۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

ترجمه تفسیری عهد قدیم ایاتی درباره محبت

 در  ترجمه تفسیری (عهد قدیم)  تعداد   71   آیه برای کلمه   محبت   وجود دارد

   اعداد باب چهارده آیه هفده
   « التماس‌ می‌كنم‌ قدرت‌ عظیمت‌ را با بخشیدن‌ گناهان‌ ما نمایان‌ ساخته‌، محبت‌ عظیم‌ خود را به‌ ما نشان‌ دهی‌.
   اعداد باب چهارده آیه نوزده
   خداوندا، از تو استدعا می‌كنم‌ گناهان‌ این‌ قوم‌ را بخاطر محبت‌ عظیم‌ خود ببخشی‌ همچنانكه‌ از روزی‌ كه‌ سرزمین‌ مصر را پشت‌ سر گذاشتیم‌ آنها را مورد عفو خود قرار داده‌ای‌.»
   تثنیه باب هفت آیه هفت
   شما كوچكترین‌ قوم‌ روی‌ زمین‌ بودید، پس‌ او شما را بسبب‌ اینكه‌ قومی‌ بزرگتر از سایر قوم‌ها بودید برنگزید و محبت‌ نكرد،
   تثنیه باب هفت آیه نه
   پس‌ بدانید كه‌ تنها خدایی‌ كه‌ وجود دارد خداوند، خدایتان‌ است‌ و او همان‌ خدای‌ امینی‌ است‌ كه‌ تا هزاران‌ نسل‌ وعده‌های‌ خود را نگاه‌ داشته‌ پیوسته‌ كسانی‌ را كه‌ او را دوست‌ می‌دارند و دستوراتش‌ را اطاعت‌ می‌كنند محبت‌ می‌نماید.
   تثنیه باب سی و دو آیه بیست و یک
   آنها با پرستش‌ خدایان‌ بیگانه‌ و باطل‌، خشم‌ و غیرت‌ مرا برانگیختند، من‌ نیز با محبت‌ نمودن‌ قومهای‌ بیگانه‌ و باطل‌ آنها را به‌ خشم‌ و غیرت‌ می‌آورم‌.
   روت باب دو آیه یازده
   بوعز جواب‌ داد: «می‌دانم‌ پس‌ از مرگ‌ شوهرت‌ چقدر به‌ مادر شوهرت‌ محبت‌ كرده‌ای‌ و چگونه‌ بخاطر او پدر و مادر و زادگاه‌ خود را ترك‌ كرده‌ و با وی‌ به‌ اینجا آمده‌ای‌ تا در میان‌ قومی‌ زندگی‌ كنی‌ كه‌ آنها را نمی‌شناختی‌.
   دوم سموئیل باب یک آیه بیست و شش
   « ای برادر من یوناتان، برای تو بسیار دلتنگم چقدر تو را دوست داشتم! محبت تو برای من، عمیقتر از محبت زنان بود!
   دوم سموئیل باب هفت آیه پانزدهم
   ولی محبت من از او دور نخواهد شد, آنطور که از شائول دور شد و باعث گردید سلطنت او به تو منتقل شود.
   دوم سموئیل باب بیست و دو آیه بیست و شش
   خدایا, تو نسبت به کسانی که به تو وفادارند, امین هستی. و کسانی را که کاملند محبت می کنی.
   اول پادشاهان باب دو آیه هفت
   اما با پسران‌ برزلائی‌ جلعادی‌ با محبت‌ رفتار كن‌ و بگذار همیشه‌ از سفره‌ شاهانه‌ تو نان‌ بخورند. چون‌ وقتی‌ از ترس‌ برادرت‌ ابشالوم‌ فرار می‌كردم‌، آنها از من‌ پذیرایی‌ كردند.
   اول پادشاهان باب سه آیه شش
   سلیمان‌ گفت‌: « تو به‌ پدرم‌ داود بسیار محبت‌ نشان‌ دادی‌ چون‌ او نسبت‌ به‌ تو صادق‌ و امین‌ بود و قلب‌ پاكی‌ داشت‌. به‌ او پسری‌ بخشیدی‌ كه‌ امروز بر تختش‌ نشسته‌ است‌. با این‌ كار، لطف‌ خود را در حق‌ او كامل‌ كردی‌!
   اول تواریخ باب شانزده آیه چهل و یک
   داود هیمان‌ و یدوتون‌ و چند نفر دیگر را هم‌ كه‌ انتخاب‌ شده‌ بودند تعیین‌ كرد تا خداوند را بخاطر محبت‌ ابدی‌اش‌ ستایش‌ كنند.
   اول تواریخ باب هفده آیه سیزده
   من‌ پدر او و او پسر من‌ خواهد بود و محبت‌ من‌ از او دور نخواهد شد، آنطور كه‌ از شائول‌ دور شد.
   دوم تواریخ باب یک آیه هشت
   سلیمان‌ عرض‌ كرد:«ای‌ خدا، تو به‌ پدرم‌ داود بسیار محبت‌ نشان‌ دادی‌ و حالا هم‌ تاج‌ و تخت‌ او را به‌ من‌ بخشیده‌ای‌
   دوم تواریخ باب شش آیه چهل و دو
   ای‌ خداوند، روی‌ خود را از من‌ كه‌ برگزیده‌ تو هستم‌ برنگردان‌. محبت‌ و رحمت‌ خود را در حق‌ داود بیاد آور.
   دوم تواریخ باب هفت آیه سه
   بنی‌اسرائیل‌ چون‌ این‌ منظره‌ را دیدند بر خاك‌ افتاده‌، خداوند را بسبب‌ نیكویی‌ و محبت‌ بی‌پایانش‌ سجده‌ و ستایش‌ كردند.
   دوم تواریخ باب هفت آیه شش
   كاهنان‌ سر خدمت‌ بودند و لاویان‌ سرود شكرگزاری‌ می‌خواندند و می‌گفتند: « محبت‌ او بی‌پایان‌ است‌.» آنها از آلات‌ موسیقی‌ای‌ استفاده‌ می‌كردند كه‌ داود پادشاه‌ ساخته‌ بود و در زمان‌ او برای‌ ستایش‌ خداوند بكار می‌رفت‌. سپس‌ وقتی‌ كاهنان‌ شیپورها را نواختند، تمام‌ جماعت‌ بر پا ایستادند.
   دوم تواریخ باب بیست آیه بیست و یک
   یهوشافاط‌ بعد از مشورت‌ با سران‌ قوم‌، دستور داد كه‌ دسته‌ سرایندگانی‌ آراسته‌ به‌ جامه‌های‌ مقدس‌ تشكیل‌ گردد و پیشاپیش‌ سپاه‌ برود و در وصف‌ خداوند بسراید و بگوید: « خداوند را حمد و ستایش‌ كنید، زیرا محبت‌ او ابدی‌ است‌.»
   نحمیا باب نه آیه هفده
   آنها نه‌ فقط‌ به‌ دستورات‌ تو گوش‌ ندادند و معجزاتی‌ را كه‌ برای‌ ایشان‌ كرده‌ بودی‌ فراموش‌ نمودند، بلكه‌ یاغی‌ شدند و رهبری‌ برای‌ خود انتخاب‌ كردند تا دوباره‌ به‌ مصر، سرزمین‌ بردگی‌ برگردند. ولی‌ تو خدائی‌ بخشنده‌ و رحیم‌ و مهـربان‌ هستی‌؛ تو پر از محبت‌ هستی‌ و دیـر خشمگین‌ می‌شوی‌؛ به‌ همین‌ جهت‌ ایشان‌ را ترك‌ نكردی‌.
   نحمیا باب سیزده آیه بیست و دو
   سپس‌ به‌ لاویان‌ دستور دادم‌ خود را تطهیر كنند و دم‌ دروازه‌ها نگهبانی‌ بدهند تا تقدس‌ روز سبت‌ حفظ‌ شود. ای‌ خدای‌ من‌، این‌ كار مرا به‌ یادآور و برحسب‌ محبت‌ بی‌پایانت‌ به‌ من‌ رحم‌ كن‌.
   ایوب باب ده آیه دوازده
   تو بودی‌ كه‌ به‌ من‌ حیات‌ بخشیدی‌ و محبت‌ تو بود كه‌ مرا زنده‌ نگهداشت‌.
   مزامیر باب پنج آیه دوازده
   تو ای‌ خداوند، درستكاران‌ را بركت‌ می‌دهی‌ و ایشان‌ را با سپر محبت‌ خود محافظت‌ می‌نمایی‌.
   مزامیر باب هفده آیه هفت
   ای‌ كه‌ با دست‌ پرقدرتت‌ كسانی‌ را كه‌ به‌ تو پناه‌ می‌آورند از دست‌ دشمنان‌ می‌رهانی‌، محبت‌ بی‌دریغت‌ را به‌ من‌ بنمایان‌.
   مزامیر باب هجده آیه بیست و پنج
   خدایا، تو نسبت‌ به‌ كسانی‌ كه‌ به‌ تو وفادارند، امین‌ هستی‌ و كسانی‌ را كه‌ كاملند محبـت‌ می‌كنی‌.
   مزامیر باب بیست و پنج آیه شش
   ای‌ خداوند، رحمت‌ ازلی‌ و محبت‌ عظیم‌ خود را به‌ یاد آر!
   مزامیر باب سی آیه پنج
   زیرا غضب‌ او لحظه‌ای‌ است‌، اما رحمت‌ و محبت‌ او دایمی‌! اگر تمام‌ شب‌ نیز اشك‌ بریزیم‌، صبحگاهان‌ باز شادی‌ آغاز می‌شود.
   مزامیر باب چهل آیه یازده
   ای‌ خداوند، لطف‌ و محبت‌ خود را از من‌ دریغ‌ مدار. رحمت‌ و صداقت‌ تو همواره‌ مرا حفظ‌ كند.
   مزامیر باب چهل و هشت آیه نه
   ای‌ خدا، ما در داخل‌ خانه‌ تو، به‌ رحمت‌ و محبت‌ تو می‌اندیشیم‌.
   مزامیر باب پنجاه و نه آیه هفده
   ای‌ خدا، ای‌ قوت‌ من‌، برای‌ تو سرود می‌خوانم‌. پناهگاه‌ من‌ تویی‌، ای‌ خدایی‌ كه‌ مرا محبت‌ می‌كنی‌.
   مزامیر باب شصت و سه آیه سه
   محبت‌ تو برایم‌ شیرینتر از زندگی‌ است‌، پس‌ لبهای‌ من‌ تو را ستایش‌ خواهد كرد،
   مزامیر باب شصت و نه آیه شانزده
   ای‌ خداوند، رحمتت‌ عظیم‌ است‌، پس‌ دعای‌ مرا مستجاب‌ فرما. با محبت‌ بیكران‌ خود به‌ من‌ توجه‌ نما.
   مزامیر باب صد و سه آیه چهار
   جان‌ مرا از مرگ‌ می‌رهاند و با محبت‌ و رحمت‌ خود مرا بركت‌ می‌دهد!
   مزامیر باب صد و سه آیه هشت
   خداوند بخشنده‌ و مهربان‌ است‌؛ او دیر غضب‌ وپر محبت‌ می‌باشد.
   مزامیر باب صد و شش آیه هفت
   اجدادمان‌ معجزات‌ تو را در مصر درك‌ ننمودند. آنها محبت‌ و رحمت‌ تو را فراموش‌ كردند و در كنار دریای‌ سرخ‌ از اطاعت‌ تو سر باز زدند.
   مزامیر باب صد و هفت آیه چهل وسه
   خردمندان‌ درباره‌ اینها فكر كنند و رحمت‌ و محبت‌ خداوند را به‌ یاد داشته‌ باشند.
   مزامیر باب صد و نه آیه پنج
   به‌ عوض‌ خوبی‌، به‌ من‌ بدی‌ می‌كنند و به‌ عوض‌ محبت‌، با من‌ دشمنی‌ می‌نمایند.
   مزامیر باب صد و چهل و پنج آیه نه
   او به‌ همه‌ خوبی‌ می‌كند و تمام‌ كارهایش‌ توأم‌ با محبت‌ است‌.
   امثال باب سه آیه سه
   محبت‌ و راستی‌ را هرگز فراموش‌ نكن‌ بلكه‌ آنها را برگردنت‌ بیاویز و بر صفحه‌ دلت‌ بنویس‌،
   امثال باب سه آیه یازده
   پسرم‌، وقتی‌ خداوند تو را تأدیب‌ و تنبیه‌ می‌كند، از او آزرده‌ خاطر نشو، زیرا تنبیه‌ كردن‌ او دلیل‌ محبت‌ اوست‌.
   امثال باب ده آیه دوازده
   كینه‌ و نفرت‌ باعث‌ نزاع‌ می‌شود، ولی‌ محبت‌ گناه‌ دیگران‌ را می‌بخشد.
   امثال باب چهارده آیه بیست و دو
   كسانی‌ كه‌ نقشه‌های‌ پلید در سر می‌پرورانند گمراه‌ خواهند شد، ولی‌ آنانی‌ كه‌ نیت‌ خوب‌ دارند مورد محبت‌ و اعتماد قرار خواهند گرفت‌.
   امثال باب پانزده آیه هفده
   نان‌ خشك‌ خوردن‌ در جایی‌ كه‌ محبت‌ هست‌، بهتر است‌ از غذای‌ شاهانه‌ خوردن‌ در جایی‌ كه‌ نفرت‌ وجود دارد.
   امثال باب شانزده آیه شش
   درستكار و با محبت‌ باش‌ كه‌ خدا گناهت‌ را خواهد بخشید. از خداوند بترس‌ كه‌ بدی‌ از تو دور خواهد شد.
   امثال باب هفده آیه هفده
   دوست‌ واقعی‌ در هر موقعیتی‌ محبت‌ می‌كند و برادر برای‌ كمك‌ بهنگام‌ گرفتاری‌ تولد یافته‌ است‌.
   امثال باب بیست و هفت آیه پنج
   سرزنش‌ آشكار از محبت‌ پنهان‌ بهتر است‌.
   جامعه باب سه آیه هشت
   زمانی‌ برای‌ محبت‌، زمانی‌ برای‌ نفرت‌. زمانی‌ برای‌ جنگ‌، زمانی‌ برای‌ صلح‌.
   غزل غزلها باب یک آیه دو
   زیرا محبت‌ تو دلپذیرتر از شراب‌ است‌.
   غزل غزلها باب یک آیه چهار
   ای‌ سَروَرَم‌، مرا با خود بِبَر تا از اینجا دور شویم‌. مرا به‌ خانه‌ خود ببر تا با هم‌ شاد و خوش‌ باشیم‌. تو دوست‌ داشتنی‌ هستی‌ و محبت‌ تو بهتر از شراب‌ است‌.
   غزل غزلها باب چهار آیه ده
   ای‌ محبوبه‌ من‌ و ای‌ عروس‌ من‌، چه‌ گواراست‌ محبت‌ تو! محبت‌ تو دلپذیرتر از شراب‌ است‌ و خوشبوتر از تمامی‌ عطرها.
   غزل غزلها باب پنج آیه یک
   محبوب‌: ای‌ محبوبه‌ من‌ وای‌ عـروس‌ من‌، من‌ به‌ بـاغ‌ خود آمـده‌ام‌! مُـر و عطرهایـم‌ را جمـع‌ می‌كنـم‌، عسل‌ خود را می‌خورم‌ و شیر و شرابم‌ را می‌نوشم‌. دختران‌ اورشلیم‌: ای‌ دلدادگان‌ بخورید و بنوشید و از محبت‌ سرمست‌ و سرشار شوید.
   غزل غزلها باب هفت آیه دوازده
   و صبح‌ زود برخاسته‌، به‌ میان‌ تاكستانها برویم‌ تا ببینیم‌ كه‌ آیا درختان‌ انگور گل‌ كرده‌ و گلهایش‌ شكفته‌اند؟ ببینیم‌ درختان‌ انار شكوفه‌ كرده‌اند؟ درآنجا من‌ محبت‌ خود را به‌ تو تقدیم‌ خواهم‌ كرد.
   غزل غزلها باب هشت آیه دو
   تو را به‌ خانه‌ مادرم‌ مـی‌آوردم‌ تا در آنجـا به‌ من‌ محبت‌ را بیاموزی‌. در آنجا شراب‌ خوش‌ طعـم‌ و عصـاره‌ انار خـود را به‌ تـو مـی‌دادم‌ تا بنوشـی‌.
   غزل غزلها باب هشت آیه پنج
   دختران‌ اورشلیم‌: این‌ كیست‌ كه‌ بر محبوب‌ خود تكیه‌ كرده‌ و از صحرا می‌آید؟ محبوب‌: در زیر آن‌ درخت‌ سیب‌، جایی‌ كه‌ از مادر زاده‌ شدی‌، من‌ محبت‌ را در دلت‌ بیدار كردم‌.
   غزل غزلها باب هشت آیه شش
   محبوبه‌: محبت‌ مرا در دل‌ خود مهر كن‌ و مرا چون‌ حلقه‌ طلا بر بازویت‌ ببند تا همیشه‌ با تو باشم‌. محبت‌ مانند مرگ‌ قدرتمند است‌ و شعله‌اش‌ همچون‌ شعله‌های‌پرقدرت‌ آتش‌ با بی‌رحمی‌ می‌سوزاند و نابود می‌كند.
   غزل غزلها باب هشت آیه هفت
   آبهای‌ بسیار نمی‌توانند شعله‌ محبت‌ را خاموش‌ كنند و سیلابها قادر نیستند آن‌ را فرو نشانند. هر كه‌ بكوشد با ثروتش‌ محبت‌ را بچنگ‌ آورد، جز خفت‌ و خواری‌ چیزی‌ عایدش‌ نخواهد شد.
   اشعیا باب پنجاه و چهار آیه هشت
   خداوند كه‌ حامی‌ توست‌ می‌فرماید: «در لحظه‌ غضب‌، روی‌ خـود را از تـو برگردانیـدم‌، اما اینك‌ با محبت‌ جاودانی‌ تو را دوست‌ خواهم‌ داشت‌.
   اشعیا باب پنجاه و چهار آیه ده
   هر چند كوه‌ها جابجا شوند و تپه‌ها نابود گردند، اما محبت‌ من‌ نسبت‌ به‌ تو هرگز از بین‌ نخواهد رفت‌ و پیمان‌ سلامتی‌ای‌ كه‌ با تو بسته‌ام‌ هیچوقت‌ شكسته‌ نخواهد شد.» خداوند كه‌ تو را دوست‌ دارد این‌ را می‌گوید.
   اشعیا باب شصت و سه آیه هفت
   از لطف‌ و مهربانی‌ خداوند سخن‌ خواهـم‌ گفت‌ و بسبب‌ تمـام‌ كارهایی‌ كه‌ برای‌ ما كرده‌ است‌ او را ستایش‌ خواهم‌ كرد. او با محبت‌ و رحمت‌ بی‌حد خویش‌ قوم‌ اسرائیـل‌ را مورد لطف‌ خـود قرار داد.
   اشعیا باب شصت و سه آیه نه
   و در همه‌ مشكلاتشان‌ با ایشان‌ بود. بلی‌، خود خداوند ایشان‌ را نجات‌ داد. او با محبت‌ و دلسوزی‌ آنان‌ را رهانیـد و سالهای‌ سال‌ از ایشان‌ مراقبت‌ كرد.
   ارمیا باب سی و یک آیه سه
   از همان‌ گذشته‌های‌ دور، به‌ ایشان‌ گفتم‌: «ای‌ قوم‌ من‌، شما را همیشه‌ دوست‌ داشته‌ام‌؛ با مهر و محبت‌ عمیقی‌ شما را بسوی‌ خود كشیده‌ام‌.
   مراثی باب سه آیه بیست و دو
   رحمت‌ خداوند بی‌زوال‌ است‌. آری‌، بسبب‌ محبت‌ اوست‌ كه‌ ما تلف‌ نشده‌ایم‌.
   مراثی باب سه آیه سی و دو
   هر چند خدا كسی‌ را اندوهگین‌ كند، اما رحمتش‌ شامل‌ حال‌ او خواهد شد، زیرا محبت‌ او عظیم‌ است‌.
   هوشع باب دو آیه نوزده
   من با زنجیر عدالت و انصاف و محبت و رحمت، شما را برای همیشه به خود پیوند خواهم داد.
   هوشع باب شش آیه چهار
   اما خداوند میفرماید: «ای اسرائیل و یهودا، من با شما چه كنم؟ زیرا محبت شما مانند شبنم صبحگاهی زودگذر است.
   هوشع باب شش آیه شش
   من از شما محبت میخواهم نه قربانی. من از هدایای شما خشنود نیستم بلكه خواهان آنم كه مرا بشناسید.
   هوشع باب شش آیه هفت
   «ولی شما نیز مانند آدم ، عهد مرا شكستید و محبت مرا رد كردید.
   هوشع باب ده آیه دوازده
   ۱۲ بذر نیكوی عدالت را بكارید تا محصولی از محبت من درو كنید. زمین سخت دلهای خود را شخم بزنید، زیرا اینك وقت آنست كه خداوند را بطلبید تا بیاید و بر شما باران بركات را بباراند.
   هوشع باب یازده آیه چهار
   با كمند محبت، اسرائیل را بسوی خود كشیدم؛ بار از دوشش برداشتم و خم شده، او را خوراك دادم.
   هوشع باب دوازده آیه شش
   پس حال، ای اسرائیل، بسوی خداوند بازگشت نما؛ با محبت و راستی زندگی كن و با صبر و تحمل در انتظار خدا باش.
   هوشع باب چهارده آیه چهار
   خداوند میفرماید: «شما را از بت پرستی و بی ایمانی شفا خواهم بخشید و محبت من حد و مرزی نخواهد داشت، زیرا خشم و غضب من برای همیشه فرو خواهد نشست.
   ملاکی باب یک آیه سه
   ولی شما می گویید: «تو چگونه ما را دوست داشته ای ؟» خداوند می فرماید: «من جد شما یعقوب را محبت نمودم ، هر چند لایق محبت نبود، و به این ترتیب نشان دادم كه شما را دوست دارم ، ولی عیسو را كه برادرش بود رد كردم و سرزمین كوهستانی او را ویران نمودم و آن را جای شغالهای بیابان ساختم .»

ایه امروز

آیه امروز . . .
رومیان باب ۱۲ آیه ۲۱



۲۱ مغلوب‌ بدی‌ مشو بلکه‌ بدی‌ را به‌ نیکویی‌ مغلوب‌ ساز.

۱۳۹۴ مهر ۷, سه‌شنبه

ایمان

ایمان 
واژه ”‏ایمان“ در کتاب مقدّس‏ به مفهوم ایمان به خداوند است؛ هر چند در عهد جدید به مفهوم ایمان به مسیح نیز می‏باشد. ایمان همچنین اعتقاد راسخ به درستی تعالیم مسیح و اعتقاد به این حقیقت است که ما توسط مرگ مسیح نجات یافته‏ایم. ‏ 
ایمان صرفا یک تفکر استوار و نیرومند نیست. این توکل کامل به خداوند است. این خود را وابسته به خدا دانستن است. برای مثال، فرض کنید ما به پلی می‏رسیم و شخصی به ما می‏گوید از روی پل عبور کنیم، ما به محکم بودن یا نبودن این پل مطمئن نیستیم ، اما اگر برای عبور از پل دچار ترس شویم، این نشان می‏دهد که ما فاقد ایمان به آن شخص هستیم. ایمان یعنی عبور نمودن از روی پل. 
ما بواسطه ایمان نجات یافته‏ایم ‏(افسسیان ۲: ۸). ما از طریق ایمان صاحب تمامی برکات روحانی شده‏ایم. ‏لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است (عبرانیان ۱۱: ۶). و هر چه از ایمان نیست گناه است (رومیان ۱۴: ۲۳). 
ایمان ما بی نهایت برای خداوند مهم است. داشتن ایمان به مفهوم این است که ما تکیه خود را نه بر خودمان بلکه بر خداوند قرار داده‏ایم. ‏ایمان ما از نظر خداوند به عنوان عدالت و پارسایی ما بشمار می‏آید (پیدایش ۱۵: ۶ و تفسیر آن مشاهده شود). خداوند بیشتر از اعمال نیکوی ما، از ما می‏خواهد تا فروتنانه به او وابسته باشیم. 
هر چند وقتی ما چنین ایمانی داشته باشیم طبیعتا اعمال نیکو نیز به دنبال آن خواهد آمد (افسسیان ۲: ۱۰). رؤیت اعمال نیکوی ما نشان از حقیقی بودن ایمان ما دارد. اگر ایمان ما سبب سوق دادن ما بسوی محبت و اطاعت از خداوند و انجام اعمال محبت آمیز نشود، آنوقت ایمان ما دروغین و باطل و یک ایمان مُرده است. یک چنین ”‏ایمانی“ سبب نجات ما نمی‏شود (متی ۷: ۲۱؛ غلاطیان ۵: ۶؛ یعقوب ۲: ۱۴-۱۷، ۲۳-۲۴).

پسح

پِسَح 
عید پِسَح هر ساله به یادگاری رهایی یهودیان (اسرائیلیها) از اسارت در مصر جشن گرفته می‏شد. این عید برای مدت یک هفته بطول می‏کشید و اسرائیلیها در طی آن فقط باید نان فطیر می‏خوردند. از اینرو عید پِسَح، عید فطیر نیز نامیده می‏شد. بره پِسَح باید در اولین روز عید قربانی می‏شد و خوراک پِسَح خورده می‏شد (خروج ۱۲: ۱۴-۱۷؛ لاویان ۲۳: ۴-۸). 
واژه ”‏پِسَح“ به معنی ”‏گذر کردن“ است. در آخرین شبی که اسرائیلیها در مصر بودند، خداوند بر آن شد تا تمامی نخست زادگان موجودات زنده در مصر را به هلاکت برساند، زیرا فرعون حکمران مصریها از آزاد ساختن اسرائیلیها برای ترک مصر امتناع کرده بود. اما خداوند اول به اسرائیلیها فرمان داد تا بره‏ای را قربانی کرده و مقداری از خون آنرا بر چهار چوب درب منازل خود بمالند. و زمانی که فرشته هلاک کننده بیاید و خون را ببیند، خواهد دانست که نباید نخست زادگان این خانه‏ها ‏را هلاک سازد (خروج ۱۲: ۱-۱۴، ۲۱-۳۰؛ عبرانیان ۱۱: ۲۸). 
به همین شکل مسیح نیز همانند یک بره پِسَح است (اول قرنتیان ۵: ۷). از طریق خون مسیح یعنی مرگ وی بر صلیب ما از اسارت گناه و مرگ آزاد شده‏ایم. ‏از اینرو کاملا بجا بود که خود مسیح درست در هنگام عید پِسَح قربانی شود (مرقس ۱۴: ۱، ۱۲). 
مسیحیان عید پِسَح یهودیان را جشن نمی‏گیرند یعنی مراسم نان فطیر را برگزار نمی‏کنند. اما مسیحیان در عوض آن، مرگ و رستاخیز مسیح را جشن می‏گیرند. روز مرگ او به نام جمعة‏الصلیب و روز رستاخیز وی از مردگان به نام عید پاک، جشن گرفته می‏شود.

افسسیان فصل 2

 تفسیر کاربردی   افسسیان  فصل ۲
   ترجمه قدیم 
۱ و شما را که‌ در خطایا و گناهان‌ مرده‌ بودید،زنده‌ گردانید، 
   تفسیر کاربردی 
یافتن حیات شدن درمسیح (۲: ۱-۱۰) 
۱ در اینجا پولس به افسسیان یادآور می شود که آنها در گذشته درخطایا و گناهان مُرده بودند. آنها به چه صورت مرده بودند؟ جواب این است که آنها (وما) از لحاظ روحانی مرده از خدا دور افتاده بودند (افسسیان ۴: ۱۸ را مشاهده کنید). گناهان ما، منشأ جدایی ما از خداست. زیرا غیر ممکن است که انسان گناهکار با خدا زیست نماید. و جدایی از خدا چیزی به غیر از موت روحانی نمی باشد.
   ترجمه قدیم 
۲ که‌ در آنها قبل‌، رفتار می کردید برحسب‌ دوره‌ این‌ جهان‌، بر وفق‌ رئیس‌ قدرت‌ هوا یعنی آن‌ روحی که‌ الحال‌ در فرزندان‌ معصیت‌ عمل‌ می کند. 
   تفسیر کاربردی 
۲ پولس به افسسیان می گوید که پیش از آنکه ایشان به عیسی مسیح ایمان بیاورند، در شرارت و گناه به سر می بردند. آنها در طریق این جهان راه می رفتند و براساس راهها و امیال خود رفتار می کردند ودر پی کسب منفعت ارضای غرایز و هوسهای خود بودند (افسسیان ۱: ۱۴ و تفسیر آن را مشاهده کنید). انسان دنیوی برای رضای خود تلاش می کند. ولی خدا می خواهد که ما برای جلال و رضای او زیست نماییم. بنابراین، اگر در راههای این جهان راه می رویم، در واقع با خدا دشمنی می ورزیم. 
در اینجا پولس دربارۀ شیطان سخن می گوید و او را رئیس قدرت هوا معرفی می کند. عیسی او را رئیس این جهان نامید (یوحنا ۱۲: ۳۱)، دلیل این نام گذاری این است که شیطان برقلب و زندگی افرادی که در راههای این جهان رفتار می کنند، سلطنت می نماید.
   ترجمه قدیم 
۳ که‌ در میان‌ ایشان‌، همه‌ ما نیز در شهوات‌ جسمانی خود قبل‌ از این‌ زندگی می کردیم‌ و هوسهای جسمانی و افکار خود را به‌ عمل‌ می آوردیم‌ و طبعاً فرزندان‌ غضب‌ بودیم‌، چنانکه‌ دیگران‌. 
   تفسیر کاربردی 
۳ ما مسیحیان نیز، پیش از ایمان به مسیح در گناهان و خطایای خود مرده بودیم ما طبعاً فرزندان غضب بودیم و سزاوار تنبیه خدا. باید دانست که غضب خدا، با عصبانیت بشر فرق می کند. اینطور نیست که یک روز خدا از گناه عصبانی باشد و فردای آن روز عصبانیت خود را فراموش کند! خدا، کاملاً مقدس است؛ او نمی تواند گناه را تحمل نماید. بنابراین، خدا مصمم است که گناه را از میان بردارد و اساس عصیان را متلاشی نماید. 
از این می توان نتیجه گرفت که به خاطر وضعیت طبیعی و جسمانی انسانها، ما نمی خواهیم مسیح را بپذیریم و می خواهیم که در گناه باقی بمانیم. تمامی دوستان و آشنایان و افراد فامیلمان که مسیح را نپذیرفته اند در گناه و عصیان به سر می برند و طبیعتاً از لحاظ روحانی مرده اند و از خدا دور افتاده اند و سزاوار غضب خدا می باشند. بلی، ممکن است که ایشان زنده و سالم به نظر برسند ولی از نظر روحانی مرده می باشند. آنها ازحیات جاودانی دربهشت سهمی نخواهند برد. با اینهمه تنها کافی است که ایشانکلام راستی، یعنی بشارت نجات خود را بشنوند و به عیسی مسیح ایمان بیاورند (افسیان ۱: ۱۳). و ما که به مسیح ایمان آورده و نجات یافته ایم باید با تمام توان و سعی خود، آنها را به سوی ایمان به عیسی مسیح رهنمون گردیم. 
اینک سؤالی مطرح می شود که «آیا پیروان ادیان دیگر، در شرارت و گناه به سر می برند؟» آیا بشر کاملاً بد و شریر است؟ جواب این پرسش منفی می باشد. همۀ افراد بشر به شباهت خدا آفریده شده اند (پیدایش ۱: ۲۷). بسیاری از پیروان ادیان دیگر سعی می کنند که خدا را خشنود بسازند. ولی نکتۀ مهم در این است که بدون ایمان به عیسی مسیح و بدون دریافت کردن عدالت و پاکی او، محال است که بتوانیم خدا را خشنود بسازیم (یوحنا ۳: ۱۸، ۳۶؛ ۱۴: ۶؛ اعمال ۴: ۱۲ و تفسیر آن را مشاهده کنید).
   ترجمه قدیم 
۴ لیکن‌ خدا که‌ در رحمانیت‌، دولتمند است‌، از حیثیت محبت عظیم خود که‌ با ما نمود، ۵ ما را نیز که‌ در خطایا مرده‌ بودیم‌ با مسیح‌ زنده‌ گردانید، زیرا که‌ محض‌ فیض‌ نجات‌ یافته‌اید. 
   تفسیر کاربردی 
۴-۵ دیدیم که چگونه شرارت و گناه، طبیعت انسان را نابود می سازد (رومیان ۳: ۱۰-۱۲). دیدیم که انسان جسمانی، چقدر در گناه غرق است و «مرده » است. هیچ دارویی او را بهبود نمی بخشد و هیچ طبیب حاذقی قدرت درمان او را ندارد! فقط یک پزشک قدرت درمان بیماری گناه را دارد و او عیسی مسیح است. و او از دارویی به نام «محبّت» استفاده می کند. به خاطر محبّت عظیم خود، فیض بی کرانش را به ما گناهکاران ارزانی می دارد. این سه (محبّت، فیض و رحمت) همیشه دست در دست یکدیگر دارند و به خاطر وجود محبّت و فیض و رحمت خداست که ما نجات پیدا کرده ایم. چه ژرف و پهناور است تفاوت میان خدای قادر مطلق و بتهای ساخت دست بشر! می بینید که خدا چقدر ما را محبّت نموده است؟ او پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان بیاورد نجات یابد (یوحنا ۳: ۱۶).
   ترجمه قدیم 
۶ و با او برخیزانید و در جایهای آسمانی در مسیح‌ عیسی نشانید. 
   تفسیر کاربردی 
۶ خدا، نه تنها ما را از نظر روحانی زنده کرده است؛ بلکه ما را با مسیح درجایهای آسمانی به تخت سلطنت نیز نشانده است (مکاشفه ۳: ۲۱ را مشاهده کنید). پولس آنقدر از انجام این مطلب مطمئن است که این کار را امری انجام شده تلقی می کند و به همین جهت از فعل ماضی استفاده می نماید. می گوید: «خدا ما را در جایهای آسمانی در مسیح عیسی نشانید » (رومیان ۸: ۳۰ و تفسیر آن را مشاهده کنید).
   ترجمه قدیم 
۷ تا در عالم‌های آینده‌ دولت‌ بینهایت‌ فیض‌ خود را به‌ لطفی که‌ بر ما در مسیح‌ عیسی دارد ظاهر سازد. 
   تفسیر کاربردی 
۷ چرا خدا ما را بلند می کند ودر مسیح می نشاند؟ جواب این است: تا در عالمهای آینده دولت بی نهایت فیض خود را به لطفی که برما در مسیح عیسی دارد ظاهر سازد. او این کار را به خاطر این می کند که دیگران و آیندگان بدانند که او چه محبّت عظیمی دارد و به این وسیله آنها نیز نجات پیدا کنند.
   ترجمه قدیم 
۸ زیرا که‌ محض‌ فیض‌ نجات‌ یافته‌اید، بوسیله‌ ایمان‌ و این‌ از شما نیست‌ بلکه‌ بخشش‌ خداست‌، 
   تفسیر کاربردی 
۸ اینک به یکی از مهمترین قسمتهای کتاب مقدس می رسیم. در این آیه دو کلمۀ بسیار مهم به چشم می خورد: فیض و ایمان. فیض همان هدیۀ نجات خداست که به طور مجانی به توسط عیسی مسیح در اختیار ما قرار داده شده است و ما می توانیم آن هدیه را به وسیله ایمان به دست آوریم. ایمان آوردن به این معنی نیست که ما عمل ایمان را انجام می دهیم، بلکه به این معنی است که با ایمان دریافت می کنیم. ایمان خود، هدیۀ خداوند است و به توسط شنیدن کلام خدا ایجاد می گردد (رومیان ۱۰: ۱۷). ما نمی توانیم که ایمان را به دست بیاوریم. بنابراین، از این آیه مشخص می شود که « نجات» هدیۀ خداست و ما کاری نکرده ایم و نمی توانیم کاری کنیم که خود را مستحق دریافت هدیۀ نجات نماییم. 
از این امر متوجۀ یک نکتۀ دیگر نیز می شویم و آن فرق اساسی مسیحیت با ادیان دیگر است. ادیان و مذاهب دیگر تعلیم می دهند: « اگر از شریعت و احکام دینی پیروی کنید، رضایت خدا را به دست خواهید آورد. فقط کافی است که کارهای خوب بکنید ونجات خواهید یافت.» آنها می گویند که ذات گناه آلود بشر با پیروی از نکات شریعت و انجام کارهای دینی پاک خواهد شد ولی این باورها صحیح نمی باشند. زیرا که درون ما با توسل به اعمال ظاهری پاک نخواهد گردید. مهم نیست که چه قدر کارهای خوب انجام می دهیم، تا زمانی که درون ما پاک نگردیده است، نزد خدا مقبول واقع نخواهیم شد و تا زمانی که باطن ما ناپاک است، رضایت خدا را به دست نخواهیم آورد (غلاطیان ۲: ۱۵-۱۶؛ و تفسیر آن را و همچنین در مقالۀ عمومی: « طریق نجات» را مشاهده کنید).
   ترجمه قدیم 
۹ و نه‌ از اعمال‌ تا هیچ‌کس‌ فخر نکند. 
   تفسیر کاربردی 
۹ پولس بار دیگر همان مطلب را تکرار می کند که ما با تکیه براعمال خودمان، قادر به دریافت نجات نمی باشیم. هیچ کس نمی تواند اظهار کند که: «من با انجام این کار خوب و آن عمل نیکو، رضایت خدا را به دست آورده ام و به بهشت وارد خواهم شد». فقط به وسیلۀ ایمان به عیسی مسیح و پذیرفتن هدیۀ نجات اوست که قادر خواهیم بود رضایت خدا را به دست آورده وارد ملکوت آسمان گردیم. او با قربانی شدن در راه گناهان مان ما را فدیه نمود. او به عوض ما جان سپرد و به این ترتبیب بهای تقصیرات ما را پرداخت. اینک اگر به او ایمان بیاوریم او گناهان ما را خواهد بخشید و ما را نجات داده نزد خدا عادل و پاک خواهد نمود (رومیان ۳: ۲۲-۲۴، ۸: ۱ و تفسیر آن را مشاهده کنید). فقط پس از آنکه به وسیلۀ عیسی پاک گشتیم، خدا ما را به عنوان فرزند خود می پذیرد. پس چگونه می توان پاک شده، نزد خدا حاضر شویم، به وسیلۀ ایمان آوردن به مسیح.

آیه امروز . . .


پطرس اول باب ۳ آیه ۹



۹ و بدی‌ به‌ عوض‌ بدی‌ و دشنام‌ به‌ عوض‌ دشنام‌ مدهید، بلکه‌ برعکس‌ برکت‌ بطلبید زیرا که‌ می‌دانید برای‌ این‌ خوانده‌ شده‌اید تا وارث‌ برکت‌ شوید.

۱۳۹۴ مهر ۴, شنبه

شام خداوند

 شام خداوند     Lords Supper 
آخرین شامی که عیسای مسیح با شاگردان خود قبل از تسلیم شدن و مصلوب شدن خورد را شام خداوند می‏گویند. شام خداوند، حکم خداوند است، که در طی آن، ایمانداران گرد هم آمده، نان خورده و پیالۀ خداوند را می‌نوشند. نان، به نشانۀ بدن مسیح، که برای قومش فدا شد؛ و پیالۀ خداوند، به نشانۀ عهد جدید در خون مسیح است. ما آن را به یادبود خداوند بجا می‌آوریم؛ و بدین‌ ترتیب، تا بازگشت دوباره‌اش، مرگ او را اعلام می‌نماییم. کسانی که این حکم را به شایستگی بجا آورند، نه از نظر جسمانی، بلکه به لحاظ روحانی، در بدن و خون مسیح شریک می‌گردند؛ و به واسطۀ ایمان، از برکاتی که مسیح با مرگش مهیا نمود، جان خود را قوت بخشیده، و بدین ‌ترتیب، در فیض رشد می‌نمایند. 
شام خداوند، یک روز پیش از مصلوب شدن مسیح، و برای نخستین بار توسط وی مقرر شد. این شام، شام فصح بود که در آخرین هفته زندگی بشری عیسی در عید فصح خورده می‌شد. 
با بررسی چهار روایتی که در اناجیل متی، مرقس، لوقا و اول قرنتیان در مورد شام خداوند وجود دارد، در می‌یابیم که هیچ یک از آنها به تنهایی تمام سخنان عیسی را در این مورد در بر ندارند. اما با ترکیب هر چهار روایت، می‌توانیم شرح جامعی از این رویداد را داشته باشیم. 
عیسی تعلیم نمی‌دهد که مسیحیان به چه فواصلی شام خداوند را باید برگزار کنند. آیین شام خداوند در بعضی کلیساها ماهی ۱ بار یا دو بار یا هر هفته اجرا می‏شود. زمان بندی خاصی برای شام خداوند وجود ندارد. 
دو نوع مراسم و آیین الزامی را خود خداوند به کلیسا داده است به این علت که بسیار مهم است ، یکی آیین مراسم تعمید و دیگری شام خداوند است. 
در این مراسم برکت و رحمتهای روحانی زیادی وجود دارد که ما به عنوان یک ایماندار باید دانسته در این مراسم شرکت کنیم. 
این آیین در مورد مرگ مسیح و نجات و عهد جدید صحبت می‏کند این یک آیین مقدس و پر از مفاهیم روحانی است. 
در کتاب مقدس در جایهای زیادی از این مراسم یاد شده در اناجیل توسط خود عیسای مسیح و در قرنتیان توسط پولس. 
پایه "عهد جدید" بر روی میز رحمت خداوند و در مراسم شام خداوند گذاشته شد. این آخرین و بزرگترین عهدی بود که خداوند با نژاد بشر برقرار ساخت که بواسطه مرگ و قیام پسر خداوند، عیسی مسیح فراهم گردید (ارمیا ۳۱: ۳۱-۳۴؛ عبرانیان ۸: ۷-۱۳). 
نان و شراب نمادی از بدن و خون عیسی مسیح هستند. شکستن نان نمادی است از جسم عیسی که روی صلیب کشته شد و ریختن شراب نمادی است از خون عیسی که در هنگام مصلوب شدنش بر روی صلیب ریخته شد. آنها به صورت نمادین بیانگر مرگ عیسای مسیح هستند به عنوان یک قربانی برای نجات تمامی جهانیان. 
شام خداوند صرفا نشانه یا نمادی نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد. شام خداوند همچنین مُهر تاییدی از کار کامل محبت و فیض خدا در زمان حال است. مُهر تاییدی است است که به مسیحیان یقین می‌بخشد که کار کامل مسیح بر روی صلیب در زمان حال به آنها تعلق دارد و ضمانت می‌کند که گناهانشان کفاره شده و آنها فدیه شده و عادل شمرده شده‌اند. شام خداوند فقط یادبود مرگ خداوند نیست، بلکه ارتباطی است با مسیح قیام کرده که در آن او حیات روحانی مسیحیان را تغذیه و احیا کرده و تقویت می‌کند. 
انجام یا عدم انجام شام خداوند، میزان ایمان ما را نمی‏سنجد و انجام دادن و یا ندادن آن نشانۀ ایماندار بودن شخص نیست. همچنین انجام دادن یا ندادن آن اساس ایمان مسیحی نیست. 
  تاریخچه     
عید پسح یکی از اعیاد بزرگ یهودیان و سالروز آزادی آنها از اسارت و بردگی در مصر است. این عید همراه با مراسم پر شکوه و آوازها و نیایشها همراه بوده و برای یهودیان مرسوم است که در این ایام در کنار هم باشند و با هم غذا بخورند. 
در مراسم پسح نان فطیر و چهار گیلاس یا جام شراب بنام شراب کوشر وجود داشته که دست به دست می‏چرخیده و هر کدام از این جامها دارای مفهوم خاصی بوده و نمایانگر و تجلی رهایی قوم یهود از دست فرعون و سرزمین مصر بوده است. نان فطیر و این جامها نمادی هستند که در ارتباط با شام خداوند قرار می‏گیرند. 
در کتاب خروج فصل ۶: ۶-۷ به چهار مورد برخورد می‏کنیم: 
۱ – من شما را از مصر خارج خواهم کرد. 
۲ – من شما را از بندگی مصری‏ها آزاد خواهم کرد. 
۳ – من شمارا با بازوی قدرتمند و داوریهای عظیم خود، نجات خواهم داد. (یعنی شما را با قدرت خود و بلاهایی که بر مصریان وارد می‏کنم فدیه داده و نجات خواهم داد). 
۴ – من شما را قوم خود خواهم ساخت. 
مراسم با دعای برکت شروع و سپس جام اول بین تمام افراد خانواده چرخیده می‏شد. بزرگ خانواده یک تکه از نان فطیر را برداشته و آن را شکسته و در کناری می‏گذاشت. 
کوچکترین فرد خانواده سپس سوال می‏کرد که عید پسح چیست؟ و بزرگترین فرد خانواده نیز آن را توضیح می‏داد. 
مطمئنا در همان روز که مسیح با شاگردانش بود نیز مسیح به شاگردانش توضیح داد که پسح چیست. 
قوم اسرائیل برای ۴۳۰ سال در مصر بودند و در بندگی فرعون قرار داشتند. خداوند موسی را فرستاد و ده بلا بر سر مصریان وارد آورد و آخرین بلا مرگ نخست زادگان بود. 
شرح حال این رویداد در کتاب خروج ۱۲: ۶-۱۴ ثبت شده است. و ما باید بدانیم که پس از ۳۵۰۰ سال هنوز یهودیان این روز را برگزار کرده و جشن می‏گیرند. 
سپس جام دوم که نمایانگر آزادی از بندگی مصریها بود دست به دست چرخیده می‏شد. 
او نان را شکست و سومین جام را که جام فدیه بود دست به دست داد. 
۳ – من شما را با بازوی قدرتمند و داوریهای عظیم خود، نجات خواهم داد. (یعنی شما را فدیه داده و نجات خواهم داد). 
"و چون‌ ایشان‌ غذا می‌خوردند، عیسی‌ نان‌ را گرفته‌، برکت‌ داد و پاره‌ کرده‌، به‌ شاگردان‌ داد و گفت‌: «بگیرید و بخورید، این‌ است‌ بدن‌ من‌.» ۲۷ و پیاله‌ را گرفته‌، شکر نمود و بدیشان‌ داده‌، گفت‌: «همه‌ شما از این‌ بنوشید، ۲۸ زیرا که‌ این‌ است‌ خون‌ من‌ در عهد جدید که‌ در راه‌ بسیاری‌ بجهت‌ آمرزش‌ گناهان‌ ریخته‌ می‌شود" (متی ۲۶: ۲۶-۲۸). 
خداوند در روز پسح گفته بود یک بره بی عیب بگیرید و قربانی کنید و خون آن را به سر در خانه هایتان بپاشید. تا فرشته مرگ از خانه‏‏های شما عبور کند. 
قربانی بره برای بخشش و پاک کردن گناه قوم اسرائیل و حفاظت آنها از مرگ به واسطه داوری خدا بر گناه بود. 
این دقیقا همانند خون مسیح است که برای بخشش از گناهان و رستگاری و نجات از مرگ است. در واقع عیسی جایگزین بره پسح شد. 
عیسی مسیح نشان داد که او آخرین و حقیقی ترین بره قربانی نهایی برای فدیه قوم اسرائیل است. آخرین راه بخشش گناهان. 
وقتی که عیسای مسیح به قسمت آخر این شام رسید. معلوم نیست که آخرین و چهارمین جام را با شاگردانش نوشید یا خیر. 
جام آخر نمایانگر و نشانه "من شما را قوم خود خواهم ساخت" بوده است. روزی تمام مسیحیان راستین در خانه خدا و در دور میز خداوند گرد هم می‏آیند. "اما به‌ شما می‌گویم‌ که‌ بعد از این‌ از میوه‌ موْ دیگر نخواهم‌ نوشید تا روزی‌ که‌ آن‌ را با شما در ملکوت‌ پدر خود، تازه‌ آشامم‌" (متی ۲۶: ۲۹). 
  اساس تاریخی     
هر سه انجیل متی (۲۶: ۲۶ به بعد)، مرقس (۱۴: ۲۲ به بعد)، و (لوقا ۲۲: ۱۴ به بعد)، به شام آخری اشاره نموده‌اند، که عیسی در شب پیش از مرگش، به همراه شاگردانش صرف نمود. هر یک از آنها چنین شرح می‌دهند که عیسی با شکرگزاری، و برکت دادن نان و پیاله، آنها را بین شاگردانش تقسیم نموده، و به ایشان خاطرنشان ساخت که این نان، بدن اوست؛ و این پیاله، خون از عهد، یا به عبارتی، عهد تازه در خون اوست. عیسی در لوقا ۲۲: ۱۹ می‌فرماید: «این را به یاد من به‌جا آرید.» انجیل یوحنا به طور خاص به آن خوردن و نوشیدن اشاره نمی‌کند، بلکه به آنچه در آن شامگاه روی داد؛ و به تعالیمی که داده شد، می‌پردازد. 
تا جایی که به ثبت رسیده و ما از آن آگاه هستیم، می‌توانیم بگوییم که کلیسای اولیه، همان گفتۀ عیسی را به‌ جا می‌آورده است: ایشان به یادبود عیسی و مرگش، شام خداوند را به‌جای می‌آوردند. رسالات پولس، نخستین شهادتهایی هستند که امروزه در دسترس ما قرار دارند. او در رسالۀ اول قرنتیان ۱۱: ۲۰، به رویدادی در حیات کلیسا اشاره می‌کند، که «شام خداوند» نامیده می‌شود؛ و احتمالاً از آن جهت «شام خداوند» خوانده می‌شود، که خداوند عیسی، خود آن را بنیاد نهاد و مقرر نمود؛ ضمن اینکه معنای آن، دقیقاً مرگ خداوند را یادآوری نموده و آن را گرامی می‌دارد. پولس در اول قرنتیان ۱۱: ۲۳-۲۴ می‌گوید: «من از خداوند یافتم، آنچه به شما نیز سپردم، که عیسی خداوند در شبی که او را تسلیم کردند، نان را گرفت و شکر نموده، پاره کرد و گفت: بگیرید بخورید. این است بدن من، که برای شما پاره می‌شود. این را به یادگاری من به‌جا آرید.» عبارت «من از خداوند یافتم»، احتمالاً بدین معناست که خود خداوند برای پولس تصدیق نموده بود که آنچه دیگران دربارۀ شام آخر خاطر نشان ساخته‌اند، به واقع، روی داده است (پولس در شام آخر، در کنار سایر رسولان حضور نداشت). 
بنابراین، منشأ تاریخی شام خداوند، به شام آخری بر می‌گردد که عیسی در شب پیش از مصلوب شدنش، به همراه شاگردانش صرف نمود. عملکرد و معنای این آیین، همگی ریشه در چیزی دارند که عیسی در آن شب آخر فرمود و به انجام رساند. عیسی خود منشأ شام خداوند است؛ و خود حکم نمود که از این پس، آن را به‌جای آورند. او خود تمرکز اصلی و محتوای آن است. 
  اسامی     
در کتاب مقدس از شام خداوند به چهار اسم متفاوت نام برده شده است. 
۱ - در اول قرنتیان ۱۱: ۲۰ «شام خداوند» نامیده شده است. مهمانی و ضیافتی را که قرنتیان آن را انجام می‌دادند و از آن سؤ استفاده می‌کردند باید جدا از شام خداوند به حساب آورد. شام خداوند شامی نبود که ثروتمندان، فقرا را به عنوان مهمانان خود دعوت کرده و با آنها به خساست رفتار کنند. 
۲ - در اول قرنتیان ۱۰: ۲۱ «مایده یا سفره خداوند» نامیده شده که از سفره شیطان جدا شده است. امت‌ها در قرنتس عادت داشتند که بعد از آوردن قربانی برای بت‌ها کنار سفره قربانی‌ها می‌نشستند. این خوراکها را سفره دیوها می‌نامیدند چون قربانی به بتها در واقع قربانی کردن برای دیوها بود و خوراک‏‏های قربانی آنها در واقع داشتن ارتباط با این دیوها بود. 
۳ - در اعمال ۲: ۴۲ و ۲۰: ۷ «شکستن نان‌ها» نامیده شده که در واقع شامل خوردن شام و شراکت در شام خداوند نیز بوده است. 
۴ - در اول قرنتیان ۱۰: ۱۶ «پیاله برکت» نامیده شده که همانا شام خداوند و شکرگزاری از خداوند بوده است. 
  شرکت کنندگان در شام خداوند     
در شام خداوند، ایمانداران به عیسی؛ یعنی کلیسا، که یک خانواده هستند، گرد هم می‌آیند. شام خداوند، برای غیر ایمانداران نیست. شاید که غیر ایمانداران در کلیسا حضور داشته باشند؛ و در واقع، ما به ایشان خوش‌آمد می‌گوییم. در شام خداوند، هیچ نکتۀ مرموزی وجود ندارد. شام خداوند، آیینی است که در حضور همگان بجا آورده می‌شود؛ و مفهومش برای همگان است. شام خداوند، مراسمی مرموز و بر پایۀ یک بدعت نیست، که قدرتهای جادویی در آن نهفته شده باشد. شام خداوند، پرستش جمعی اعضای کلیساست. در واقع، پولس در اول قرنتیان ۱۱: ۲۶ می‌گوید: «هرگاه این نان را بخورید و این پیاله را بنوشید، موت خداوند را ظاهر می‌نمایید، تا هنگامی که باز آید.» از اینرو، یکی از جنبه‌های شام خداوند، اعلام نمودن است؛ آری، آن چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد، اعلام نمودن است، نه مخفی و پوشیده بودن. 
به وضوح در اول قرنتیان ۱۱: ۱۸ از واژۀ «کلیسا» استفاده می‏شود «هنگامی که شما در کلیسا جمع می‌شوید.» کلیسا، بدن مسیح است؛ پس کسانی که در شام خداوند شرکت می‌کنند، ایمانداران به عیسی هستند که گرد هم می‌آیند. 
در واقع چون کسانی که در این مراسم شرکت می‏کنند هم عهد با عیسای مسیح هستند پس کسانی که ایمان ندارند نباید در این مراسم شرکت کنند. 
چون این میز متعلق به کسانی است که عیسای مسیح را به عنوان خداوند و نجات دهنده خود پذیرفتند و شریک بدن و خون مسیح هستند. این میز متعلق به فرزندان مسیح است. این شام مقدس در واقع یک شام و میهمانی خانوادگی است و به خانواده خداوند تعلق دارد. این شام شامی است که خود خداوند تدارک دیده و خود عیسای مسیح میزبان آن است. 
شام خداوند یاد آوری محبت مسیح است. و محبت مسیح شامل همه جهانیان شد. شام خداوند یاد آوری قربانی شدن مسیح برای پاکی گناهان هر انسانی است. شرکت کنند گان باید به این امر واقف باشند نه اینکه مراسمی را انجام میدهند بلکه آنها در پیام محبت مسیح شرکت می‏کنند. شریک عهد مسیح می‏شوند. پس یا شخص به مسیح به عنوان نجات دهنده خود ایمان دارد که در این شام شرکت می‏کند که در واقع یاد آور پیمان مسیح با خود می‏شود و یا شخص به مسیح به عنوان نجات دهنده خود ایمان ندارد و نباید در این شام شرکت کند. 
  صرف شام خداوند     
شام خداوند، بسیار ساده است: خوردن نان، و نوشیدن پیاله. "نان را گرفت و شکر نموده، پاره کرد و گفت: بگیرید بخورید. این است بدن من، که برای شما پاره می‌شود. این را به یادگاری من به‌جا آرید؛ و همچنین پیاله را نیز بعد از شام، و گفت: این پیاله، عهد‌ جدید است در خون من. هرگاه این را بنوشید، به یادگاری من بکنید" (اول قرنتیان ۱۱: ۲۳-۲۵). 
دربارۀ اینکه از چه نوع نانی استفاده شود؛ و یا اینکه چطور قسمت شود، مشخصاً به هیچ نکتۀ خاصی اشاره نشده است. تنها نکتۀ خاص، محتویات پیاله است، که در هر سه انجیل متی، مرقس، و لوقا به آن اشاره شده است: «به شما می‌گویم که بعد از این، از میوۀ مو دیگر نخواهم نوشید، تا روزی که آن را با شما در ملکوت پدر خود، تازه آشامم» (متی ۲۶: ۲۹؛ همچنین مرقس ۱۴: ۲۵؛ و لوقا ۲۲: ۱۸ را نیز مشاهده نمایید). پس آنچه نوشیده می‌شود، «میوۀ مو» می‌باشد. ما نباید این مقوله را به موضوعی پیچیده تبدیل کنیم که آیا شراب استفاده شود، یا آب انگور ساده. نکته‌ای در این آیات وجود ندارد که به یکی حکم، یا دیگری را ممنوع نماید. 
عیسی همچنین نوع نان یا شرابی که باید استفاده شود را تعیین نمی‌کند پس بعضی مسیحیان از نان فطیر و بعضی دیگر از نان معمولی استفاده می‌کنند. بعضی از شراب واقعی و بعضی دیگر از شراب رقیق شده در آب و یا آب انگور استفاده می‌کنند. آب و شراب مهم نیستند، بلکه انگیزه و ایمان از شرکت در این مراسم مهم است. 
عیسی تعلیم نمی‌دهد که چطور باید نان و پیاله شراب را بین مسیحیان تقسیم کرد. پس بعضی مسیحیان قبل از مراسم شام خداوند نان را به اجزای کوچکتر و شراب را به جامهای کوچک شراب تقسیم می‌کنند. بعضی مسیحیان هم اجازه می‌دهند که خود ایمانداران سهم خود را جدا کنند و در طی مراسم همه از یک جام می‌نوشند. تعداد نان‌ها یا پیاله‌های شراب مهم نیست، بلکه مهم این است که اعضا مفهوم شام خداوند را درک کنند و با حالت درست در آن شرکت کنند. حالت درست یقینا شامل این می‌شود که آنها، مسیحیان دیگر را که مراسم شام خداوند را به شیوه دیگر برگزار می‌کنند بپذیرند و محبت کنند. در هنگام خوردن شام خداوند مسیحیان می‌توانند بنشینند یا بایستند. 
آنچه که باید بدان اهمیت دهیم، این است که نباید این مهم را شوخی گرفته، و نسنجیده و بی‌تدبیر، چیز دیگری را جایگزینش کنیم؛ گویی که گرد هم بیاییم و نان و شیرینی بخوریم و نوشابه بنوشیم. شام خداوند، شوخی نیست. ما باید این آیین را با در نظر گرفتن ارزش و اهمیتش بجا آوریم. 
  یاد آوری در شام خداوند     
جنبۀ ذهنی شام خداوند، بدین معناست که شرکت کنندگان در آن، باید ذهنشان را بر عیسی، و به ویژه بر کار تاریخی او؛ یعنی مردن برای گناهان، متمرکز نمایند. «این را به یادگاری من به‌جا آرید.» ما در لحظۀ خوردن و نوشیدن، که جنبۀ فیزیکی شام خداوند است، باید «به یاد آوریم»؛ و این یاد آوری، جنبۀ ذهنی آن است. یعنی باید آگاهانه به خاطر آوریم که عیسی زیست؛ و باید به خاطر آوریم که جان داد و از مردگان برخاست؛ و باید به خاطر آوریم که مقصود کارش این بود که گناهان ما را بیامرزد. 
شام خداوند، یک یاد آوری محض است؛ به این معنا که بارها و بارها به یاد آوریم که مسیحیت، معنویتی مثل جنبش «عصر جدید» نیست. مسیحیت، ارتباط با ضمیر درون نیست. مسیحیت، عرفان نیست. مسیحیت، در واقعیتهای تاریخی، ریشه دارد. عیسی به راستی زندگی کرد. او دارای جسم بود؛ و قلبی که خون را به جریان می‌انداخت؛ و پوستی که با زخمی شدن خونریزی می‌کرد. او پیش روی همگان، به جای گناهکاران، بر صلیب رومیان جان داد، تا هر که به او ایمان آورد، از غضب خدا رهایی یابد. این رویدادی بود که در گذشته، و یک بار برای همیشه در تاریخ به وقوع پیوست. 
بنابراین، جنبۀ ذهنی شام خداوند، بر یاد آوری استوار است، نه بر خیالات و تصورات، نه بر خواب و رویا، نه بر حلول روح، نه بر شنیدن، و نه بر ذهن سرگردان، بلکه بر به یاد آوردن استوار است. در شام خداوند، ما آگاهانه به گذشته نگریسته، و ذهنمان را بر عیسی، و آنچه که در کتاب ‌مقدس از او می‌دانیم، متمرکز می‌نماییم. شام خداوند، بارها و بارها ما را به جزییات تاریخ بر می‌گرداند؛ نان و پیاله؛ بدن و خون؛ اعدام و مرگ. 
به یاد آوردن عیسای مسیح تجدید یک خاطره و نگاه کردن به یک عکس نیست. زمانی که کتاب مقدس می‏گوید به یاد آورید از آن روز و کاری که مسیح برای شما کرد این صرفا به یاد آوردن مرگ مسیح به عنوان یک حادثه نیست. 
ما با این آگاهی اعلام می‏کنیم و به یاد می‏آوریم که عیسی مسیح به خاطر گناهان ما مصلوب شد و قیام کرد و با مشارکت با مسیح در همین امروز به شاگردان مسیح که با مسیح مشارکت داشتند، می‏پیوندیم. 
به یاد می‏آوریم که ما قبل از ایمان به مسیح، محکوم به هلاکت بودیم. 
  مشارکت در شام خداوند     
در شام خداوند چیزی فراتر از خوردن و نوشیدن و به یادآوردن باید روی دهد؛ چیزی که غیر ایمانداران و شیطان، قادر به انجامش نیستند. 
"پیالۀ برکت، که آن را تبرّک می‌خوانیم، آیا شراکت در خون مسیح نیست؟ و نانی را که پاره می‌کنیم، آیا شراکت در بدن مسیح نی؟ زیرا ما که بسیاریم، یک نان و یک تن می‌باشیم، چون که همه از یک نان، قسمت می‌یابیم. اسراییل جسمانی را ملاحظه کنید! آیا خورندگان قربانیها، شریک قربانگاه نیستند؟" (اول قرنتیان ۱۰: ۱۶-۱۸). واژۀ «شراکت» در این آیات به چه معناست؟ 
چیزی عمیق‌تر از یادآوری صرف وجود دارد. پولس می‌گوید که ایمانداران؛ یعنی آنانی که بر عیسی مسیح اعتماد کرده و او را گنجینۀ خود می‌دانند، در بدن و خون مسیح شراکت دارند؛ یعنی ایمانداران، به معنای واقعی، سهیم شدن در بدن و خون مسیح را تجربه می‌کنند. آنها شریک بودن در مرگ او را تجربه می‌کنند. 
این شرکت کردن، یا سهیم بودن، یا شریک شدن به چه معناست؟ آیۀ ۱۸، این شراکت را با قربانیهای قوم اسراییل مقایسه می‌نماید: «اسراییل جسمانی را ملاحظه کنید! آیا خورندگان قربانیها، شریک [واژه‌ای مشابه] قربانگاه نیستند؟» سهیم شوندگان، یا شراکت کنندگان، یا شریکان در قربانگاه به چه معنایند؟ بدان معنایند که آنها در آنچه بر قربانگاه روی می‌دهد، یا در برکات آن سهیم هستند. برای نمونه، آنها از بخشش خدا، و مشارکتی ترمیم شده با او بهره‌مند می‌گردند. 
بنابراین، وقتی ما ایمانداران، از نظر فیزیکی، نان را می‌خوریم و پیاله را می‌نوشیم، در اصل، به لحاظ روحانی، گونۀ دیگری از خوردن و نوشیدن را تجربه می‌کنیم. ما با این خوردن و نوشیدن، آنچه بر صلیب روی داد را به زندگی‌مان ربط می‌دهیم؛ و به واسطۀ ایمان، و با اعتماد به همۀ آنچه که خدا در عیسی برای ماست، از برکاتی که عیسی با ریخته شدن خونش، و با مرگش بر صلیب مهیا نمود، جان خود را قوت می‌بخشیم. 
وقتی پولس می‌گوید: «پیالۀ برکت، که آن را تبرّک می‌خوانیم، آیا شراکت در خون مسیح نیست؟ و نانی را که پاره می‌کنیم، آیا شراکت در بدن مسیح نی؟»، منظورش این است: مگر نه اینکه ما در شام خداوند، با ایمان، و به لحاظ روحانی، هر برکت روحانی‌ای را جشن می‌گیریم که با بدن و خون مسیح خریداری شده است؟ نه هیچ غیر ایمانداری قادر به چنین کاری است؛ و نه شیطان. این هدیه‌ای است برای خانوادۀ خدا. وقتی شام خداوند را برگزار می‌کنیم، با ایمان، و به لحاظ روحانی، همۀ آن وعده‌های خدا را جشن می‌گیریم که با خون عیسی خریداری شده است. 
پس مشارکت بسیار مهم است. این مشارکت هم با مسیح و هم با قوم خداوند است. 
ایمانداران هر وقت که جمع شده و این نان را می‏شکنند، خارج از نژاد و رنگ و ملیت، همه در مسیح یک هستند. همه ما در مسیح خواهر و برادریم ما یک بدنیم و در یک بدن تعمید یافتیم و از یک روح نوشانیده شدیم، همه ما یک خدای پدر داریم و همه ما در مسیح یک هستیم. این سفره شام خداوند فرصت خوبی برای اتحاد و یگانگی و یکدلی مابین ایمانداران و پذیرش یکدیگر است. و سببی برای تشویق اتحاد و یکدلی و نه تکه تکه کردن و جدایی است. برگزاری شام خداوند به اتفاق هم و توسط مسیحیان نمادی است از اتحاد ایمانداران با یکدیگر. اول قرنتیان ۱۰: ۱۷ تعلیم می‌دهد که به مشارکت گذاشتن یک تکه نان نمادی است از اینکه تمام مسیحیان اعضای یک بدن مسیح یعنی کلیسای جهانی مسیح است. 
ما همچنین وارد یک مشارکت استثنایی و واقعی با عیسای مسیح بر سر شام خداوند می‏شویم. حضور مسیح همه جا هست اما به خاطر اهمیت این مراسم با مسیح وارد یک مشارکت زنده می‏شویم. "پس‌ هر که‌ جسد مرا می‌خورد و خون‌ مرا می‌نوشد، در من‌ می‌ماند و من‌ در او" (یوحنا ۶: ۵۶). 
خوردن نان و نوشیدن شراب نمادی است از اینکه شخص مسیحی واقعا شریک عیسای مسیح است و اینکه به صورت نمادین صاحب منافعی است که مسیح با مرگ خود بدست آورد (از آن خود کرده است). درست همانند اینکه خوردن معمولی نان و نوشیدن معمولی شراب، جسم ما را تغذیه می‌کنند به همین ترتیب در شام خداوند بیانگر تأثیر ایمان به مسیح هستند. ایمان به مسیح حیات، قوت و خوشی روحانی می‌بخشد. شام خداوند زندگی روحانی را تغذیه و احیا می‌کند. 
  شایستگی در شام خداوند     
کتاب مقدس هشدار می‌دهد که اگر سطحی و بی ‌حس و سهل ‌انگارانه در شام خداوند شرکت کنید؛ و جدی بودن آنچه بر صلیب روی داد را تشخیص ندهید، اگر ایماندار هستید، بعید نیست که جان خود را از دست بدهید؛ نه به خاطر غضب خدا، بلکه به خاطر تنبیه پدرانۀ خدا. بیایید در حالی که با شادی و جدیت، در شام خداوند شرکت می‌کنیم، اول قرنتیان ۱۱: ۲۷- ۳۲ را نیز به آرامی و شمردگی بخوانیم. 
یکی از بدترین چیزها ندانستن موضوع یک بودن و شرکت در خوردن نان مقدس است. برای مثال به خاطر هر دلیلی مثلا من بهتر از بقیه هستم من بهتر می‏فهمم یا به دلیل اختلافی که با یکی از خواهران و برادرانی که در کنار ما ایستاده و در این مراسم شرکت دارد را خواهر و برادر خود نمی‏دانیم و در این مراسم شرکت می‏کنیم. 
در این مواقع است که بدن خداوند را تمیز نمی‏دهیم. وقتی یک دیگر را رد می‏کنیم و نمی‏خواهیم که کنار هم باشیم. ما با رد کردن یکی بودن در مسیح، بدن مسیح خداوند رو پاره پاره می‏کنیم. 
شام خداوند باید به صورت شایسته‌ای برگزار شود. پس هر مسیحی باید قبل از خوردن نان و نوشیدن از پیاله خود را امتحان کند. شخص مسیحی باید بتواند بدن خداوند را تمیز دهد؛ یعنی آنچه هنگام شام خداوند انجام می‌دهد و اگر این کار را نکند با خوردن و نوشیدن آن خود را در معرض داوری قرار می‌دهد. 
هر بار که شخص مسیحی نان را می‌خورد و شراب را می‌نوشد ایمان خود را به عیسای مسیح به عنوان نجات‌دهنده خود اعتراف می‌کند و همچنین وفاداریش را به عیسی؛ یعنی پادشاهش اعتراف کرده و بطور جدی قول می‌دهد که از عیسای مسیح و کلام او در کتاب مقدس اطاعت کند. هر بار مسیحیان شام خداوند را برگزار می‌کنند انجیل را اعلام می‌کنند؛ یعنی عیسای مسیح به خاطر گناهان ما مرد و اینکه هر آنکه به او ایمان آورد بخشیده شده و نجات خواهد یافت. 
شام خداوند را سطحی نپنداریم، شام خداوند، یکی از ارزشمندترین هدیه‌هایی است که مسیح به کلیسایش عطا نموده است؛ با هم آن را بجا آوریم. 
  میز رحمت و فیض     
خدا با تولد تازه کار فیض خود را در قلوب گناهکاران آغاز می‌کند و خدا با شام خداوند به کار فیض خود در قلوب مسیحیان ادامه می‌دهد. شام خداوند اطمینان مسیحیان را از نجات افزایش می‌دهد و ایمانشان را تقویت می‌کند. 
عیسای مسیح میزبان این میز مقدس است همانطور که میزبان شاگردانش بود. یکی دیگر از چیزهایی که باید به آن توجه کنیم که در این شام مقدس اتفاق می‏افتد بخشش است که در این میز رحمت اتفاق می‏افتد. 
همه مسیحیان بر این عقیده‏اند که شام خداوند فرصتی است برای به یاد آوردن مرگ مسیح، همراه با اعتراف گناهان و توبه، زیرا عیسی از ما خواست که وقتی از بدن و خون او می‌خوریم و می‌نوشیم، مرگ او را به یاد آوریم (اول قرنتیان ۱۱: ۲۴-۲۵). در آیین شام خداوند، ما نه تنها مرگ مسیح را به یاد می‌آوریم، بلکه فیضی را اعلام می‌کنیم که به واسطه مرگ او نصیب ما شده است. پولس رسول می‌فرماید: زیرا هر گاه این نان را بخورید و این پیاله را بنوشید، موت خداوند را ظاهر می‌نمایید تا هنگامی که باز آید (اول قرنتیان ۱۱: ۲۶). به خاطر مرگ مسیح، ما از آمرزش گناه و حیات ابدی برخوردار می‌شویم. با شریک شدن در شام خداوند، ما سپاسگزاری خود را برای این موهبت نشان می‌دهیم. در ضمن، بازگشت مسیح را نیز به یاد می‌آوریم. پس تا هنگامی که (مسیح) باز آید، شام خداوند را پیوسته برگزار خواهیم نمود (اول قرنتیان ۱۱: ۲۶). 
هر وقت به این میز مقدس نزدیک می‏شویم به یاد داشته باشیم که خون مسیح وقتی ریخته شد گناهان گذشته و حال و آینده ما را پاک کرد . خون عیسای مسیح این قدرت را دارد که گناهان ما را پاک کند پس وقتی در این مراسم حاضر می‏شویم به یاد داشته باشیم که خون عیسای مسیح گناهان ما را بخشیده است . این میز مقدس یاد آور این حقیقت است که اگر ضعیف هستیم، مسیح ما را کمک و مدد می‏کند. اگر در یک مشکلی یا یک گناهی هستیم و داریم با این گناه دست و پنجه نرم می‏کنیم، عیسای مسیح قادر است ما را کمک کند تا پیروز شویم. 
بخشش مسیح یکی از نکات کلیدی است که در این مراسم باید به یاد داشته باشیم. شاید هیچ یک از ما لایق نباشیم که در این مراسم شرکت کنیم. اما به یاد داشته باشیم که این شام، شام رحمت و بخشش است و خون مسیح قوت بخشیدن تمامی گناهان ما را دارد و او قادر است که ما را از گناهانمان آزاد و پاک کند. 
پس با این هدف در این مراسم شرکت کنیم که این میز، میز رحمت است و آمدیم که از این مراسم بخشش خداوند را دریافت کنیم.
بسیاری از مسیحیان بر این عقیده اند که شام خداوند یکی از وسایل جاری شدن فیض نیز هست، یعنی یکی از طرقی است که فیض خدا را به ما منتقل می‌سازد. همانگونه که توسط شام خداوند، ممکن است داوری واقعی بر ما نازل شود (اول قرنتیان ۱۱: ۲۷-۳۲)، به همین شکل می‌توانیم از برکت واقعی نیز برخوردار شویم. این مسیحیان بر این عقیده‏اند که در شام خداوند، آمرزش گناهان را به شکلی مخصوص تجربه می‌کنیم. این مسیحیان بر این اعتقادند که در شام خداوند، خدا فیض خود را به شکلی مخصوص به ما می‌بخشد و این فیض شامل آمرزش گناهان، اتحاد با مسیح و حیات جاودانی می‌گردد. این مسیحیان می‌گویند که نان و عصارۀ انگور نشانه‌های ظاهری و مرئی فیضی درونی و روحانی هستند. در واقع، شراکت در نان و عصارۀ انگور به تنهایی نتیجه‌ای در بر ندارد، بلکه در شراکت همراه با ایمان است که ما از فیض درونی نهفته در شام خداوند برخوردار می‌شویم. اگر بدون داشتن ایمان در این شام شرکت کنیم، نه تنها از فیض برخوردار نمی‌شویم، بلکه تحت داوری نیز قرار می‌گیریم. 
گروهی دیگر از مسیحیان نیز معتقدند که فیض خاصی در شام خداوند وجود ندارد. آنان معتقدند که فیض خدا توسط کلام مکتوب او در دسترس ما قرار دارد. آنان باور ندارند که خدا توسط طرق یا آیینهایی خاص، ما را از فیض خویش بهره‏مند می‌سازد. صرفا با ایمانی اصیل به مسیح، «بدن و خون او را» به گونه‌ای روحانی، و نه جسمانی، می‌خوریم. طبق اعتقاد این دسته از مسیحیان، شام خداوند تنها بدین معنی از جایگاهی خاص برخوردار است که طی آن، کلیسا به عنوان یک بدن واحد گرد هم می‌آیند تا مرگ مسیح را به یاد آورند؛ این گردهم آیی صرفا عملی است گروهی برای پرستش و شهادت. 
  تجدید عهد     
یکی دیگر از ابعاد این مراسم تجدید عهد با عیسای مسیح است. ما بر سر این میز مقدس عهد خود با مسیح را به یاد می‏آوریم و تجدید می‏کنیم . به یاد می‏آوریم که به مسیح آری گفتیم و با او مردیم و برخیزانیده شدیم و او را متابعت می‏کنیم. 
تجدید عهد می‏کنیم که عیسای مسیح من با تو یکی هستم و چون با تو یکی هستم با کلیسای تو و قوم تو یکی هستم و چون با تو اتحاد دارم با قوم تو و کلیسای تو اتحاد دارم و وظیفه من گسترش ملکوت تو و خدمت کلیسای تو است. انجیل و کلام تو رو موعظه کرده و زندگی من و حضور من در هر کجا سبب تمجید و جلال خدای پدر و عیسای مسیح باشد. 
در انتها باید به یاد داشته باشیم که یکی دیگر از ابعاد این میز مقدس انتظار است . که ما به یاد بیاوریم که عیسای مسیح باز خواهد گشت و ما در ملکوت او و با او بر سر یک سفره خواهیم نشست. 
  هدایت کننده شام خداوند     
عیسی تعلیم نمی‌دهد که چه کسی باید مراسم را رهبری کند. پس یکی از مشایخ کلیسا و یا یکی از اعضای کلیسا کتاب متی ۲۶: ۲۳ - ۲۶ یا اول قرنتیان ۱۱: ۲۳- ۲۹ را می‌خواند و مفهوم شام خداوند را توضیح می‌دهد. او باید فرصت کوتاهی به مسیحیان بدهد تا زندگی خود را امتحان کنند و گناهانشان را به خداوند اعتراف کنند و او باید در طی برگزاری شام خداوند از سخنان و نمونه عیسی در متی ۲۶ یا اول قرنتیان پیروی کند. 
  برگزاری و دیدگاههای متفاوت     
هر چند امروز ممکن است شیوه و چگونگی انجام شام خداوند در کلیساها و فرقه‏‏های مسیحی از آنچه که کلیسای اولیه انجام می‏داد متفاوت باشند اما انگیزه و دلیل انجام آن ،همچنین بودن و انجام این یادبود از اساس و ارکان تعالیم کلیسا بوده و خواهد بود. 
شیوه اجرای این آیین در میان فرقه‏‏های مختلف مسیحیان اندکی متفاوت است، اما این امر نباید سبب تفرقه و جدایی مابین ایمانداران شود. 
در طول تاریخ کلیسا، شام خداوند به طرق مختلف برگزار شده است. امروزه در بسیاری از کلیساها، شام خداوند هر هفته به جا آورده می‌شود. بسیاری دیگر از کلیساها سالی سه یا چهار بار شام خداوند را برگزار می‌نمایند. بسیاری از کلیساها از نان فطیر و عصارۀ انگور معمولی استفاده می‌کنند، یعنی این آیین را همانگونه که یهودیان زمان عیسی به جا می‌آوردند، برگزار می‌نمایند. اما بسیاری از کلیساها از نان تخمیر شده استفاده می‌کنند. معمولا پیش از برگزاری این آیین، اعتراف گناهان انجام می‌شود. در بسیاری از کلیساها، مسیحیان به جلو محراب کلیسا رفته، نان و عصارۀ انگور را می‌خورند؛ اما در بعضی دیگر از کلیساها، مومنین در جای خود نشسته می‌مانند و نان و عصارۀ انگور را برای هر یک از ایشان می‌آورند. 
در بسیاری از کلیساهای بزرگ، هر شخص عصارۀ انگور را در پیاله‌ای مجزا می‌نوشد، اما در برخی کلیساها ترجیح می‌دهند که همانند نخستین شام خداوند، همۀ مومنین مشترکا از یک یا چند پیالۀ بزرگتر عصارۀ انگور را بنوشند. در تعداد اندکی از کلیساها نیز ایمانداران پیش از برگزاری شام خداوند، در پیروی از الگوی عیسی در شب آخر، پای یکدیگر را می‌شویند (یوحنا ۱۳: ۱-۱۷). 
عیسی فرمود: «این است جسد من ... این است خون من.» مسیحیان در مورد معنی این کلام عیسی دیدگاههای متفاوتی دارند. دسته‌ای بر این عقیده اند که خون و بدن واقعی عیسی، به گونه‌ای فوق طبیعی و روحانی، در نان و عصارۀ انگور شام خداوند حضور دارد. این مسیحیان به اول قرنتیان ۱۰: ۱۶ اشاره می‌کنند که می‌گوید برخوردار شدن از نان و پیاله، شراکت در بدن و خون عیسی است. آنان به اول قرنتیان ۱۱: ۲۷، ۲۹ نیز اشاره می‌کنند که در آن پولس رسول می‌فرماید که اگر کسی به طریقی ناشایست، در شام خداوند شرکت کند، مجرم بدن و خون خداوند خواهد بود. عیسی فرمود: «زیرا که جسد من، خوردنی حقیقی و خون من، آشامیدنی حقیقی است. پس هر که جسد مرا می‌خورد و خون مرا می‌نوشد، در من می‌ماند و من در او» (یوحنا ۶: ۵۵-۵۶). 
اما بسیاری دیگر از مسیحیان اعتقاد ندارند که در شام خداوند، بدن و خون واقعی عیسی حضور دارد. طبق نظر ایشان، عیسی هنگامی که برای نخستین بار این مراسم را به جا آورد، هنوز بر صلیب مصلوب نشده بود؛ پس منظور عیسی این بود که «این نان معرف و نمایانگر بدن من» و «این عصارۀ انگور معرف و نمایانگر خون من است». این گروه از مسیحیان بر این عقیده‏اند که مطالب یوحنا ۶: ۵۵-۵۶ به خوردن تحت اللفظی بدن و خون عیسی اشاره نمی‌کند، بلکه به گونه‌ای روحانی و نمادین، ایمان و ارتباط زنده با عیسی را مجسم می‌کند. در یوحنا ۶: ۳۵ عیسی می‌فرماید: «کسی که نزد من آید هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آرد هرگز تشنه نگردد.» بنابراین، این دسته از مسیحیان می‌گویند که شراکت در بدن و خون مسیح، به معنی ایمان داشتن به او است. 
همه ما شام خداوند را برگزار می‌کنیم. باورهای ما در مورد معنی این آیین نباید ما را از خواهر و برادرانمان که مسیح به خاطرشان مرد، جدا سازد. شام خداوند باید ما را به هم نزدیک سازد نه جدا. 
خواه خون مسیح واقعا در شام خداوند حضور داشته باشد، خواه حضور نداشته باشد، عیسی از ما می‌خواهد تا مرگ او و آنچه را که در اثر مرگ او نصیب ما می‌شود، به یاد آوریم. مرگ او نتایج بسیاری برای ما به ارمغان آورده است، از قبیل عادل شمردگی (رومیان ۵: ۹)، فدیه و آمرزش گناهان (افسسیان ۲: ۱۳؛ کولسیان ۱: ۲۰)، دسترسی به رحمت الهی (عبرانیان ۱۰: ۱۹)، پاکی گناهان (اول یوحنا ۱: ۷)، و غالب شدن بر دشمن (مکاشفه ۱۲: ۱۱). وه که خون مسیح چه گرانبهاست! 

ایه امروز

آیه امروز . . .
کولسیان باب ۳ آیه ۱۲ تا ۱۳



۱۲ پس‌ مانند برگزیدگان‌ مقدس‌ و محبوب‌ خدا، احشای رحمت‌ و مهربانی و تواضع‌ و تحمل‌ و حلم‌ را بپوشید؛ ۱۳ و متحمل‌ یکدیگر شده‌، همدیگر را عفو کنید هرگاه‌ بر دیگری ادعایی داشته‌ باشید؛ چنانکه‌ مسیح‌ شما را آمرزید، شما نیز چنین‌ کنید.

۱۳۹۴ مهر ۱, چهارشنبه

اعمال رسولان


اعمال رسولان   فصل ۹  (ترجمه قدیم)


  ایمان آوردن سولس  
 ۱ اما سولس هنوز تهدید و قتل بر شاگردان خداوند همی دمید و نزد رئیس کهنه آمد،  ۲ و از او نامه‌‌‌ها خواست به سوی کنایسی که در دمشق بود تا اگر کسی را از اهل طریقت خواه مرد و خواه زن بیابد، ایشان را بند برنهاده، به اورشلیم بیاورد. ۳ و در اثنای راه، چون نزدیک به دمشق رسید، ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید ۴ و به زمین افتاده، آوازی شنید که بدو گفت: «ای شاول، شاول، برای چه بر من جفا می‌کنی؟» ۵ گفت: «خداوندا تو کیستی؟» خداوند گفت: «من آن عیسی هستم که تو بدو جفا می‌کنی. ۶ لیکن برخاسته، به شهر برو که آنجا به تو گفته می‌شود چه باید کرد.»  ۷ اما آنانی که همسفر او بودند، خاموش ایستادند چونکه آن صدا را شنیدند، لیکن هیچ کس را ندیدند. ۸ پس سولس از زمین برخاسته، چون چشمان خود را گشود، هیچ کس را ندید و دستش را گرفته، او را به دمشق بردند، 

ایه امروز

آیه امروز . . .
قرنتیان اول باب ۴ آیه ۱۲



۱۲ و به‌ دستهای خود کار کرده‌، مشقت‌ می کشیم‌ و دشنام‌ شنیده‌، برکت‌ می طلبیم‌ و مظلوم‌ گردیده‌، صبر می کنیم‌.

۱۳۹۴ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

فرشتگان خدا جبرییل

 جبرئیل      Gabriel   
لغت فوق به معنای   مردِ خدا   می باشد. 
یکی از شناخته شده ترین ملائکه در کتاب مقدس است که از وی نام برده شده و وی یکی از فرشتگان پیام آور خداوند است. در کتاب مقدس از جبرئیل به عنوان فرشته اعظم، نام برده نشده است. وی از فرشتگانی است که در حضور خداوند می ایستد و پیام برنده خداوند است.
در عهد قدیم جبرئیل دو بار بر دانیال ظاهر شد. در بار اول برای توضیح و تعبیر رویایی که دانیال در مورد قوچی با شاخهای بلند دیده بود و در بار دوم، پس از آنکه دانیال نزد خداوند گناهان خود و اسرائیل را اعتراف و برای آنان بخشش از خداوند می طلبید، بر وی ظاهر شد تا فهم درک نبوت «هفتاد هفته» را برای دانیال آشکار سازد.
در عهد جدید جبرئیل بر زکریا و مریم ظاهر می شود. زکریا که در سن پیری و دارای فرزندی نبود، جبرئیل به او مژده فرزندی پسر به نام یحیی تعمید دهنده را می دهد و خود را به زکریا چنین معرفی می کند. « من‌ جبرائیل‌ هستم‌ که‌ در حضور خدا می‌ایستم‌ و فرستاده‌ شدم‌ تا به‌ تو سخن‌ گویم‌ و از این‌ امور تو را مژده‌ دهم‌ » و همسر زکریا، الیصابات حامله و پس از آن پسری به دنیا می آورد که او را یحیی می نامند. جبرئیل بر مریم نیز ظاهر شده و مژده حامله شدن و به دنیا آوردن مسیح را می دهد و همچنین خبر باردار شدن الیصابات را نیز به مریم می دهد.
 منابع کتاب مقدس:   دانیال باب ۸ و ۹ - لوقا باب ۱
  دانیال باب ۸ آیه ۱۵ تا ۱۷ 
۱۵ و چون‌ من‌ دانیال‌ رؤیا را دیدم‌ و معنی‌ آن‌ را طلبیدم‌، ناگاه‌ شبیه‌ مردی‌ نزد من‌ بایستاد. ۱۶ و آواز آدمی‌ را از میان‌ (نهر) اولای‌ شنیدم‌ كه‌ ندا كرده‌، می‌گفت‌: «ای‌ جبرائیل‌ این‌ مرد را از معنی‌ این‌ رؤیا مطلّع‌ ساز.» ۱۷ پس‌ او نزد جایی‌ كه‌ ایستاده‌ بودم‌ آمد و چون‌ آمد من‌ ترسان‌ شده‌، به‌ روی‌ خود درافتادم‌ و او مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ بدانكه‌ این‌ رؤیا برای‌ زمان‌ آخر می‌باشد.»   
  دانیال باب ۹ آیه ۲۰ تا ۲۲ 
۲۰ و چون‌ من‌ هنوز سخن‌ می‌گفتم‌ و دعا می‌نمودم‌ و به‌ گناهان‌ خود و گناهان‌ قوم‌ خویش‌ اسرائیل‌ اعتراف‌ می‌كردم‌ و تضرّعات‌ خود را برای‌ كوه‌ مقدّس‌ خدایم‌ به‌ حضور یهوه‌ خدای‌ خویش‌ معروض‌ می‌داشتم‌، ۲۱ چون‌ هنوز در دعا متكلّم‌ می‌بودم‌، آن‌ مرد جبرائیل‌ كه‌ او را در رؤیای‌ اول‌ دیده‌ بودم‌ بسرعت‌ پرواز نموده‌، به‌ وقت‌ هدیه‌ شام‌ نزد من‌ رسید، ۲۲ و مرا اعلام‌ نمود و با من‌ متكلّم‌ شده‌، گفت‌: «ای‌ دانیال‌ الا´ن‌ من‌ بیرون‌ آمده‌ام‌ تا تو را فطانت‌ و فهم‌ بخشم‌.   
  لوقا باب ۱ آیه ۱۱ تا ۱۵ 
۱۱ ناگاه‌ فرشته‌ خداوند به‌ طرف‌ راست‌ مذبح‌ بخور ایستاده‌، بر وی‌ ظاهر گشت‌. ۱۲ چون‌ زکریا او را دید، در حیرت‌ افتاده‌، ترس‌ بر او مستولی‌ شد. ۱۳ فرشته‌ بدو گفت‌: “ای‌ زکریا ترسان‌ مباش‌،زیرا که‌ دعای‌ تو مستجاب‌ گردیده‌ است‌ و زوجه‌ات‌ الیصابات‌ برای‌ تو پسری‌ خواهد زایید و او را یحیی‌ خواهی‌ نامید. ۱۴ و تو را خوشی‌ و شادی‌ رخ‌ خواهد نمود و بسیاری‌ از ولادت‌ او مسرور خواهند شد. ۱۵ زیرا که‌ در حضور خداوند بزرگ‌ خواهد بود و شراب‌ و مسکری‌ نخواهد نوشید و از شکم‌ مادر خود، پر از روح‌القدس‌ خواهد بود.   
  لوقا باب ۱ آیه ۱۹ تا ۲۰ 
۱۹ فرشته‌ در جواب‌ وی‌ گفت‌: “من‌ جبرائیل‌ هستم‌ که‌ در حضور خدا می‌ایستم‌ و فرستاده‌ شدم‌ تا به‌ تو سخن‌ گویم‌ و از این‌ امور تو را مژده‌ دهم‌. ۲۰ و الحال‌ تا این‌ امور واقع‌ نگردد، گنگ‌ شده‌ یارای‌ حرف‌ زدن‌ نخواهی‌ داشت‌، زیرا سخن‌های‌ مرا که‌ در وقت‌ خود به‌ وقوع‌ خواهد پیوست‌، باور نکردی‌.”   
  لوقا باب ۱ آیه ۲۶ تا ۳۳ 
۲۶ و در ماه‌ ششم‌ جبرائیل‌ فرشته‌ از جانب‌ خدا به‌ بلدی‌ از جلیل‌ که‌ ناصره‌ نام‌ داشت‌، فرستاده‌ شد. ۲۷ نزد باکره‌ای‌ نامزد مردی‌ مسمی به‌ یوسف‌ از خاندان‌ داود و نام‌ آن‌ باکره‌ مریم‌ بود. ۲۸ پس‌ فرشته‌ نزد او داخل‌ شده‌، گفت‌: “سلام‌ بر تو ای‌ نعمت‌ رسیده‌، خداوند با توست‌ و تو در میان‌ زنان‌ مبارک‌ هستی‌.” ۲۹ چون‌ او را دید، از سخن‌ او مضطرب‌ شده‌، متفکر شد که‌ این‌ چه‌ نوع‌ تحیت‌ است‌. ۳۰ فرشته‌ بدو گفت‌: “ای‌ مریم‌ ترسان‌ مباش‌ زیرا که‌ نزد خدا نعمت‌ یافته‌ای‌. ۳۱ و اینک‌ حامله‌ شده‌، پسری‌ خواهی‌ زایید و او را عیسی‌ خواهی‌ نامید. ۳۲ او بزرگ‌ خواهد بود و به‌ پسر حضرت‌ اعلی‌، مسمی‌ شود، و خداوند خدا تخت‌ پدرش‌ داود را بدو عطا خواهد فرمود. ۳۳ و او بر خاندان‌ یعقوب‌ تا به‌ ابد پادشاهی‌ خواهد کرد و سلطنت‌ او را نهایت‌ نخواهد بود.   

  لوقا باب ۱ آیه ۳۶ تا ۳۷ 
۳۶ و اینک‌ الیصابات‌ از خویشان‌ تو نیز در پیری‌ به‌ پسری‌ حامله‌ شده‌ و این‌ ماه‌ ششم‌ است‌، مر او را که‌ نازاد می‌خواندند. ۳۷ زیرا نزد خدا هیچ‌ امری‌ محال‌ نیست‌.”