۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

لوقا فصل 13

 لـوقـا   فصل ۱۳  (ترجمه تفسیری)


  توبه یا هلاکت  
 ۱ در همین وقت به عیسی اطلاع دادند که پیلاطوس، عده‌ای از زائران جلیلی را در اورشلیم به هنگام تقدیم قربانی در خانه خدا، قتل عام کرده است. ۲ عیسی با شنیدن این خبر فرمود: «آیا تصور می‌کنید این عده، از سایر مردم جلیل گناهکارتر بودند، که اینگونه رنج دیدند و کشته شدند؟ ۳ به هیچ وجه! شما نیز اگر از راههای بد خویش باز نگردید و بسوی خدا بازگشت ننمایید، مانند ایشان هلاک خواهید شد! ۴ یا آن هجده نفری که برج «سلوام» بر روی ایشان فرو ریخت و کشته شدند، آیا از همه ساکنان اورشلیم، گناهکارتر بودند؟ ۵ هرگز! شما نیز اگر توبه نکنید، همگی هلاک خواهید شد!» ۶ سپس این داستان را بیان فرمود: «شخصی در باغ خود، درخت انجیری کاشته بود. اما هر بار که به آن سر می‌زد، می‌دید که میوه‌ای نیاورده است. ۷ سرانجام صبرش به پایان رسید و به باغبان خود گفت: این درخت را ببر، چون سه سال تمام انتظار کشیده‌ام و هنوز یک دانه انجیر هم نداده است! نگه داشتنش چه فایده‌ای دارد؟ زمین را نیز بیهوده اشغال کرده است! ۸ » باغبان جواب داد: باز هم به آن فرصت بدهید! بگذارید یک سال دیگر هم بماند تا از آن بخوبی مواظبت کنم و کود زیاد به آن بدهم.  ۹ اگر سال آینده میوه داد که چه بهتر؛ اما اگر نداد، آنوقت آن را خواهم برید.»

  شفای بیمار در روز شنبه  
 ۱۰ یک روز شنبه، عیسی در عبادتگاه کلام خدا را تعلیم می‌داد.  ۱۱ در آنجا زنی حضور داشت که مدت هجده سال، روحی پلید او را علیل ساخته بود بطوریکه پشتش خمیده شده، بهیچ وجه نمی‌توانست راست بایستد.  ۱۲ وقتی عیسی او را دید، به او فرمود: «ای زن، تو از این مرض شفا یافته‌ای!»  ۱۳ در همان حال که این رامی گفت، دستهای خود را بر او گذاشت. بلافاصله آن زن شفا یافت و راست ایستاد و شروع به ستایش خداوند نمود! ۱۴ اما سرپرست عبادتگاه غضبناک شد، چون عیسی آن زن را روز شنبه شفا داده بود. پس با خشم به حضار گفت: «در هفته شش روز باید کار کرد. در این شش روز بیایید و شفا بگیرید، اما نه در روز شنبه.»  ۱۵ اما عیسای خداوند در جواب او فرمود: «ای ریاکار! مگر تو خود روز شنبه کار نمی‌کنی؟ مگر روز شنبه، گاو یا الاغت را از آخور باز نمی‌کنی تا برای آب دادن بیرون ببری؟ ۱۶ پس حال چرا از من ایراد می‌گیری که در روز شنبه، این زن را رهایی دادم، زنی که همچون ما از نسل ابراهیم است، و هجده سال در چنگ شیطان اسیر بود؟»  ۱۷ با شنیدن این سخن، دشمنان او همه شرمگین شدند، اما مردم از معجزات او غرق شادی گشتند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر