در ترجمه تفسیری (عهد قدیم) تعداد 71 آیه برای کلمه محبت وجود دارد
اعداد باب چهارده آیه هفده
« التماس میكنم قدرت عظیمت را با بخشیدن گناهان ما نمایان ساخته، محبت عظیم خود را به ما نشان دهی.
اعداد باب چهارده آیه نوزده
خداوندا، از تو استدعا میكنم گناهان این قوم را بخاطر محبت عظیم خود ببخشی همچنانكه از روزی كه سرزمین مصر را پشت سر گذاشتیم آنها را مورد عفو خود قرار دادهای.»
تثنیه باب هفت آیه هفت
شما كوچكترین قوم روی زمین بودید، پس او شما را بسبب اینكه قومی بزرگتر از سایر قومها بودید برنگزید و محبت نكرد،
تثنیه باب هفت آیه نه
پس بدانید كه تنها خدایی كه وجود دارد خداوند، خدایتان است و او همان خدای امینی است كه تا هزاران نسل وعدههای خود را نگاه داشته پیوسته كسانی را كه او را دوست میدارند و دستوراتش را اطاعت میكنند محبت مینماید.
تثنیه باب سی و دو آیه بیست و یک
آنها با پرستش خدایان بیگانه و باطل، خشم و غیرت مرا برانگیختند، من نیز با محبت نمودن قومهای بیگانه و باطل آنها را به خشم و غیرت میآورم.
روت باب دو آیه یازده
بوعز جواب داد: «میدانم پس از مرگ شوهرت چقدر به مادر شوهرت محبت كردهای و چگونه بخاطر او پدر و مادر و زادگاه خود را ترك كرده و با وی به اینجا آمدهای تا در میان قومی زندگی كنی كه آنها را نمیشناختی.
دوم سموئیل باب یک آیه بیست و شش
« ای برادر من یوناتان، برای تو بسیار دلتنگم چقدر تو را دوست داشتم! محبت تو برای من، عمیقتر از محبت زنان بود!
دوم سموئیل باب هفت آیه پانزدهم
ولی محبت من از او دور نخواهد شد, آنطور که از شائول دور شد و باعث گردید سلطنت او به تو منتقل شود.
دوم سموئیل باب بیست و دو آیه بیست و شش
خدایا, تو نسبت به کسانی که به تو وفادارند, امین هستی. و کسانی را که کاملند محبت می کنی.
اول پادشاهان باب دو آیه هفت
اما با پسران برزلائی جلعادی با محبت رفتار كن و بگذار همیشه از سفره شاهانه تو نان بخورند. چون وقتی از ترس برادرت ابشالوم فرار میكردم، آنها از من پذیرایی كردند.
اول پادشاهان باب سه آیه شش
سلیمان گفت: « تو به پدرم داود بسیار محبت نشان دادی چون او نسبت به تو صادق و امین بود و قلب پاكی داشت. به او پسری بخشیدی كه امروز بر تختش نشسته است. با این كار، لطف خود را در حق او كامل كردی!
اول تواریخ باب شانزده آیه چهل و یک
داود هیمان و یدوتون و چند نفر دیگر را هم كه انتخاب شده بودند تعیین كرد تا خداوند را بخاطر محبت ابدیاش ستایش كنند.
اول تواریخ باب هفده آیه سیزده
من پدر او و او پسر من خواهد بود و محبت من از او دور نخواهد شد، آنطور كه از شائول دور شد.
دوم تواریخ باب یک آیه هشت
سلیمان عرض كرد:«ای خدا، تو به پدرم داود بسیار محبت نشان دادی و حالا هم تاج و تخت او را به من بخشیدهای
دوم تواریخ باب شش آیه چهل و دو
ای خداوند، روی خود را از من كه برگزیده تو هستم برنگردان. محبت و رحمت خود را در حق داود بیاد آور.
دوم تواریخ باب هفت آیه سه
بنیاسرائیل چون این منظره را دیدند بر خاك افتاده، خداوند را بسبب نیكویی و محبت بیپایانش سجده و ستایش كردند.
دوم تواریخ باب هفت آیه شش
كاهنان سر خدمت بودند و لاویان سرود شكرگزاری میخواندند و میگفتند: « محبت او بیپایان است.» آنها از آلات موسیقیای استفاده میكردند كه داود پادشاه ساخته بود و در زمان او برای ستایش خداوند بكار میرفت. سپس وقتی كاهنان شیپورها را نواختند، تمام جماعت بر پا ایستادند.
دوم تواریخ باب بیست آیه بیست و یک
یهوشافاط بعد از مشورت با سران قوم، دستور داد كه دسته سرایندگانی آراسته به جامههای مقدس تشكیل گردد و پیشاپیش سپاه برود و در وصف خداوند بسراید و بگوید: « خداوند را حمد و ستایش كنید، زیرا محبت او ابدی است.»
نحمیا باب نه آیه هفده
آنها نه فقط به دستورات تو گوش ندادند و معجزاتی را كه برای ایشان كرده بودی فراموش نمودند، بلكه یاغی شدند و رهبری برای خود انتخاب كردند تا دوباره به مصر، سرزمین بردگی برگردند. ولی تو خدائی بخشنده و رحیم و مهـربان هستی؛ تو پر از محبت هستی و دیـر خشمگین میشوی؛ به همین جهت ایشان را ترك نكردی.
نحمیا باب سیزده آیه بیست و دو
سپس به لاویان دستور دادم خود را تطهیر كنند و دم دروازهها نگهبانی بدهند تا تقدس روز سبت حفظ شود. ای خدای من، این كار مرا به یادآور و برحسب محبت بیپایانت به من رحم كن.
ایوب باب ده آیه دوازده
تو بودی كه به من حیات بخشیدی و محبت تو بود كه مرا زنده نگهداشت.
مزامیر باب پنج آیه دوازده
تو ای خداوند، درستكاران را بركت میدهی و ایشان را با سپر محبت خود محافظت مینمایی.
مزامیر باب هفده آیه هفت
ای كه با دست پرقدرتت كسانی را كه به تو پناه میآورند از دست دشمنان میرهانی، محبت بیدریغت را به من بنمایان.
مزامیر باب هجده آیه بیست و پنج
خدایا، تو نسبت به كسانی كه به تو وفادارند، امین هستی و كسانی را كه كاملند محبـت میكنی.
مزامیر باب بیست و پنج آیه شش
ای خداوند، رحمت ازلی و محبت عظیم خود را به یاد آر!
مزامیر باب سی آیه پنج
زیرا غضب او لحظهای است، اما رحمت و محبت او دایمی! اگر تمام شب نیز اشك بریزیم، صبحگاهان باز شادی آغاز میشود.
مزامیر باب چهل آیه یازده
ای خداوند، لطف و محبت خود را از من دریغ مدار. رحمت و صداقت تو همواره مرا حفظ كند.
مزامیر باب چهل و هشت آیه نه
ای خدا، ما در داخل خانه تو، به رحمت و محبت تو میاندیشیم.
مزامیر باب پنجاه و نه آیه هفده
ای خدا، ای قوت من، برای تو سرود میخوانم. پناهگاه من تویی، ای خدایی كه مرا محبت میكنی.
مزامیر باب شصت و سه آیه سه
محبت تو برایم شیرینتر از زندگی است، پس لبهای من تو را ستایش خواهد كرد،
مزامیر باب شصت و نه آیه شانزده
ای خداوند، رحمتت عظیم است، پس دعای مرا مستجاب فرما. با محبت بیكران خود به من توجه نما.
مزامیر باب صد و سه آیه چهار
جان مرا از مرگ میرهاند و با محبت و رحمت خود مرا بركت میدهد!
مزامیر باب صد و سه آیه هشت
خداوند بخشنده و مهربان است؛ او دیر غضب وپر محبت میباشد.
مزامیر باب صد و شش آیه هفت
اجدادمان معجزات تو را در مصر درك ننمودند. آنها محبت و رحمت تو را فراموش كردند و در كنار دریای سرخ از اطاعت تو سر باز زدند.
مزامیر باب صد و هفت آیه چهل وسه
خردمندان درباره اینها فكر كنند و رحمت و محبت خداوند را به یاد داشته باشند.
مزامیر باب صد و نه آیه پنج
به عوض خوبی، به من بدی میكنند و به عوض محبت، با من دشمنی مینمایند.
مزامیر باب صد و چهل و پنج آیه نه
او به همه خوبی میكند و تمام كارهایش توأم با محبت است.
امثال باب سه آیه سه
محبت و راستی را هرگز فراموش نكن بلكه آنها را برگردنت بیاویز و بر صفحه دلت بنویس،
امثال باب سه آیه یازده
پسرم، وقتی خداوند تو را تأدیب و تنبیه میكند، از او آزرده خاطر نشو، زیرا تنبیه كردن او دلیل محبت اوست.
امثال باب ده آیه دوازده
كینه و نفرت باعث نزاع میشود، ولی محبت گناه دیگران را میبخشد.
امثال باب چهارده آیه بیست و دو
كسانی كه نقشههای پلید در سر میپرورانند گمراه خواهند شد، ولی آنانی كه نیت خوب دارند مورد محبت و اعتماد قرار خواهند گرفت.
امثال باب پانزده آیه هفده
نان خشك خوردن در جایی كه محبت هست، بهتر است از غذای شاهانه خوردن در جایی كه نفرت وجود دارد.
امثال باب شانزده آیه شش
درستكار و با محبت باش كه خدا گناهت را خواهد بخشید. از خداوند بترس كه بدی از تو دور خواهد شد.
امثال باب هفده آیه هفده
دوست واقعی در هر موقعیتی محبت میكند و برادر برای كمك بهنگام گرفتاری تولد یافته است.
امثال باب بیست و هفت آیه پنج
سرزنش آشكار از محبت پنهان بهتر است.
جامعه باب سه آیه هشت
زمانی برای محبت، زمانی برای نفرت. زمانی برای جنگ، زمانی برای صلح.
غزل غزلها باب یک آیه دو
زیرا محبت تو دلپذیرتر از شراب است.
غزل غزلها باب یک آیه چهار
ای سَروَرَم، مرا با خود بِبَر تا از اینجا دور شویم. مرا به خانه خود ببر تا با هم شاد و خوش باشیم. تو دوست داشتنی هستی و محبت تو بهتر از شراب است.
غزل غزلها باب چهار آیه ده
ای محبوبه من و ای عروس من، چه گواراست محبت تو! محبت تو دلپذیرتر از شراب است و خوشبوتر از تمامی عطرها.
غزل غزلها باب پنج آیه یک
محبوب: ای محبوبه من وای عـروس من، من به بـاغ خود آمـدهام! مُـر و عطرهایـم را جمـع میكنـم، عسل خود را میخورم و شیر و شرابم را مینوشم. دختران اورشلیم: ای دلدادگان بخورید و بنوشید و از محبت سرمست و سرشار شوید.
غزل غزلها باب هفت آیه دوازده
و صبح زود برخاسته، به میان تاكستانها برویم تا ببینیم كه آیا درختان انگور گل كرده و گلهایش شكفتهاند؟ ببینیم درختان انار شكوفه كردهاند؟ درآنجا من محبت خود را به تو تقدیم خواهم كرد.
غزل غزلها باب هشت آیه دو
تو را به خانه مادرم مـیآوردم تا در آنجـا به من محبت را بیاموزی. در آنجا شراب خوش طعـم و عصـاره انار خـود را به تـو مـیدادم تا بنوشـی.
غزل غزلها باب هشت آیه پنج
دختران اورشلیم: این كیست كه بر محبوب خود تكیه كرده و از صحرا میآید؟ محبوب: در زیر آن درخت سیب، جایی كه از مادر زاده شدی، من محبت را در دلت بیدار كردم.
غزل غزلها باب هشت آیه شش
محبوبه: محبت مرا در دل خود مهر كن و مرا چون حلقه طلا بر بازویت ببند تا همیشه با تو باشم. محبت مانند مرگ قدرتمند است و شعلهاش همچون شعلههایپرقدرت آتش با بیرحمی میسوزاند و نابود میكند.
غزل غزلها باب هشت آیه هفت
آبهای بسیار نمیتوانند شعله محبت را خاموش كنند و سیلابها قادر نیستند آن را فرو نشانند. هر كه بكوشد با ثروتش محبت را بچنگ آورد، جز خفت و خواری چیزی عایدش نخواهد شد.
اشعیا باب پنجاه و چهار آیه هشت
خداوند كه حامی توست میفرماید: «در لحظه غضب، روی خـود را از تـو برگردانیـدم، اما اینك با محبت جاودانی تو را دوست خواهم داشت.
اشعیا باب پنجاه و چهار آیه ده
هر چند كوهها جابجا شوند و تپهها نابود گردند، اما محبت من نسبت به تو هرگز از بین نخواهد رفت و پیمان سلامتیای كه با تو بستهام هیچوقت شكسته نخواهد شد.» خداوند كه تو را دوست دارد این را میگوید.
اشعیا باب شصت و سه آیه هفت
از لطف و مهربانی خداوند سخن خواهـم گفت و بسبب تمـام كارهایی كه برای ما كرده است او را ستایش خواهم كرد. او با محبت و رحمت بیحد خویش قوم اسرائیـل را مورد لطف خـود قرار داد.
اشعیا باب شصت و سه آیه نه
و در همه مشكلاتشان با ایشان بود. بلی، خود خداوند ایشان را نجات داد. او با محبت و دلسوزی آنان را رهانیـد و سالهای سال از ایشان مراقبت كرد.
ارمیا باب سی و یک آیه سه
از همان گذشتههای دور، به ایشان گفتم: «ای قوم من، شما را همیشه دوست داشتهام؛ با مهر و محبت عمیقی شما را بسوی خود كشیدهام.
مراثی باب سه آیه بیست و دو
رحمت خداوند بیزوال است. آری، بسبب محبت اوست كه ما تلف نشدهایم.
مراثی باب سه آیه سی و دو
هر چند خدا كسی را اندوهگین كند، اما رحمتش شامل حال او خواهد شد، زیرا محبت او عظیم است.
هوشع باب دو آیه نوزده
من با زنجیر عدالت و انصاف و محبت و رحمت، شما را برای همیشه به خود پیوند خواهم داد.
هوشع باب شش آیه چهار
اما خداوند میفرماید: «ای اسرائیل و یهودا، من با شما چه كنم؟ زیرا محبت شما مانند شبنم صبحگاهی زودگذر است.
هوشع باب شش آیه شش
من از شما محبت میخواهم نه قربانی. من از هدایای شما خشنود نیستم بلكه خواهان آنم كه مرا بشناسید.
هوشع باب شش آیه هفت
«ولی شما نیز مانند آدم ، عهد مرا شكستید و محبت مرا رد كردید.
هوشع باب ده آیه دوازده
۱۲ بذر نیكوی عدالت را بكارید تا محصولی از محبت من درو كنید. زمین سخت دلهای خود را شخم بزنید، زیرا اینك وقت آنست كه خداوند را بطلبید تا بیاید و بر شما باران بركات را بباراند.
هوشع باب یازده آیه چهار
با كمند محبت، اسرائیل را بسوی خود كشیدم؛ بار از دوشش برداشتم و خم شده، او را خوراك دادم.
هوشع باب دوازده آیه شش
پس حال، ای اسرائیل، بسوی خداوند بازگشت نما؛ با محبت و راستی زندگی كن و با صبر و تحمل در انتظار خدا باش.
هوشع باب چهارده آیه چهار
خداوند میفرماید: «شما را از بت پرستی و بی ایمانی شفا خواهم بخشید و محبت من حد و مرزی نخواهد داشت، زیرا خشم و غضب من برای همیشه فرو خواهد نشست.
ملاکی باب یک آیه سه
ولی شما می گویید: «تو چگونه ما را دوست داشته ای ؟» خداوند می فرماید: «من جد شما یعقوب را محبت نمودم ، هر چند لایق محبت نبود، و به این ترتیب نشان دادم كه شما را دوست دارم ، ولی عیسو را كه برادرش بود رد كردم و سرزمین كوهستانی او را ویران نمودم و آن را جای شغالهای بیابان ساختم .»