به رفقای خود که در زورق دیگر بودند اشاره کردند که آمده ایشان را امداد کنند. پس آمده هر دو زورق را پر کردند بقسمی که نزدیک بود غرق شوند. ۸ شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” ۹ چونکه بهسبب صید ماهی که کرده بودند، دهشت بر او و همه رفقای وی مستولی شده بود. ۱۰ و هم چنین نیز بر یعقوب و یوحنا پسران زبدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت: “مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.” ۱۱ پس چون زورقها را به کنار آوردند، همه را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.
۱ و هنگامـی کـه گروهـی بــر وی ازدحـاممینمودند تا کلام خدا را بشنوند، او به کنار دریاچه جنیسارت ایستاده بود. ۲ و دو زورق را در کنار دریاچه ایستاده دید که صیادان از آنها بیرون آمده، دامهای خود را شست و شو مینمودند. ۳ پس به یکی از آن دو زورق که مال شمعون بود سوار شده، از او درخواست نمود که از خشکی اندکی دور ببرد. پس در زورق نشسته، مردم را تعلیم میداد. ۴ و چون از سخن گفتن فارغ شد، به شمعون گفت: “به میانه دریاچه بران و دامهای خود را برای شکار بیندازید.” ۵ شمعون در جواب وی گفت: “ای استاد، تمام شب را رنج برده چیزی نگرفتیم، لیکن به حکم تو، دام را خواهیم انداخت.” ۶ و چون چنین کردند، مقداری کثیر از ماهی صید کردند، چنانکه نزدیک بود دام ایشان گسسته شود. ۷ و به رفقای خود که در زورق دیگر بودند اشاره کردند که آمده ایشان را امداد کنند. پس آمده هر دو زورق را پر کردند بقسمی که نزدیک بود غرق شوند. ۸ شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” ۹ چونکه بهسبب صید ماهی که کرده بودند، دهشت بر او و همه رفقای وی مستولی شده بود. ۱۰ و هم چنین نیز بر یعقوب و یوحنا پسران زبدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت: “مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.” ۱۱ پس چون زورقها را به کنار آوردند، همه را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.
مرقس باب ۵ آیه ۳۵ تا ۴۵
۳۵ او هنوز سخن میگفت که بعضی از خانه رئیس کنیسه آمده، گفتند: “دخترت فوت شده؛ دیگر برای چه استاد را زحمت میدهی؟” ۳۶ عیسی چون سخنی را که گفته بودند شنید، در ساعت به رئیس کنیسه گفت: “مترس ایمان آور و بس!” ۳۷ و جز پطرس و یعقوب و یوحنّا برادر یعقوب، هیچ کس را اجازت نداد که از عقب او بیایند. ۳۸ پس چون به خانه رئیس کنیسه رسیدند، جمعی شوریده دید که گریه و نوحه بسیار مینمودند. ۳۹ پس داخل شده، بدیشان گفت: “چرا غوغا و گریه میکنید؟ دختر نمرده بلکه در خواب است.” ۴۰ ایشان بر وی سُخریه کردند. لیکن او همه را بیرون کرده، پدر و مادر دختر را با رفیقان خویش برداشته، به جایی که دختر خوابیده بود، داخل شد. ۴۱ پس دست دختر را گرفته، به وی گفت: “طَلیتا قومی.” که معنی آن این است: “ای دختر، تو را میگویم برخیز.” ۴۲ در ساعت دختر برخاسته، خرامیدزیرا که دوازده ساله بود. ایشان بینهایت متعجب شدند. ۴۳ پس ایشان را به تاکید بسیار فرمود: “کسی از این امر مطلع نشود.” و گفت تا خوراکی بدو دهند.
۳۵ او هنوز سخن میگفت که بعضی از خانه رئیس کنیسه آمده، گفتند: “دخترت فوت شده؛ دیگر برای چه استاد را زحمت میدهی؟” ۳۶ عیسی چون سخنی را که گفته بودند شنید، در ساعت به رئیس کنیسه گفت: “مترس ایمان آور و بس!” ۳۷ و جز پطرس و یعقوب و یوحنّا برادر یعقوب، هیچ کس را اجازت نداد که از عقب او بیایند. ۳۸ پس چون به خانه رئیس کنیسه رسیدند، جمعی شوریده دید که گریه و نوحه بسیار مینمودند. ۳۹ پس داخل شده، بدیشان گفت: “چرا غوغا و گریه میکنید؟ دختر نمرده بلکه در خواب است.” ۴۰ ایشان بر وی سُخریه کردند. لیکن او همه را بیرون کرده، پدر و مادر دختر را با رفیقان خویش برداشته، به جایی که دختر خوابیده بود، داخل شد. ۴۱ پس دست دختر را گرفته، به وی گفت: “طَلیتا قومی.” که معنی آن این است: “ای دختر، تو را میگویم برخیز.” ۴۲ در ساعت دختر برخاسته، خرامیدزیرا که دوازده ساله بود. ایشان بینهایت متعجب شدند. ۴۳ پس ایشان را به تاکید بسیار فرمود: “کسی از این امر مطلع نشود.” و گفت تا خوراکی بدو دهند.
متی باب ۱۷ آیه ۲۴ تا ۳۶
۲۴ و چون ایشان وارد کفرناحوم شدند، محصّلان دو درهم نزد پطرس آمده، گفتند: «آیا استاد شما دو درهم را نمیدهد؟» ۲۵ گفت: «بلی.» و چون به خانه درآمده، عیسی بر او سبقت نموده، گفت: «ای شمعون، چه گمان داری؟ پادشاهان جهان از چه کسان عشر و جزیه میگیرند؟ از فرزندان خویش یا از بیگانگان؟» ۲۶ پطرس به وی گفت: «از بیگانگان.» عیسی بدو گفت: «پس یقینا پسران آزادند! ۲۷ لیکن مبادا که ایشان را برنجانیم، به کناره دریا رفته، قلابی بیندازو اوّل ماهی که بیرون میآید، گرفته و دهانش را باز کرده، مبلغ چهار درهم خواهی یافت. آن را برداشته، برای من و خود بدیشان بده! .»
۲۴ و چون ایشان وارد کفرناحوم شدند، محصّلان دو درهم نزد پطرس آمده، گفتند: «آیا استاد شما دو درهم را نمیدهد؟» ۲۵ گفت: «بلی.» و چون به خانه درآمده، عیسی بر او سبقت نموده، گفت: «ای شمعون، چه گمان داری؟ پادشاهان جهان از چه کسان عشر و جزیه میگیرند؟ از فرزندان خویش یا از بیگانگان؟» ۲۶ پطرس به وی گفت: «از بیگانگان.» عیسی بدو گفت: «پس یقینا پسران آزادند! ۲۷ لیکن مبادا که ایشان را برنجانیم، به کناره دریا رفته، قلابی بیندازو اوّل ماهی که بیرون میآید، گرفته و دهانش را باز کرده، مبلغ چهار درهم خواهی یافت. آن را برداشته، برای من و خود بدیشان بده! .»
قرنتیان اول باب ۹ آیه ۵
۵ آیا اختیار نداریم که خواهر دینی را به زنی گرفته، همراه خود ببریم، مثل سایر رسولان و برادران خداوند و کیفا؟
۵ آیا اختیار نداریم که خواهر دینی را به زنی گرفته، همراه خود ببریم، مثل سایر رسولان و برادران خداوند و کیفا؟
یوحنا باب ۲ آیه ۱۱ تا ۱۲
۱۱ و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند. ۱۲ و بعد از آن او با مادر و برادران و شاگردان خود به کفرناحوم آمد و در آنجا ایامی کم ماندند.
۱۱ و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند. ۱۲ و بعد از آن او با مادر و برادران و شاگردان خود به کفرناحوم آمد و در آنجا ایامی کم ماندند.
مرقس باب ۱ آیه ۲۹
۲۹ و از کنیسه بیرون آمده، فوراً با یعقوب و یوحنّا به خانه شمعون و اندریاس درآمدند.
۲۹ و از کنیسه بیرون آمده، فوراً با یعقوب و یوحنّا به خانه شمعون و اندریاس درآمدند.
مرقس باب ۱۰ آیه ۲۸
۲۸ پطرس بدو گفتن گرفت که “اینک ما همه چیز را ترک کرده، تو را پیروی کردهایم.”
۲۸ پطرس بدو گفتن گرفت که “اینک ما همه چیز را ترک کرده، تو را پیروی کردهایم.”
لوقا باب ۱۸ آیه ۲۸
۲۸ پطرس گفت: “اینک ما همه چیز را ترک کرده، پیروی تو میکنیم.”
۲۸ پطرس گفت: “اینک ما همه چیز را ترک کرده، پیروی تو میکنیم.”
متی باب ۱۴ آیه ۲۵ تا ۳۱
۲۵ و در پاس چهارم از شب، عیسی بر دریا خرامیده، بهسوی ایشان روانه گردید. ۲۶ اما چون شاگردان، او را بر دریا خرامان دیدند، مضطرب شده، گفتند که خیالی است؛ و از خوف فریاد برآوردند. ۲۷ اما عیسی ایشان را بیتأمل خطاب کرده، گفت: «خاطر جمع دارید! منم، ترسان مباشید! » ۲۸ پطرس در جواب او گفت: «خداوندا، اگر تویی مرا بفرما تا بر روی آب، نزد تو آیم. » ۲۹ گفت: «بیا! » در ساعت پطرس از کشتی فرود شده، بر روی آب روانه شد تا نزد عیسی آید. ۳۰ لیکن چون باد را شدید دید، ترسان گشت و مشرف به غرق شده، فریاد برآورده، گفت: «خداوندا، مرا دریاب. » ۳۱ عیسی بیدرنگ دست آورده، او را بگرفت و گفت: «ای کم ایمان، چرا شک آوردی؟ »
۲۵ و در پاس چهارم از شب، عیسی بر دریا خرامیده، بهسوی ایشان روانه گردید. ۲۶ اما چون شاگردان، او را بر دریا خرامان دیدند، مضطرب شده، گفتند که خیالی است؛ و از خوف فریاد برآوردند. ۲۷ اما عیسی ایشان را بیتأمل خطاب کرده، گفت: «خاطر جمع دارید! منم، ترسان مباشید! » ۲۸ پطرس در جواب او گفت: «خداوندا، اگر تویی مرا بفرما تا بر روی آب، نزد تو آیم. » ۲۹ گفت: «بیا! » در ساعت پطرس از کشتی فرود شده، بر روی آب روانه شد تا نزد عیسی آید. ۳۰ لیکن چون باد را شدید دید، ترسان گشت و مشرف به غرق شده، فریاد برآورده، گفت: «خداوندا، مرا دریاب. » ۳۱ عیسی بیدرنگ دست آورده، او را بگرفت و گفت: «ای کم ایمان، چرا شک آوردی؟ »
متی باب ۱۶ آیه ۱۵ تا ۱۹
۱۵ ایشان را گفت: «شما مرا که میدانید؟» ۱۶ شمعون پطرسدر جواب گفت که «تویی مسیح، پسر خدای زنده!» ۱۷ عیسی در جواب وی گفت: «خوشابحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است. ۱۸ و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. ۱۹ و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»
۱۵ ایشان را گفت: «شما مرا که میدانید؟» ۱۶ شمعون پطرسدر جواب گفت که «تویی مسیح، پسر خدای زنده!» ۱۷ عیسی در جواب وی گفت: «خوشابحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است. ۱۸ و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. ۱۹ و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»
یوحنا باب ۶ آیه ۶۶ تا ۶۹
۶۶ در همان وقت بسیاری از شاگردان او برگشته، دیگر با او همراهی نکردند. ۶۷ آنگاه عیسی به آن دوازده گفت: “آیا شما نیز میخواهید بروید؟” ۶۸ شمعون پطرس به او جواب داد: “خداوندا نزد که برویم؟ کلمات حیات جاودانی نزد تو است. ۶۹ و ما ایمان آورده و شناختهایم که تو مسیح پسر خدای حی هستی.”
۶۶ در همان وقت بسیاری از شاگردان او برگشته، دیگر با او همراهی نکردند. ۶۷ آنگاه عیسی به آن دوازده گفت: “آیا شما نیز میخواهید بروید؟” ۶۸ شمعون پطرس به او جواب داد: “خداوندا نزد که برویم؟ کلمات حیات جاودانی نزد تو است. ۶۹ و ما ایمان آورده و شناختهایم که تو مسیح پسر خدای حی هستی.”
متی باب ۱۷ آیه ۱ تا ۴
۱ و بعد از شش روز، عیسی، پطرس و یعقوب و برادرش یوحنّا را برداشته، ایشان را در خلوت به کوهی بلند برد. ۲ و در نظر ایشان هیأتِ او متبدل گشت و چهرهاش چون خورشید، درخشنده و جامهاش چون نور، سفید گردید. ۳ که ناگاه موسی و الیاس بر ایشان ظاهر شده، با او گفتگو میکردند. ۴ اما پطرس به عیسی متوجه شده، گفت که «خداوندا، بودن ما در اینجا نیکو است! اگر بخواهی، سه سایبان در اینجا بسازیم، یکی برای تو و یکی بجهت موسی و دیگری برای الیاس.»
۱ و بعد از شش روز، عیسی، پطرس و یعقوب و برادرش یوحنّا را برداشته، ایشان را در خلوت به کوهی بلند برد. ۲ و در نظر ایشان هیأتِ او متبدل گشت و چهرهاش چون خورشید، درخشنده و جامهاش چون نور، سفید گردید. ۳ که ناگاه موسی و الیاس بر ایشان ظاهر شده، با او گفتگو میکردند. ۴ اما پطرس به عیسی متوجه شده، گفت که «خداوندا، بودن ما در اینجا نیکو است! اگر بخواهی، سه سایبان در اینجا بسازیم، یکی برای تو و یکی بجهت موسی و دیگری برای الیاس.»
لوقا باب ۲۲ آیه ۷ تا ۸
۷ اما چون روز فطیر که در آن میبایست فصح را ذبح کنند رسید، ۸ پطرس و یوحنا را فرستاده، گفت: “بروید و فصح را بجهت ما آماده کنید تا بخوریم.”
۷ اما چون روز فطیر که در آن میبایست فصح را ذبح کنند رسید، ۸ پطرس و یوحنا را فرستاده، گفت: “بروید و فصح را بجهت ما آماده کنید تا بخوریم.”
لوقا باب ۲۲ آیه ۳۱ تا ۳۴
۳۱ پس خداوند گفت: “ای شمعون، ای شمعون، اینک شیطان خواست شما را چون گندم غربال کند، ۳۲ لیکن من برای تو دعا کردم تا ایمانت تلف نشود؛ و هنگامی که تو بازگشت کنی برادران خود را استوار نما.” ۳۳ به وی گفت: “ای خداوند حاضرم که با تو بروم حتی در زندان و در موت.” ۳۴ گفت: “تو را میگویم ای پطرس، امروز خروس بانگ نزده باشد که سه مرتبه انکار خواهی کرد که مرا نمیشناسی.”
۳۱ پس خداوند گفت: “ای شمعون، ای شمعون، اینک شیطان خواست شما را چون گندم غربال کند، ۳۲ لیکن من برای تو دعا کردم تا ایمانت تلف نشود؛ و هنگامی که تو بازگشت کنی برادران خود را استوار نما.” ۳۳ به وی گفت: “ای خداوند حاضرم که با تو بروم حتی در زندان و در موت.” ۳۴ گفت: “تو را میگویم ای پطرس، امروز خروس بانگ نزده باشد که سه مرتبه انکار خواهی کرد که مرا نمیشناسی.”
یوحنا باب ۱۳ آیه ۶ تا ۹
۶ پس چون به شمعون پطرس رسید، او به وی گفت: “ای آقا تو پایهای مرا میشویی؟” ۷ عیسیدر جواب وی گفت: “آنچه من میکنم الان تو نمیدانی، لکن بعد خواهی فهمید.” ۸ پطرس به او گفت: “پایهای مرا هرگز نخواهی شست.” عیسی او را جواب داد: “اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.” ۹ شمعون پطرس بدو گفت: “ای آقا نه پایهای مرا و بس، بلکه دستها و سر مرا نیز.”
۶ پس چون به شمعون پطرس رسید، او به وی گفت: “ای آقا تو پایهای مرا میشویی؟” ۷ عیسیدر جواب وی گفت: “آنچه من میکنم الان تو نمیدانی، لکن بعد خواهی فهمید.” ۸ پطرس به او گفت: “پایهای مرا هرگز نخواهی شست.” عیسی او را جواب داد: “اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.” ۹ شمعون پطرس بدو گفت: “ای آقا نه پایهای مرا و بس، بلکه دستها و سر مرا نیز.”
متی باب ۲۶ آیه ۳۷ تا ۴۳
۳۷ و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بینهایت غمگین و دردناک شد. ۳۸ پس بدیشان گفت: «نفْس من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.» ۳۹ پس قدری پیش رفته، به روی در افتاد و دعا کرده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به اراده تو.» ۴۰ و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت: «آیا همچنین نمیتوانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟ ۴۱ بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان.» ۴۲ و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه اراده تو است بشود.» ۴۳ و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود.
۳۷ و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بینهایت غمگین و دردناک شد. ۳۸ پس بدیشان گفت: «نفْس من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.» ۳۹ پس قدری پیش رفته، به روی در افتاد و دعا کرده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به اراده تو.» ۴۰ و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت: «آیا همچنین نمیتوانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟ ۴۱ بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان.» ۴۲ و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه اراده تو است بشود.» ۴۳ و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود.
لوقا باب ۲۲ آیه ۴۵
۴۵ پس از دعا برخاسته، نزد شاگردان خود آمده، ایشان را از حزن در خواب یافت.
۴۵ پس از دعا برخاسته، نزد شاگردان خود آمده، ایشان را از حزن در خواب یافت.
لوقا باب ۲۲ آیه ۴۹ تا ۵۰
۴۹ رفقایش چون دیدند که چه میشود، عرض کردند: “خداوندا به شمشیر بزنیم؟” ۵۰ و یکی از ایشان، غلام رئیس کهنه را زده، گوش راست او را از تن جدا کرد.
۴۹ رفقایش چون دیدند که چه میشود، عرض کردند: “خداوندا به شمشیر بزنیم؟” ۵۰ و یکی از ایشان، غلام رئیس کهنه را زده، گوش راست او را از تن جدا کرد.
لوقا باب ۲۲ آیه ۵۴ تا ۶۲
۵۴ پس او را گرفته بردند و به سرای رئیس کهنه آوردند و پطرس از دور از عقب میآمد. ۵۵ و چون در میان ایوان آتش افروخته، گردش نشسته بودند، پطرس در میان ایشان بنشست. ۵۶ آنگاه کنیزکی چون او را در روشنی آتش نشسته دید، بر او چشم دوخته، گفت: “این شخص هم با او میبود.” ۵۷ او وی را انکار کرده، گفت: “ای زن او را نمیشناسم.” ۵۸ بعد از زمانی دیگری او را دیده گفت: “تو از اینها هستی.” پطرس گفت: “ای مرد، من نیستم.” ۵۹ و چونتخمیناً یک ساعت گذشت، یکیدیگر با تأکید گفت: “بلاشک این شخص از رفقای او است زیرا که جلیلی هم هست.” ۶۰ پطرس گفت: “ای مرد نمیدانم چه میگویی؟” در همان ساعت که این را میگفت، خروس بانگ زد. ۶۱ آنگاه خداوند روگردانیده، به پطرس نظر افکند. پس پطرس آن کلامی را که خداوند به وی گفته بود بهخاطر آورد که "قبل از بانگ زدن خروس سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد." ۶۲ پس پطرس بیرون رفته، زارزار بگریست.
۵۴ پس او را گرفته بردند و به سرای رئیس کهنه آوردند و پطرس از دور از عقب میآمد. ۵۵ و چون در میان ایوان آتش افروخته، گردش نشسته بودند، پطرس در میان ایشان بنشست. ۵۶ آنگاه کنیزکی چون او را در روشنی آتش نشسته دید، بر او چشم دوخته، گفت: “این شخص هم با او میبود.” ۵۷ او وی را انکار کرده، گفت: “ای زن او را نمیشناسم.” ۵۸ بعد از زمانی دیگری او را دیده گفت: “تو از اینها هستی.” پطرس گفت: “ای مرد، من نیستم.” ۵۹ و چونتخمیناً یک ساعت گذشت، یکیدیگر با تأکید گفت: “بلاشک این شخص از رفقای او است زیرا که جلیلی هم هست.” ۶۰ پطرس گفت: “ای مرد نمیدانم چه میگویی؟” در همان ساعت که این را میگفت، خروس بانگ زد. ۶۱ آنگاه خداوند روگردانیده، به پطرس نظر افکند. پس پطرس آن کلامی را که خداوند به وی گفته بود بهخاطر آورد که "قبل از بانگ زدن خروس سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد." ۶۲ پس پطرس بیرون رفته، زارزار بگریست.
متی باب ۲۶ آیه ۷۰ تا ۷۵
۷۰ او روبروی همه انکارنموده، گفت: «نمیدانم چه میگویی!» ۷۱ و چون به دهلیز بیرون رفت، کنیزی دیگر او را دیده، به حاضرین گفت: «این شخص نیز از رفقای عیسی ناصری است!» ۷۲ باز قسم خورده، انکار نمود که «این مرد را نمیشناسم.» ۷۳ بعد از چندی، آنانی که ایستاده بودند پیش آمده، پطرس را گفتند: «البته تو هم از اینها هستی زیرا که لهجه تو بر تو دلالت مینماید!» ۷۴ پس آغاز لعن کردن و قسم خوردن نمود که «این شخص را نمیشناسم.» و در ساعت خروس بانگ زد. ۷۵ آنگاه پطرس سخن عیسی را به یاد آورد که گفته بود: «قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد.» پس بیرون رفته زار زار بگریست.
۷۰ او روبروی همه انکارنموده، گفت: «نمیدانم چه میگویی!» ۷۱ و چون به دهلیز بیرون رفت، کنیزی دیگر او را دیده، به حاضرین گفت: «این شخص نیز از رفقای عیسی ناصری است!» ۷۲ باز قسم خورده، انکار نمود که «این مرد را نمیشناسم.» ۷۳ بعد از چندی، آنانی که ایستاده بودند پیش آمده، پطرس را گفتند: «البته تو هم از اینها هستی زیرا که لهجه تو بر تو دلالت مینماید!» ۷۴ پس آغاز لعن کردن و قسم خوردن نمود که «این شخص را نمیشناسم.» و در ساعت خروس بانگ زد. ۷۵ آنگاه پطرس سخن عیسی را به یاد آورد که گفته بود: «قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد.» پس بیرون رفته زار زار بگریست.
یوحنا باب ۲۰ آیه ۱ تا ۷
۱ بامدادان در اول هفته، وقتی که هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه به سر قبر آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است. ۲ پس دوان دوان نزد شمعون پطرس و آن شاگرد دیگر که عیسی او را دوست میداشت آمده، به ایشان گفت: “خداوند را از قبر بردهاند و نمیدانیم او را کجا گذاردهاند.” ۳ آنگاه پطرس و آن شاگرد دیگر بیرون شده، به جانب قبر رفتند. ۴ و هر دو با هم میدویدند، اما آن شاگرد دیگر از پطرس پیش افتاده، اول به قبر رسید، ۵ و خم شده، کفن را گذاشته دید، لیکن داخل نشد. ۶ بعد شمعون پطرس نیز از عقب او آمد و داخل قبرگشته، کفن را گذاشته دید، ۷ و دستمالی را که بر سر او بود، نه با کفن نهاده، بلکه در جای علی حده پیچیده.
۱ بامدادان در اول هفته، وقتی که هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه به سر قبر آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است. ۲ پس دوان دوان نزد شمعون پطرس و آن شاگرد دیگر که عیسی او را دوست میداشت آمده، به ایشان گفت: “خداوند را از قبر بردهاند و نمیدانیم او را کجا گذاردهاند.” ۳ آنگاه پطرس و آن شاگرد دیگر بیرون شده، به جانب قبر رفتند. ۴ و هر دو با هم میدویدند، اما آن شاگرد دیگر از پطرس پیش افتاده، اول به قبر رسید، ۵ و خم شده، کفن را گذاشته دید، لیکن داخل نشد. ۶ بعد شمعون پطرس نیز از عقب او آمد و داخل قبرگشته، کفن را گذاشته دید، ۷ و دستمالی را که بر سر او بود، نه با کفن نهاده، بلکه در جای علی حده پیچیده.
مرقس باب ۱۶ آیه ۵ تا ۷
۵ و چون به قبر درآمدند، جوانی را که جامهای سفید دربرداشت بر جانب راست نشسته دیدند. پس متحیر شدند. ۶ او بدیشان گفت: “ترسان مباشید! عیسی ناصری مصلوب را میطلبید؟ او برخاسته است! در اینجا نیست. آن موضعی را که او را نهاده بودند، ملاحظه کنید. ۷ لیکن رفته، شاگردان او و پطرس را اطلاع دهید که پیش از شما به جلیل میرود. او را در آنجا خواهید دید، چنانکه به شما فرموده بود.”
۵ و چون به قبر درآمدند، جوانی را که جامهای سفید دربرداشت بر جانب راست نشسته دیدند. پس متحیر شدند. ۶ او بدیشان گفت: “ترسان مباشید! عیسی ناصری مصلوب را میطلبید؟ او برخاسته است! در اینجا نیست. آن موضعی را که او را نهاده بودند، ملاحظه کنید. ۷ لیکن رفته، شاگردان او و پطرس را اطلاع دهید که پیش از شما به جلیل میرود. او را در آنجا خواهید دید، چنانکه به شما فرموده بود.”
قرنتیان اول باب ۱۵ آیه ۵
۵ و اینکه به کیفا ظاهر شد و بعد از آن به آن دوازده،
۵ و اینکه به کیفا ظاهر شد و بعد از آن به آن دوازده،
لوقا باب ۲۴ آیه ۳۴
۳۴ میگفتند: “خداوند در حقیقت برخاسته و به شمعون ظاهر شده است.”
۳۴ میگفتند: “خداوند در حقیقت برخاسته و به شمعون ظاهر شده است.”
یوحنا باب ۲۱ آیه ۱ تا ۷
۱ بعد از آن عیسی باز خود را در کناره دریای طبریه، به شاگردان ظاهر ساخت و بر اینطور نمودار گشت: ۲ شمعون پطرس و تومای معروف به توأم و نتنائیل که از قانای جلیل بود و دو پسر زبدی و دو نفر دیگر از شاگردان او جمع بودند. ۳ شمعون پطرس به ایشان گفت:”میروم تا صید ماهی کنم.” به او گفتند: “مانیز با تو میآییم.” پس بیرون آمده، به کشتی سوار شدند و در آن شب چیزی نگرفتند. ۴ و چون صبح شد، عیسی بر ساحل ایستاده بود لیکن شاگردان ندانستند که عیسی است. ۵ عیسی بدیشان گفت: “ای بچهها نزد شما خوراکی هست؟” به او جواب دادند که “نی.” ۶ بدیشان گفت: “دام را به طرف راست کشتی بیندازید که خواهید یافت.” پس انداختند و از کثرت ماهی نتوانستند آن را بکشند. ۷ پس آن شاگردی که عیسی او را محبت مینمود به پطرس گفت: “خداوند است.” چون شمعون پطرس شنید که خداوند است، جامه خود را به خویشتن پیچید چونکه برهنه بود و خود را در دریا انداخت.
۱ بعد از آن عیسی باز خود را در کناره دریای طبریه، به شاگردان ظاهر ساخت و بر اینطور نمودار گشت: ۲ شمعون پطرس و تومای معروف به توأم و نتنائیل که از قانای جلیل بود و دو پسر زبدی و دو نفر دیگر از شاگردان او جمع بودند. ۳ شمعون پطرس به ایشان گفت:”میروم تا صید ماهی کنم.” به او گفتند: “مانیز با تو میآییم.” پس بیرون آمده، به کشتی سوار شدند و در آن شب چیزی نگرفتند. ۴ و چون صبح شد، عیسی بر ساحل ایستاده بود لیکن شاگردان ندانستند که عیسی است. ۵ عیسی بدیشان گفت: “ای بچهها نزد شما خوراکی هست؟” به او جواب دادند که “نی.” ۶ بدیشان گفت: “دام را به طرف راست کشتی بیندازید که خواهید یافت.” پس انداختند و از کثرت ماهی نتوانستند آن را بکشند. ۷ پس آن شاگردی که عیسی او را محبت مینمود به پطرس گفت: “خداوند است.” چون شمعون پطرس شنید که خداوند است، جامه خود را به خویشتن پیچید چونکه برهنه بود و خود را در دریا انداخت.
یوحنا باب ۲۱ آیه ۱۸ تا ۱۹
۱۸ آمین آمین به تو میگویم وقتی که جوان بودی، کمر خود را میبستی و هر جا میخواستی میرفتی ولکن زمانی که پیر شوی دستهای خود را دراز خواهی کرد و دیگران تو را بسته به جایی که نمیخواهیتو را خواهنـد برد.” ۱۹ و بدیـن سخن اشاره کرد که به چه قسم موت خدا را جلال خواهد داد و چـون این را گفـت، به او فرمـود: “از عقب مـن بیـا.”
۱۸ آمین آمین به تو میگویم وقتی که جوان بودی، کمر خود را میبستی و هر جا میخواستی میرفتی ولکن زمانی که پیر شوی دستهای خود را دراز خواهی کرد و دیگران تو را بسته به جایی که نمیخواهیتو را خواهنـد برد.” ۱۹ و بدیـن سخن اشاره کرد که به چه قسم موت خدا را جلال خواهد داد و چـون این را گفـت، به او فرمـود: “از عقب مـن بیـا.”
یوحنا باب ۲۱ آیه ۱۵
۱۵ و بعد از غذا خوردن، عیسی به شمعون پطرس گفت: “ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبت مینمایی؟” بدو گفت: “بلی خداوندا، تو میدانی که تو را دوست میدارم.” بدو گفت: “برههای مرا خوراک بده.”
۱۵ و بعد از غذا خوردن، عیسی به شمعون پطرس گفت: “ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبت مینمایی؟” بدو گفت: “بلی خداوندا، تو میدانی که تو را دوست میدارم.” بدو گفت: “برههای مرا خوراک بده.”
اعمال باب ۱ آیه ۱۵ تا ۲۶
۱۵ و در آن ایام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جمله قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت: ۱۶ ”ای برادران، میبایست آن نوشته تمام شود که روحالقدس از زبان داود پیش گفت درباره یهودا که راهنما شد برای آنانی که عیسی را گرفتند. ۱۷ که او با ما محسوب شده، نصیبی در این خدمت یافت. ۱۸ پس او از اجرتظلم خود، زمینی خریده، به روی درافتاده، از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخته گشت. ۱۹ و بر تمام سکنه اورشلیم معلوم گردید چنانکه آن زمین در لغت ایشان به حقل دما، یعنی زمین خون نامیده شد. ۲۰ زیرا در کتاب زبور مکتوب است که خانه او خراب بشود و هیچکس در آن مسکن نگیرد و نظارتش را دیگری ضبط نماید. ۲۱ الحال میباید از آن مردمانی که همراهان ما بودند، در تمام آن مدتی که عیسی خداوند با ما آمد و رفت میکرد، ۲۲ از زمان تعمید یحیی، تا روزی که از نزد ما بالا برده شد، یکی از ایشان با ما شاهد برخاستن او بشود.” ۲۳ آنگاه دو نفر یعنی یوسف مسمی به برسبا که به یوستس ملقب بود و متیاس را برپا داشتند، ۲۴ و دعا کرده، گفتند: “تو ای خداوند که عارف قلوب همه هستی، بنما کدام یک از این دو را برگزیدهای ۲۵ تا قسمت این خدمت و رسالت را بیابد که یهودا از آن باز افتاده، به مکان خود پیوست.” ۲۶ پس قرعه به نام ایشان افکندند و قرعه به نام متیاس برآمد و او با یازده رسول محسوب گشت.
۱۵ و در آن ایام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جمله قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت: ۱۶ ”ای برادران، میبایست آن نوشته تمام شود که روحالقدس از زبان داود پیش گفت درباره یهودا که راهنما شد برای آنانی که عیسی را گرفتند. ۱۷ که او با ما محسوب شده، نصیبی در این خدمت یافت. ۱۸ پس او از اجرتظلم خود، زمینی خریده، به روی درافتاده، از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخته گشت. ۱۹ و بر تمام سکنه اورشلیم معلوم گردید چنانکه آن زمین در لغت ایشان به حقل دما، یعنی زمین خون نامیده شد. ۲۰ زیرا در کتاب زبور مکتوب است که خانه او خراب بشود و هیچکس در آن مسکن نگیرد و نظارتش را دیگری ضبط نماید. ۲۱ الحال میباید از آن مردمانی که همراهان ما بودند، در تمام آن مدتی که عیسی خداوند با ما آمد و رفت میکرد، ۲۲ از زمان تعمید یحیی، تا روزی که از نزد ما بالا برده شد، یکی از ایشان با ما شاهد برخاستن او بشود.” ۲۳ آنگاه دو نفر یعنی یوسف مسمی به برسبا که به یوستس ملقب بود و متیاس را برپا داشتند، ۲۴ و دعا کرده، گفتند: “تو ای خداوند که عارف قلوب همه هستی، بنما کدام یک از این دو را برگزیدهای ۲۵ تا قسمت این خدمت و رسالت را بیابد که یهودا از آن باز افتاده، به مکان خود پیوست.” ۲۶ پس قرعه به نام ایشان افکندند و قرعه به نام متیاس برآمد و او با یازده رسول محسوب گشت.
اعمال باب ۲ آیه ۱۴ تا ۱۸
۱۴ پس پطرس با آن یازده برخاسته، آواز خود را بلند کرده، بدیشان گفت: “ای مردان یهود و جمیع سکنه اورشلیم، این را بدانید و سخنان مرا فرا گیرید. ۱۵ زیرا که اینها مست نیستند چنانکه شما گمان میبرید، زیرا که ساعت سوم از روز است. ۱۶ بلکه این همان است که یوئیل نبی گفت ۱۷ که "خدا میگوید در ایام آخر چنین خواهد بود که از روح خود بر تمام بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوت کنند و جوانان شمارویاها و پیران شما خوابها خواهند دید؛ ۱۸ و بر غلامان و کنیزان خود در آن ایام از روح خود خواهم ریخت و ایشان نبوت خواهند نمود.
۱۴ پس پطرس با آن یازده برخاسته، آواز خود را بلند کرده، بدیشان گفت: “ای مردان یهود و جمیع سکنه اورشلیم، این را بدانید و سخنان مرا فرا گیرید. ۱۵ زیرا که اینها مست نیستند چنانکه شما گمان میبرید، زیرا که ساعت سوم از روز است. ۱۶ بلکه این همان است که یوئیل نبی گفت ۱۷ که "خدا میگوید در ایام آخر چنین خواهد بود که از روح خود بر تمام بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوت کنند و جوانان شمارویاها و پیران شما خوابها خواهند دید؛ ۱۸ و بر غلامان و کنیزان خود در آن ایام از روح خود خواهم ریخت و ایشان نبوت خواهند نمود.
اعمال باب ۲ آیه ۳۷ تا ۴۰
۳۷ چون شنیدند دلریش گشته، به پطرس و سایر رسولان گفتند: “ای برادران چه کنیم؟” ۳۸ پطرس بدیشان گفت: “توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح بجهت آمرزش گناهان تعمید گیرید و عطای روحالقدس را خواهید یافت. ۳۹ زیرا که این وعده است برای شما و فرزندان شما و همه آنانی که دورند یعنی هرکه خداوند خدای ما او را بخواند.” ۴۰ و به سخنان بسیار دیگر، بدیشان شهادت داد و موعظه نموده، گفت که “خود را از این فرقه کجرو رستگار سازید.”
۳۷ چون شنیدند دلریش گشته، به پطرس و سایر رسولان گفتند: “ای برادران چه کنیم؟” ۳۸ پطرس بدیشان گفت: “توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح بجهت آمرزش گناهان تعمید گیرید و عطای روحالقدس را خواهید یافت. ۳۹ زیرا که این وعده است برای شما و فرزندان شما و همه آنانی که دورند یعنی هرکه خداوند خدای ما او را بخواند.” ۴۰ و به سخنان بسیار دیگر، بدیشان شهادت داد و موعظه نموده، گفت که “خود را از این فرقه کجرو رستگار سازید.”
اعمال باب ۳ آیه ۱ تا ۸
۱ و در ساعت نهم، وقت نماز، پطرس و یوحنا با هم به هیکل میرفتند. ۲ ناگاه مردی را که لنگ مادرزاد بود میبردند که او را هر روزه بر آن در هیکل که جمیل نام دارد میگذاشتند تا از روندگان به هیکل صدقه بخواهد. ۳ آن شخص چون پطرس و یوحنا را دید که میخواهند به هیکل داخل شوند، صدقه خواست. ۴ اما پطرس با یوحنا بر وی نیک نگریسته، گفت: “به ما بنگر.” ۵ پس بر ایشان نظر افکنده، منتظر بود که از ایشان چیزی بگیرد. ۶ آنگاه پطرس گفت: “مرا طلا و نقره نیست، اما آنچه دارم به تو میدهم. به نام عیسی مسیح ناصری برخیز و بخرام!” ۷ و دست راستش را گرفته، او را برخیزانید که در ساعت پایها وساقهای او قوت گرفت ۸ و برجسته، بایستاد و خرامید و با ایشان خرامان و جَست و خیزکنان و خدا را حمدگویان داخل هیکل شد.
۱ و در ساعت نهم، وقت نماز، پطرس و یوحنا با هم به هیکل میرفتند. ۲ ناگاه مردی را که لنگ مادرزاد بود میبردند که او را هر روزه بر آن در هیکل که جمیل نام دارد میگذاشتند تا از روندگان به هیکل صدقه بخواهد. ۳ آن شخص چون پطرس و یوحنا را دید که میخواهند به هیکل داخل شوند، صدقه خواست. ۴ اما پطرس با یوحنا بر وی نیک نگریسته، گفت: “به ما بنگر.” ۵ پس بر ایشان نظر افکنده، منتظر بود که از ایشان چیزی بگیرد. ۶ آنگاه پطرس گفت: “مرا طلا و نقره نیست، اما آنچه دارم به تو میدهم. به نام عیسی مسیح ناصری برخیز و بخرام!” ۷ و دست راستش را گرفته، او را برخیزانید که در ساعت پایها وساقهای او قوت گرفت ۸ و برجسته، بایستاد و خرامید و با ایشان خرامان و جَست و خیزکنان و خدا را حمدگویان داخل هیکل شد.
اعمال باب ۴ آیه ۱۳
۱۳ پس چون دلیری پطرس و یوحنا را دیدند و دانستند که مردم بیعلم و امی هستند، تعجب کردند و ایشان را شناختند که از همراهان عیسی بودند.
۱۳ پس چون دلیری پطرس و یوحنا را دیدند و دانستند که مردم بیعلم و امی هستند، تعجب کردند و ایشان را شناختند که از همراهان عیسی بودند.
اعمال باب ۵ آیه ۱۶ تا ۲۵
۱۶ و گروهی از بلدان اطراف اورشلیم، بیماران و رنجدیدگان ارواح پلیده را آورده، جمع شدند و جمیع ایشان شفا یافتند. ۱۷ اما رئیس کهنه و همه رفقایش که از طایفه صدوقیان بودند، برخاسته، به غیرت پر گشتند ۱۸ و بر رسولان دست انداخته، ایشان را در زندان عام انداختند. ۱۹ شبانگاه فرشته خداوند درهای زندان را باز کرده و ایشان را بیرون آورده، گفت: ۲۰ “بروید و در هیکل ایستاده، تمام سخنهای این حیات را به مردم بگویید.” ۲۱ چون این را شنیدند، وقت فجر به هیکل درآمده، تعلیم دادند. اما رئیس کهنه و رفیقانش آمده، اهل شورا و تمام مشایخ بنیاسرائیل را طلب نموده، به زندان فرستادند تا ایشان را حاضر سازند. ۲۲ پس خادمان رفته، ایشان را در زندان نیافتند و برگشته، خبر داده، ۲۳ گفتند که “زندان را به احتیاط تمام بسته یافتیم و پاسبانان را بیرون درها ایستاده؛ لیکن چون باز کردیم، هیچکس را در آن نیافتیم.” ۲۴ چون کاهن و سردار سپاه هیکل و روسای کهنه این سخنان را شنیدند، درباره ایشان در حیرت افتادند که “این چه خواهد شد؟” ۲۵ آنگاه کسی آمده، ایشان را آگاهانید که اینک آن کسانی که محبوس نمودید، در هیکل ایستاده، مردم را تعلیم میدهند.
۱۶ و گروهی از بلدان اطراف اورشلیم، بیماران و رنجدیدگان ارواح پلیده را آورده، جمع شدند و جمیع ایشان شفا یافتند. ۱۷ اما رئیس کهنه و همه رفقایش که از طایفه صدوقیان بودند، برخاسته، به غیرت پر گشتند ۱۸ و بر رسولان دست انداخته، ایشان را در زندان عام انداختند. ۱۹ شبانگاه فرشته خداوند درهای زندان را باز کرده و ایشان را بیرون آورده، گفت: ۲۰ “بروید و در هیکل ایستاده، تمام سخنهای این حیات را به مردم بگویید.” ۲۱ چون این را شنیدند، وقت فجر به هیکل درآمده، تعلیم دادند. اما رئیس کهنه و رفیقانش آمده، اهل شورا و تمام مشایخ بنیاسرائیل را طلب نموده، به زندان فرستادند تا ایشان را حاضر سازند. ۲۲ پس خادمان رفته، ایشان را در زندان نیافتند و برگشته، خبر داده، ۲۳ گفتند که “زندان را به احتیاط تمام بسته یافتیم و پاسبانان را بیرون درها ایستاده؛ لیکن چون باز کردیم، هیچکس را در آن نیافتیم.” ۲۴ چون کاهن و سردار سپاه هیکل و روسای کهنه این سخنان را شنیدند، درباره ایشان در حیرت افتادند که “این چه خواهد شد؟” ۲۵ آنگاه کسی آمده، ایشان را آگاهانید که اینک آن کسانی که محبوس نمودید، در هیکل ایستاده، مردم را تعلیم میدهند.
اعمال باب ۵ آیه ۳۳ تا ۴۰
۳۳ چون شنیدند دلریش گشته، مشورت کردند که ایشان را به قتل رسانند. ۳۴ اما شخصی فریسی، غمالائیل نام که مفتی و نزد تمامی خلق محترم بود، در مجلس برخاسته، فرمود تا رسولان را ساعتی بیرون برند. ۳۵ پس ایشان را گفت: “ای مردان اسرائیلی، برحذر باشید از آنچه میخواهید با این اشخاص بکنید. ۳۶ زیرا قبل از این ایام، تیودا نامی برخاسته، خود را شخصی میپنداشت و گروهی قریب به چهارصد نفر بدو پیوستند. او کشته شد و متابعانش نیز پراکنده و نیست گردیدند. ۳۷ و بعد از او یهودای جلیلی در ایام اسمنویسی خروج کرد و جمعی را در عقب خود کشید. او نیز هلاک شد و همه تابعان او پراکنده شدند. ۳۸ الان به شما میگویم از این مردم دست بردارید و ایشان را واگذارید زیرا اگر این رای و عمل از انسان باشد، خود تباه خواهدشد. ۳۹ ولی اگر از خدا باشد، نمیتوانید آن را برطرف نمود مبادا معلوم شود که با خدا منازعه میکنید.” ۴۰ پس به سخن او رضا دادند و رسولان را حاضر ساخته، تازیانه زدند و قدغن نمودند که دیگر به نام عیسی حرف نزنند پس ایشان را مرخص کردند.
۳۳ چون شنیدند دلریش گشته، مشورت کردند که ایشان را به قتل رسانند. ۳۴ اما شخصی فریسی، غمالائیل نام که مفتی و نزد تمامی خلق محترم بود، در مجلس برخاسته، فرمود تا رسولان را ساعتی بیرون برند. ۳۵ پس ایشان را گفت: “ای مردان اسرائیلی، برحذر باشید از آنچه میخواهید با این اشخاص بکنید. ۳۶ زیرا قبل از این ایام، تیودا نامی برخاسته، خود را شخصی میپنداشت و گروهی قریب به چهارصد نفر بدو پیوستند. او کشته شد و متابعانش نیز پراکنده و نیست گردیدند. ۳۷ و بعد از او یهودای جلیلی در ایام اسمنویسی خروج کرد و جمعی را در عقب خود کشید. او نیز هلاک شد و همه تابعان او پراکنده شدند. ۳۸ الان به شما میگویم از این مردم دست بردارید و ایشان را واگذارید زیرا اگر این رای و عمل از انسان باشد، خود تباه خواهدشد. ۳۹ ولی اگر از خدا باشد، نمیتوانید آن را برطرف نمود مبادا معلوم شود که با خدا منازعه میکنید.” ۴۰ پس به سخن او رضا دادند و رسولان را حاضر ساخته، تازیانه زدند و قدغن نمودند که دیگر به نام عیسی حرف نزنند پس ایشان را مرخص کردند.
اعمال باب ۸ آیه ۱۴ تا ۱۵
۱۴ اما رسولان که در اورشلیم بودند، چون شنیدند که اهل سامره کلام خدا را پذیرفتهاند، پطـرس و یوحنا را نزد ایشان فرستادند. ۱۵ و ایشان آمده، بجهت ایشان دعا کردند تا روحالقدس را بیابند،
۱۴ اما رسولان که در اورشلیم بودند، چون شنیدند که اهل سامره کلام خدا را پذیرفتهاند، پطـرس و یوحنا را نزد ایشان فرستادند. ۱۵ و ایشان آمده، بجهت ایشان دعا کردند تا روحالقدس را بیابند،
اعمال باب ۸ آیه ۲۵
۲۵ پس ارشاد نموده و به کلام خداوند تکلم کرده، به اورشلیم برگشتند و در بسیاری از بلدان اهل سامره بشارت دادند.
۲۵ پس ارشاد نموده و به کلام خداوند تکلم کرده، به اورشلیم برگشتند و در بسیاری از بلدان اهل سامره بشارت دادند.
اعمال باب ۹ آیه ۳۲ تا ۴۳
۳۲ اما پطرس در همه نواحی گشته، نزد مقدسین ساکن شده نیز فرود آمد. ۳۳ و در آنجا شخصی اینیاس نام یافت که مدت هشت سال از مرض فالج بر تخت خوابیده بود. ۳۴ پطرس وی را گفت: “ای اینیاس، عیسی مسیح تو را شفا میدهد. برخیز و بستر خود را برچین که او در ساعت برخاست.” ۳۵ و جمیع سکنه لده و سارون او را دیده، بهسوی خداوند بازگشت کردند. ۳۶ و در یافا، تلمیذهای طابیتا نام بود که معنی آن غزال است. وی از اعمال صالحه و صدقاتی که میکرد، پر بود. ۳۷ از قضا در آن ایام او بیمار شده، بمرد و او را غسل داده، در بالاخانهای گذاردند. ۳۸ و چونکه لده نزدیک به یافا بود و شاگردان شنیدند که پطرس در آنجا است، دو نفر نزد او فرستاده، خواهش کردند که “در آمدن نزد ما درنگ نکنی.” ۳۹ آنگاه پطرس برخاسته، با ایشان آمد و چون رسید او را بدان بالاخانه بردند و همه بیوهزنان گریهکنان حاضر بودند و پیراهنها و جامههایی که غزال وقتی که با ایشان بود دوخته بود، به وی نشان میدادند. ۴۰ اما پطرس همه را بیرون کرده، زانو زد و دعا کرده، بهسوی بدن توجه کرد و گفت: “ای طابیتا، برخیز!” که در ساعت چشمان خود را باز کرد و پطرس را دیده، بنشست. ۴۱ پس دست او را گرفته، برخیزانیدش و مقدسان و بیوهزنان را خوانده، او را بدیشان زنده سپرد. ۴۲ چون این مقدمه در تمامی یافا شهرت یافت، بسیاری به خداوند ایمان آوردند. ۴۳ و در یافا نزد دباغی شمعون نام روزی چند توقف نمود.
۳۲ اما پطرس در همه نواحی گشته، نزد مقدسین ساکن شده نیز فرود آمد. ۳۳ و در آنجا شخصی اینیاس نام یافت که مدت هشت سال از مرض فالج بر تخت خوابیده بود. ۳۴ پطرس وی را گفت: “ای اینیاس، عیسی مسیح تو را شفا میدهد. برخیز و بستر خود را برچین که او در ساعت برخاست.” ۳۵ و جمیع سکنه لده و سارون او را دیده، بهسوی خداوند بازگشت کردند. ۳۶ و در یافا، تلمیذهای طابیتا نام بود که معنی آن غزال است. وی از اعمال صالحه و صدقاتی که میکرد، پر بود. ۳۷ از قضا در آن ایام او بیمار شده، بمرد و او را غسل داده، در بالاخانهای گذاردند. ۳۸ و چونکه لده نزدیک به یافا بود و شاگردان شنیدند که پطرس در آنجا است، دو نفر نزد او فرستاده، خواهش کردند که “در آمدن نزد ما درنگ نکنی.” ۳۹ آنگاه پطرس برخاسته، با ایشان آمد و چون رسید او را بدان بالاخانه بردند و همه بیوهزنان گریهکنان حاضر بودند و پیراهنها و جامههایی که غزال وقتی که با ایشان بود دوخته بود، به وی نشان میدادند. ۴۰ اما پطرس همه را بیرون کرده، زانو زد و دعا کرده، بهسوی بدن توجه کرد و گفت: “ای طابیتا، برخیز!” که در ساعت چشمان خود را باز کرد و پطرس را دیده، بنشست. ۴۱ پس دست او را گرفته، برخیزانیدش و مقدسان و بیوهزنان را خوانده، او را بدیشان زنده سپرد. ۴۲ چون این مقدمه در تمامی یافا شهرت یافت، بسیاری به خداوند ایمان آوردند. ۴۳ و در یافا نزد دباغی شمعون نام روزی چند توقف نمود.
اعمال باب ۱۱ آیه ۱ تا ۳
۱ پس رسولان و برادرانی که در یهودیهبودند، شنیدند که امتها نیز کلام خدا را پذیرفتهاند. ۲ و چون پطرس به اورشلیم آمد، اهل ختنه با وی معارضه کرده، ۳ گفتند که “با مردم نامختون برآمده، با ایشان غذا خوردی!”
۱ پس رسولان و برادرانی که در یهودیهبودند، شنیدند که امتها نیز کلام خدا را پذیرفتهاند. ۲ و چون پطرس به اورشلیم آمد، اهل ختنه با وی معارضه کرده، ۳ گفتند که “با مردم نامختون برآمده، با ایشان غذا خوردی!”
اعمال باب ۱۲ آیه ۱ تا ۹
۱ و در آن زمان هیرودیس پادشاه، دستتطاول بر بعضی از کلیسا دراز کرد ۲ و یعقوب برادر یوحنا را به شمشیر کشت. ۳ و چون دید که یهود را پسند افتاد، بر آن افزوده، پطرس را نیز گرفتار کرد و ایام فطیر بود. ۴ پس او را گرفته، در زندان انداخت و به چهار دسته رباعی سپاهیان سپرد که او را نگاهبانی کنند و اراده داشت که بعد از فصَح او را برای قوم بیرون آورد. ۵ پس پطرس را در زندان نگاه میداشتند. اما کلیسا بجهت او نزد خدا پیوسته دعا میکردند. ۶ و در شبی که هیرودیس قصد بیرون آوردن وی داشت، پطرس به دو زنجیر بسته، در میان دو سپاهی خفته بود و کشیکچیان نزد در زندان را نگاهبانی میکردند. ۷ ناگاه فرشته خداوند نزد وی حاضر شد و روشنی در آن خانه درخشید. پس به پهلوی پطرس زده، او را بیدار نمود و گفت: “بزودی برخیز.” که در ساعت زنجیرها از دستش فرو ریخت. ۸ و فرشته وی را گفت: “کمر خود را ببند و نعلین برپا کن.” پس چنین کرد و به وی گفت: “ردای خود را بپوش و از عقب من بیا.” ۹ پس بیرون شده، از عقب او روانه گردید و ندانست که آنچه از فرشته روی نمود حقیقی است بلکه گمان برد که خواب میبیند.
۱ و در آن زمان هیرودیس پادشاه، دستتطاول بر بعضی از کلیسا دراز کرد ۲ و یعقوب برادر یوحنا را به شمشیر کشت. ۳ و چون دید که یهود را پسند افتاد، بر آن افزوده، پطرس را نیز گرفتار کرد و ایام فطیر بود. ۴ پس او را گرفته، در زندان انداخت و به چهار دسته رباعی سپاهیان سپرد که او را نگاهبانی کنند و اراده داشت که بعد از فصَح او را برای قوم بیرون آورد. ۵ پس پطرس را در زندان نگاه میداشتند. اما کلیسا بجهت او نزد خدا پیوسته دعا میکردند. ۶ و در شبی که هیرودیس قصد بیرون آوردن وی داشت، پطرس به دو زنجیر بسته، در میان دو سپاهی خفته بود و کشیکچیان نزد در زندان را نگاهبانی میکردند. ۷ ناگاه فرشته خداوند نزد وی حاضر شد و روشنی در آن خانه درخشید. پس به پهلوی پطرس زده، او را بیدار نمود و گفت: “بزودی برخیز.” که در ساعت زنجیرها از دستش فرو ریخت. ۸ و فرشته وی را گفت: “کمر خود را ببند و نعلین برپا کن.” پس چنین کرد و به وی گفت: “ردای خود را بپوش و از عقب من بیا.” ۹ پس بیرون شده، از عقب او روانه گردید و ندانست که آنچه از فرشته روی نمود حقیقی است بلکه گمان برد که خواب میبیند.
اعمال باب ۱۵ آیه ۵ تا ۱۱
۵ آنگاه بعضی از فرقه فریسیان که ایمان آورده بودند، برخاسته، گفتند: “اینها را باید ختنه نمایند و امرکنند که سنن موسی را نگاه دارند.” ۶ پس رسولان و کشیشان جمع شدند تا در این امر مصلحت بینند. ۷ و چون مباحثه سخت شد، پطرس برخاسته، بدیشان گفت: “ای برادران عزیز، شما آگاهید که از ایام اول، خدا از میان شما اختیار کرد که امتها از زبان من کلام بشارت را بشنوند و ایمان آورند. ۸ و خدای عارفالقلوب بر ایشان شهادت داد بدین که روحالقدس را بدیشان داد، چنانکه به ما نیز. ۹ و در میان ما و ایشان هیچ فرق نگذاشت، بلکه محض ایمان دلهای ایشان را طاهر نمود. ۱۰ پس اکنون چرا خدا را امتحان میکنید که یوغی بر گردن شاگردان مینهید که پدران ما و ما نیز طاقت تحمل آن را نداشتیم، ۱۱ بلکه اعتقاد داریم که محض فیض خداوند عیسی مسیح نجات خواهیم یافت، همچنان که ایشان نیز.”
۵ آنگاه بعضی از فرقه فریسیان که ایمان آورده بودند، برخاسته، گفتند: “اینها را باید ختنه نمایند و امرکنند که سنن موسی را نگاه دارند.” ۶ پس رسولان و کشیشان جمع شدند تا در این امر مصلحت بینند. ۷ و چون مباحثه سخت شد، پطرس برخاسته، بدیشان گفت: “ای برادران عزیز، شما آگاهید که از ایام اول، خدا از میان شما اختیار کرد که امتها از زبان من کلام بشارت را بشنوند و ایمان آورند. ۸ و خدای عارفالقلوب بر ایشان شهادت داد بدین که روحالقدس را بدیشان داد، چنانکه به ما نیز. ۹ و در میان ما و ایشان هیچ فرق نگذاشت، بلکه محض ایمان دلهای ایشان را طاهر نمود. ۱۰ پس اکنون چرا خدا را امتحان میکنید که یوغی بر گردن شاگردان مینهید که پدران ما و ما نیز طاقت تحمل آن را نداشتیم، ۱۱ بلکه اعتقاد داریم که محض فیض خداوند عیسی مسیح نجات خواهیم یافت، همچنان که ایشان نیز.”
غلاطیان باب ۲ آیه ۱۱ تا ۱۶
۱۱ اما چون پطرس به انطاکیه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود، ۱۲ چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب، با امتها غذا می خورد؛ ولی چون آمدند، از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده، باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت. ۱۳ و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، بحدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد. ۱۴ ولی چون دیدم که به راستی انجیل به استقامت رفتار نمی کنند، پیش روی همه پطرس را گفتم: “اگر تو که یهود هستی، به طریق امتها و نه به طریق یهود زیست می کنی، چون است که امتها را مجبور می سازی که به طریق یهود رفتار کنند؟” ۱۵ ما که طبعاً یهود هستیم و نه گناهکاران از امتها، ۱۶ اما چونکه یافتیم که هیچکس از اعمال شریعت عادل شمرده نمی شود، بلکه به ایمان به عیسی مسیح، ما هم به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا از ایمان به مسیح و نه از اعمال شریعت عادل شمرده شویم، زیرا که از اعمال شریعت هیچ بشری عادل شمرده نخواهد شد.
۱۱ اما چون پطرس به انطاکیه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود، ۱۲ چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب، با امتها غذا می خورد؛ ولی چون آمدند، از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده، باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت. ۱۳ و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، بحدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد. ۱۴ ولی چون دیدم که به راستی انجیل به استقامت رفتار نمی کنند، پیش روی همه پطرس را گفتم: “اگر تو که یهود هستی، به طریق امتها و نه به طریق یهود زیست می کنی، چون است که امتها را مجبور می سازی که به طریق یهود رفتار کنند؟” ۱۵ ما که طبعاً یهود هستیم و نه گناهکاران از امتها، ۱۶ اما چونکه یافتیم که هیچکس از اعمال شریعت عادل شمرده نمی شود، بلکه به ایمان به عیسی مسیح، ما هم به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا از ایمان به مسیح و نه از اعمال شریعت عادل شمرده شویم، زیرا که از اعمال شریعت هیچ بشری عادل شمرده نخواهد شد.
پطرس اول باب ۵ آیه ۱۳
۱۳ خواهر برگزیده با شما که در بابل است و پسر من مرقس به شما سلام میرسانند.
۱۳ خواهر برگزیده با شما که در بابل است و پسر من مرقس به شما سلام میرسانند.
پطرس دوم باب ۱ آیه ۱۲ تا ۱۵
۱۲ لهذا از پیوسته یاد دادن شما از این امور غفلت نخواهم ورزید، هرچند آنها را میدانید و در آن راستی که نزد شما است استوار هستید. ۱۳ لکن این را صواب میدانم، مادامی که در این خیمه هستم، شما را به یاد آوری برانگیزانم. ۱۴ چونکه میدانم که وقت بیرون کردن خیمه من نزدیک است، چنانکه خداوند ما عیسی مسیح نیز مرا آگاهانید. ۱۵ و برای این نیز کوشش میکنم تا شما در هروقت بعد از رحلت من، بتوانید این امور را یاد آورید.
۱۲ لهذا از پیوسته یاد دادن شما از این امور غفلت نخواهم ورزید، هرچند آنها را میدانید و در آن راستی که نزد شما است استوار هستید. ۱۳ لکن این را صواب میدانم، مادامی که در این خیمه هستم، شما را به یاد آوری برانگیزانم. ۱۴ چونکه میدانم که وقت بیرون کردن خیمه من نزدیک است، چنانکه خداوند ما عیسی مسیح نیز مرا آگاهانید. ۱۵ و برای این نیز کوشش میکنم تا شما در هروقت بعد از رحلت من، بتوانید این امور را یاد آورید.
پطرس اول باب ۱ آیه ۱ تا ۲
۱ پطرس، رسول عیسی مسیح،به غریبانی که پراکندهاند در پنطس و غلاطیه و قپدوقیه و آسیا و بطانیه؛ ۲ برگزیدگان برحسب علم سابق خدای پدر، به تقدیس روح برای اطاعت و پاشیدن خون عیسی مسیح. فیض و سلامتی بر شما افزون باد.
۱ پطرس، رسول عیسی مسیح،به غریبانی که پراکندهاند در پنطس و غلاطیه و قپدوقیه و آسیا و بطانیه؛ ۲ برگزیدگان برحسب علم سابق خدای پدر، به تقدیس روح برای اطاعت و پاشیدن خون عیسی مسیح. فیض و سلامتی بر شما افزون باد.
پطرس دوم باب ۳ آیه ۱
۱ این رساله دوم را ای حبیبان الان به شما مینویسم که به این هردو، دل پاک شما را به طریق یادگاری برمیانگیزانم،
۱ این رساله دوم را ای حبیبان الان به شما مینویسم که به این هردو، دل پاک شما را به طریق یادگاری برمیانگیزانم،
پطرس اول باب ۵ آیه ۱۳
۱۳ خواهر برگزیده با شما که در بابل است و پسر من مرقس به شما سلام میرسانند. گ
۱۳ خواهر برگزیده با شما که در بابل است و پسر من مرقس به شما سلام میرسانند. گ
اشتراک در:
نظرات (Atom)