۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

کریسمس Christmas


کریسمس جشنی است که هر سال به منظور گرامی داشت سالروز تولد مسیح برگزار می‏شود. بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری نیز آنرا در شامگاه ۲۴ دسامبر برگزار می‌کنند. 
  تاریخچه     
در دوران بعد از میلاد، پیروان ادیان بت پرست همچنان به پرستش الهه‏‏های یونانی و رومی، مصری و دیگر خدایان اساطیری می‏پرداختند. مسیحیت سعی در براندازی این کیش‏ها داشت و توانست در بسیاری از مناطق به پیروی از آنها خاتمه دهد. اما این بت پرستان همچنان به انجام برخی از مراسم خود پایبند بودند. از اینرو برخی از سران کلیساها تعدادی از نمادها و رسم و رسوم این ادیان را با تعاریف جدیدی در دنیای مسیحیت حفظ کردند. 
کریسمس جشنی است که در برهه‏ای از تاریخ برخی از رهبران کلیسا آن را به تولد مسیح گره زدند. منشا دقیق انتخاب روز ۲۵ ماه دسامبر به عنوان روز میلاد عیسی مسیح از نظر تاریخی مبهم بوده و مشخص نیست که از چه زمانی مسیحیان برای میلاد مسیح جشن گرفته‏اند. زیرا که حتی در انجیل‏‏های چهارگانه نیز برای تولد عیسی مسیح هیچ تاریخی ذکر نشده است. به نظر می‏رسد پس از مرگ رهبران اولیه مسیحیت در دو قرن نخست، روز مشخصی برای تولد عیسی مسیح تعیین شده است. 
از این رو می‏بینیم برای نخستین بار در سال ۲۲۱ پس از میلاد است که در نوشته‏‏های سکستوس ژولیوس افریکانوس، ۲۵ دسامبر به عنوان روز تولد مسیح ذکر شده و رفته رفته در بخش بزرگی از دنیای مسیحیت مورد قبول واقع شده است. انتخاب ۲۵ دسامبر به عنوان سالروز تولد عیسی مسیح و برپایی جشن و سرور در آن روز در اوایل قرن چهارم مورد حمایت کنستانتین امپراتور روم که به پدر کلیسا مشهور است واقع شد و بدین ترتیب آیین کریسمس بیش از پیش در دنیای مسیحیت تثبیت گردید. 
در منابع دیگر، کریسمس شکلی مسیحی شده از جشن «روز تولد خورشید شکست ناپذیر» در امپراطوری رم ذکر شده است که به عنوان نماد زایش خورشید و اتمام زمستان برگزار می‏شده است. این جشن نیز یک آیین شرک آلود بوده که در آن رومیان هر ساله از ۱۷ تا ۲۵ دسامبر برای تشکر از سیاره کیوان یا خدای کشت و زرع به جشن و شادخواری مشغول می‏شدند. میترائیسم یا آیین پرستش ایزد در ایران باستان از دیگر ریشه‏‏های کریسمس مسیحی ذکر شده است که در آن در ۲۵ دسامبر مردم انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به بهانه میلاد الهه میترا جشن می‌گرفتند و رومیان فراوانی نیز ایرانیان را در این جشن همراهی می‏کردند. به طور کلی به نظر می‏رسد نوید آغاز بهار و گذر زمستان برای تمامی آیین‏‏های چند خدایی پیش از مسیحیت به نوعی با شادی و جشن همراه بوده است. 
در واقع کلیسای کاتولیک با تعیین روز ۲۵ دسامبر به عنوان روز میلاد عیسی مسیح خواسته است به مراسم‏‏های زمستانه پیروان چند خدایی در آن زمان، اعم از معتقدان به خدایان رومی و یونانی و میترا و نیز ادیان باستانی مصر که همگی در کل برگزار کننده جشنی زمستانی در کیش خود بودند، معنا و مفهوم مسیحی داده و بر پیروان مسیحی بیافزاید. با این حال اختلافاتی که در مورد تاریخ برگزاری جشن میلاد مسیح بین مسیحیان وجود دارد نشان دهنده آن است که این سیاست کلیسا مورد تایید تمامی رهبران مسیحی نبوده و مخالفت‏‏هایی نیز وجود داشته است. هرچند نه به شدت مخالفت‏‏های دو قرن اول. 
بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک رم و پیروان آیین پروتستان، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن می‏گیرند. برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین و فلسطین جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا می‏کنند و ارامنه نیز به طور منحصر به فردی روز میلاد مسیح را در ششم ژانویه جشن می‌گیرند. 
بر این اساس، بیشتر مسیحیان در غرب، ۲۵ دسامبر را به عنوان روز تولد مسیح به رسمیت شناخته‏اند؛ اما مسیحیان ارتدوکس شرق، ششم ژانویه را برای جشن میلاد مسیح، به رسمیت می‏شناسند. اختلافات بر سر جشن‏‏های کریسمس در جهان مسیحیت گاهی به مناقشات بزرگی نیز منجر شده است. مثلا در انگلستان در دوران حکومت کرومول در اواسط قرن هفدهم میلادی، پیوریتن‏ها که اعتقادات مسیحی محکمی داشتند با جشن‌ گرفتن کریسمس به عنوان سنتی بت پرستانه و آمیخته با رسوم مشرکین مخالفت کردند و حتی پارلمان انگلستان مدتی جشن گرفتن کریسمس را ممنوع اعلام کرد. 
  کریسمس جشن مذهبی     
واژه کریسمس از دو بخش کریس و مس تشکیل شده که به معنای مراسم عشای ربانی در روز مسیح است. که بعدها به معنای «جشن مسیح» استعمال شده است. مردم بسیاری در آمریکای شمالی و جنوبی، اروپا، آسیا و دیگر مناطق جهان کریسمس را به عنوان مهم ‌ترین رویداد سالانه مسیحی جشن می‏گیرند. 
این جشن از اوایل قرن بیستم میلادی به بعد به تدریج وجهه مذهبی خود را از دست داده و هم اکنون بیشتر به عنوان یک جشن غیر مذهبی برگزار می‏شود، و بیشتر مردم، این ایام را به عنوان دور هم جمع شدن اقوام و دوستان و هدیه دادن به هم، می‏شناسند. کریسمس با آیین‌های ویژه‌ای به‌طور مثال آراستن یک درخت کاج، برگزار شده و شخصیتی خیالی به نام بابانوئل نیز در آن نقشی مهم دارد. 
نگاه غیر مذهبی آمریکایی‏ها به کریسمس در اواخر قرن بیستم منجر به مناقشه‏‏های قانونی شد. عده‏ای بحث‏‏هایی در مورد ماهیت کریسمس و شناسایی آن به عنوان یک جشن دینی یا سکولار به پیش کشیدند و به رسمیت شناختن کریسمس را به عنوان تعطیلات فدرال نقض قانون جدایی کلیسا و دولت در آمریکا دانستند. 
دادگاه عالی آمریکا در روز ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰ تعطیلات رسمی و عمومی کریسمس را نقض کننده قانون جدایی دین از حکومت ندانست و اعلام کرد که این روز یک هدف کاملا سکولار و غیر مذهبی را مد نظر دارد. در سال ۲۰۰۵ عده‏ای از این مسیحیان آمریکایی تظاهراتی علیه سکولار اعلام شدن کریسمس به راه انداختند و اعلام کردند کریسمس با اهداف سکولار و برنامه‏‏های ضد مسیحی مورد تهدید واقع شده است. اما غرب بیشتر به تاثیر اقتصادی کریسمس اهمیت می‏دهد تا وجهه مذهبی آن. 
  بابانوئل کریسمس     
شخصیتی که امروزه به شکل پیرمردی مهربان و فربه با لباس سرخ رنگ و ریشی سفید و بلند، در هنگامه کریسمس در میان برگزار کنندگان این جشن ظاهر می‌گردد به چندین اسم شناخته می‌شود. 
بابانوئل، سانتا کلوز و سنت نیکولا از معروفترین این اسامی هستند. 
در سده چهارم میلادی، یکی از اسقف‌های آسیای صغیر (ترکیهامروز) به خاطر رفتار مهربانانه با کودکان شهرت یافت. این شخص که بعدها به سنت نیکولاس (نیکولاس قدیس) شهرت یافت، در نقاشی‌های قرون وسطی و عصر رنسانس به شکل مردی بلند بالا با چهره‌ای جدی و نجیبانه نشان داده شده‌ است و تا حدود قرن شانزدهم، جشن مخصوص او در روز ششم دسامبر در سراسر اروپا برگزار می‌شد، اما از آن پس، این جشن، تنها به پروتستان‌های هلند منحصر گردید. مهاجران هلندی که به آمریکای شمالی کوچ کردند، این رسم را با خود به آن کشور بردند و در آنجا بود که نام او به سانتا کلوز تغییر یافت. 
  آئین‌های کریسمس     
برگزاری کریسمس در کشورهای مختلف مسیحی بنا به سنت و رسم و رسوم آنان، تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارد. اما مشترکات این مراسم این است که: مسیحیان برای جشن گرفتن میلاد عیسی مسیح به کلیساها می‌روند، در منزل یک درخت کاج را تزیین و چراغانی می‌کنند و در خیابانها و کوچه‌ها دسته دسته سرودهای پرستشی و شکر گذاری اجرا می‌نمایند. 
یکی دیگر از سنت‌های رایج در ایام کریسمس که شباهت زیادی به جشن سال نو ایرانیان دارد، خریدن و پوشیدن لباس نو است. و البته، خانه‌تکانی. زنان در این ایام مشغول آماده کردن خانه برای عید می‌شوند و مثل روزهای نزدیک به سال نو ایرانی، همه جا را برای شادی و نیایش تمیز و آماده می‌کنند. 
در روزهای نزدیک به کریسمس مردم از مغازه‌های شاد و رنگارنگ کارت پستال و هدیه می‌خرند و برخی نقاط شهر مثل روزهای نزدیک به نوروز شلوغ می‌شود. 
  درخت کریسمس     
یک درخت طبیعی یا مصنوعی است که با روبان‏ها و چراغهای رنگی تزئین می‏شود و در کریسمس در خانه یا بیرون از خانه قرار داده می‏شود درخت کریسمس معمولاً از درختان دارای برگهای سوزنی بویژه کاج تهیه می‌شود و می‌تواند در اندازه‌های مختلف باشد. 
سنت درخت کریسمس، به آلمان قرن شانزدهم میلادی و زمانی که مسیحیان، درختان تزیین شده را به خانه‏‏های خود آوردند، بر می‏گردد. همچنین در آن زمان عده‏ای هرمهایی از چوب می‏ساختند و آنرا با شاخه‏‏های درختان همیشه سبز و شمع تزیین می‏کردند. 
به تدریج رسم استفاده از درخت کریسمس در بخشهای دیگر اروپا نیز طرفدارانی پیدا کرد. در سال ۱۸۴۱ در انگلستان، پرنس آلبرت، شوهر ملکه ویکتوریا با آوردن درخت کریسمس به کاخ ویندسور و تزیین آن با شمع، شیرینی، میوه و انواع آب نبات، استفاده از درخت را به چیزی مد روز مبدل کرد. 
بسیاری از آمریکاییهای قرن نوزدهم، درخت کریسمس را چیزی غریب می‏دانستند و اولین درخت کریسمس در آمریکا، مربوط به سال ۱۸۳۰ است که آنهم توسط ساکنان آلمانی پنسیلوانیا به نمایش گذاشته شده بود. این درخت برای جلب کمکهای مردمی برای کلیسای محلی برپا شده بود. در سال ۱۸۵۱، چنین درختی در محوطه خارجی یک کلیسا برپا شد اما وجود آن برای ساکنان این قصبه بسیار توهین آمیز و نوعی بازگشت به بت پرستی به شمار می‏آمد و آنها خواستار جمع کردن تزیینات شدند. 
در حدود سالهای ۱۸۹۰، لوازم تزیینی کریسمس از آلمان وارد می‏شد و درخت کریسمس به تدریج در ایالات متحده محبوبیت یافت. جالب است که اروپائیان از درختان کوچکی که حدود ۱ تا ۱.۵ متر طول داشتند استفاده می‏کردند در حالی که آمریکاییان درختی را می‏پسندیدند که تا سقف خانه برسد. 
کشف برق، به ساخته شدن چراغهای کریسمس انجامید و امکان درخشش را برای درختان به ارمغان آورد. پس از آن دیدن درختان کریسمس در میدان شهرها به یک منظره آشنای این ایام مبدل شد و تمام ساختمانهای مهم، چه شخصی و چه دولتی با بر پا کردن یک درخت، به اسقبال تعطیلات کریسمس می‏رفتند. 
در تزیین درختهای کریسمس اولیه، به جای مجسمه فرشته در نوک درخت، از اشکال پریهای کوچک به نشانه ارواح مهربان یا زنگوله که برای ترسانیدن ارواح شیطانی به کار می‏رفت استفاده می‏شد. 
امروزه در تمام جهان درخت سرو نماد مهم کریسمس است. اما درخت سرو در میان بت پرستان و فرهنگ قدیم ایران نیز بسیار مهم بوده و درخت جاودانگی تلقی می‏شده است هنوز در بسیاری از نقاط ایران به درخت سرو با نگاه تقدس نگریسته می‌شود. 

آیه امروز . .


فیلیپیان باب ۱



۶ چونکه‌ به‌ این‌ اعتماد دارم‌ که‌ او که‌ عمل‌ نیکو را در شما شروع‌ کرد، آن‌ را تا روز عیسی مسیح‌ به‌ کمال‌ خواهد رسانید.

۱۳۹۴ آذر ۲۷, جمعه

واعظ کلام: کیا حدائقی عنوان: متی فصل

عزیزان امروز دوست دارم که با شما درمورد موضوع مهمی صحبت کنم . آن موضوع زندگی ما و ابدیت خداوند است. 
ما نمی‌توانیم برگردیم و آغاز خوبی داشته باشیم، اما می‌توانیم شروع کنیم و پایان خوبی داشته باشیم. ما به این دنیا آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت پیدا کنیم، نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم. زندگی‌های ما حکایت آن مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند: یخهایت را فروختی؟ آهی کشید و گفت: نه! ولی همه آن تمام شد. زندگی ما نیز همچون یخ به زودی تمام خواهد شد. اما خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمی‌شود، او تنها کسی است که من و شما می‌توانیم با دهان بسته نیز، صدایش کنیم. با پای شکسته به سراغش برویم، او تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر می‌خرد، تنها کسی است که وقتی همه می‌روند او می‌ماند و وقتی همه پشت کردند او ما را به آغوش می‌کشد. چنین خداوندی امروز مایل است که من و شما را محبت کرده و بلاعوض وارد ملکوت خود گرداند. 
عیسی مسیح آمد تا چنین خداوندی را به مردم معرفی کند و درهای ورود به ملکوت خداوندی را به سوی آنها بگشاید. 
پیام عیسی مسیح در این موعظه که در عهد جدید آمده؛ همچون ده فرمان عهد قدیم دارای اهمیت است و برای هر شخص مسیحی لازم است که پیوسته این نکات را بیاد داشته باشد. این موعظه و پیام به خوشا به حالها معروف است. در واقع در کل پیام ما با موضوع جدیدی برخورد می‌کنیم. موضوعی که شنیدنش برای مردم آن زمان تازه بود و برای ما نیز تازه است. 
خوشا بحال مسکینان، ماتیمان، حلیمان، گرسنگان و تشنگان عدالت، رحیمان، پاکدلان، صلح کنندگان، زحمتکشان و شکنجه دیدگان؛ اینها خوشا به حالهایی است که درست در مقابل معیارها و استانداردهایی که دنیا برای خوشبختی ارایه می‌دهد قرار دارد. ولی باید بدانیم این خوشابحالها به خاطر شرایط بد و منفی که هر یک از این خصوصیات به تنهایی در خود دارند نیست؛ بلکه به خاطر پاداشهای پر جلالی است که این خصوصیات به همراه دارند. خصوصیاتی که شخص را برای آسمان تشنه می‌سازد و برای رسیدن به آن حاضر است چنین شرایطی را با خوشی بپذیرد. از نظر عیسی مسیح زندگی آسمانی و ابدی دارای اهمیت بیشتری است و او در این موعظه سعی دارد تا شنوندگان خود را به داشتن خصوصیاتی که برای ورود به ملکوت آسمانی لازم است تشویق نماید. 
امروز می‌خواهیم این خصوصیات را با هم بررسی کنیم و با قوت و فیض خداوند خود را برای آسمان آماده نگاهداریم. د رانجیل متی ۵: ۱- ۱۲ « و گروهی بسیار دیده‌، بر فراز كوه‌ آمد. و وقتی كه‌ او بنشست‌، شاگردانش‌ نزد او حاضر شدند. ۲ آنگاه‌ دهان‌ خود را گشوده‌، ایشان‌ را تعلیم‌ داد و گفت‌: ۳ «خوشابحال‌ مسكینان‌ در روح‌، زیرا ملكوت‌آسمان‌ از آن‌ ایشان‌ است‌. ۴ خوشابحال‌ ماتمیان‌، زیرا ایشان‌ تسلی خواهند یافت‌. ۵ خوشابحال‌ حلیمان‌، زیرا ایشان‌ وارث‌ زمین‌ خواهند شد. ۶ خوشابحال‌ گرسنگان‌ و تشنگان‌ عدالت‌، زیرا ایشان‌ سیر خواهندشد. ۷ خوشابحال‌ رحم‌كنندگان‌، زیرا بر ایشان‌ رحم‌ كرده‌ خواهد شد. ۸ خوشابحال‌ پاکدلان‌، زیرا ایشان‌ خدا را خواهند دید. ۹خوشابحال‌ صلح‌كنندگان‌، زیرا ایشان‌ پسران‌ خدا خوانده‌ خواهند شد. ۱۰ خوشابحال‌ زحمت‌كشان‌ برای عدالت‌، زیرا ملكوت‌ آسمان‌ از آن‌ ایشان‌ است‌. ۱۱ خوشحال‌ باشید چون‌ شما را فحش‌ گویند و جفا رسانند، و بخاطر مـن‌ هـر سخـن‌ بـدی بر شمـا كاذبانه‌ گویند. ۱۲خوش‌ باشید و شادی عظیم‌ نمایید، زیرا اجر شما در آسمان‌ عظیم‌ است‌ زیرا كه‌ به‌ همینطور بر انبیای قبل‌ از شمـا جفـا میرسانیدند.» 
در این موعظه چهار حقیقت مهم نهفته است که دانستن آنها به ما کمک می‌کند تا پیام عیسی مسیح را بهتر درک کنیم: 
۱- برای زندگی مسیحی و اصول اخلاقی مسیح گونه ضابطه‌ای معرفی شده و معیاری کلی به همه ما مسیحیان داده شده است. که همانا معیار الهی است. معیار ما برای زندگی مسیحی چیست؟ دراینجا آمده است. 
۲- امور جاوادانی با امور ناپایدار در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. خیلی‌ها برای امور بیهوده و ناپایدار تلاش می‌کنند و در نهایت خسته خاطر می‌شوند. تلاش شما در چه راستایی است؟ امروز می‌توانیم خودرا محک بزنیم. 
۳- ایمان سطحی فریسان را با ایمان واقعی و عمیق در عیسی مسیح مقایسه شده است. ایمان واقعی ما در اینجا ارزیابی می‌شود. 
۴- نشان داده شده است که چگونه عهد قدیم تحقق یافته و فیض خداوند شامل انسان می‌شود. 
هر یک از خوشابه حالها بیان کننده این است که چگونه می‌شود سعادتمند و خوشحال بود. اما این تعلیم به معنی خوشی و لبخند ظاهری نیست. عیسی مسیح معنی عمیقی به آن می‌دهد. از نظر عیسی، خوشحالی یعنی امید و خوشی دل و باطنی، بدون توجه به اوضاع و شرایط ظاهری. برای دستیابی به امید و خوشی که عمیق ترین نوع خوشحالی است، باید با خدمت به دیگران و با اطاعت از خدا قدم جلو گذاشت و به معنی حقیق آن پی برد. 
عیسی مسیح در اینجا برای مردم از ملکوت خدا حرف می‌زند و می‌فرماید که ملکوت خداوند نزدیک است. طبیعی است که از او بپرسند که چه کار باید بکنند تا وارد این ملکوت بشوند. و عیسی مسیح طبق همیشه رمز وارد شدن به ملکوت پدر آسمانی را بیان می‌کند. او معیارهای متفاوتی می‌دهد که برای مردم جای تعجب داشت. 
عیسی به مردم یاد می‌داد که باید متفاوت با آنچه که معلیمن شریعت یاد می‌دهند زندگی کنند. آنها باید در پی اجر و پاداش اخروی می‌رفتند که کاملا با تعلیم فریسیان تفاوت داشت. خیلی از مردم در جستجوی خوشی دنیا هستند که خیلی زود هم رنگ می‌بازد. اما بعضی‌ها هستند که به پیام مسیح خوب گوش می‌دهند و در پی کسب خوشی آسمانی و ابدی هستند. چنین خوشی هرگز رنگ خود را نمی‌بازد. 
آیا رفتار و حالت شما در زندگی تان انعکاسی از خود بزرگ بینی و جاه طلبی دارد یا اینکه معرف عیسی مسیح است. او که فروتنانه برای جلال خدا زندگی کرده و خواست پدر را بجا آود؟ آیا زندگی ما انعکاسی از خدمکت دیگران و اطاعت از فرامین مسیح دارد؟ اگر چنین است، ملکوت آسمان از آن ماست. 
اگر من و شما بخواهیم برای خدا زندگی کنیم باید آماده باشیم تا معیارهای جدا از این دنیا داشته باشیم. به عنوان نمونه باید آماده باشیم تا چیزهایی بگویم و کارهایی انجام دهیم که برای دنیا عجیب است. مثلا بلاعوض محبت کنیم. بی دریغ ببخشیم، باید کمک کنیم وقتی دیگران سوء استفاده می‌کنند. 
بله عزیزان، عیسی مسیح خدمت خود را با موعظه‌ای پر قدرت آغاز نمود تا از همان ابتدا مقیاسهای زندگی و معیارهای ارزشی شنودنگان را به مجادله دعوت كند. آنانی كه فكر می‌كردند واقعاً خوش به حال هستند، حال باید كمی تامل می‌نمودند تا ارزش واقعی زندگی و سعادت حقیقی را درك كنند. شاگردان مسیح نیز از این امر مستثنی نبودند. 
اگر شما نیز می‌خواهید تا امروز جزء افرادی باشید كه مسیح آنها را خوشا به حالها خطاب كرد، به نصیحت وی گوش فرا بدهید و ببینید كه آیا این خصوصیات در زندگی شما نمایان است: 
۱-- فقیر در روح هستی؟ یعنی اینكه آیا خود را نیازمند خداوند می‌دانی؟ آیا مسائل روحانی زندگی تو در خداوند ریشه كرده است. اگر چنین است، تو را پادشهای آسمان نصیب خواهد بود. (۵: ۳) 
۲- آیا برای گناهان خود ماتم گرفته ای؟ یعنی اینكه آیا نسبت به گناه حساس هستی؟ و یا اینكه انجام آن را عادی دانسته و خود را مبرا می‌دانی؟ ماتم حقیقی تو،‌ توسط خداوند تسلی خواهد یافت. (۵: ۴) 
۳- آیا آنقدر حلیم هستی كه ضعفها و خطایای دیگران متحمل شده و آنان را عفو نمایی؟ اگر چنین است خداوند ارثی عظیم به تو خواهد داد و بركت مظاعف به تو خواهد بخشید. (۵: ۵) 
۴- آیا برای عدالت و برقراری آن، مشتاق هستی؟ یا اینكه بی تفاوت از كنار ناعدالتی عبور كرده و صدای مظلومان را نمی‌شنوی؟ این را بدان كه خداوند آنانی را كه گرسنه و تشنه عدالت باشند،‌ سیر خواهد نمود. (۵: ۶) 
۵- آیا رحیم و بخشنده هستی؟ یا برای جفایی كه به تو شده در جستجوی دادرسی می‌باشی؟ اگر بخشنده باشی،‌ آنگاه مورد ترحم و بخشش قرار خواهی گرفت. (۵: ۷) 
۶- آیا دل خود را پاك نگاه می‌داری؟ یعنی اینكه خود را از گناه مبرا داشته از آن می‌گریزی. اگر چنین است خدا را خواهی دید. چون او مقدس است و قلب تو را تقدیس یافته می‌خواهد. (۵: ۸) 
۷- آیا در جستجوی صلح و آرامش هستی؟ این را بدان كه نام فرزند خواندگی بر تو خواهد بود. او كه فرزند خود را برای آشتی میان ما و خود فرستاد، اینك تو را نیز به عنوان فرزند خود پذیرفته و چنین مسئولیتی به تو داده است. (۵: ۹) 
۸- آیا جفاهای زندگی مسیح را متحمل شده، حاضری در مسیر پارسایی گام برداری؟ آیا زحمات را می‌پذیری؟ اگر چنین است، تو را پادشهای آسمان نصیب خواهد بود. (۵: ۱۰) 
این تعالیم را مسیح خطاب به شاگردان و جماعتی داد كه با ارزشهایی متفاوت از معیارهای الهی زندگی می‌كردند. بیاید ما نیز امروز ارزشهای زندگی خود را تنظیم كرده در مسیری گام نهیم كه باعث جلال نام خداوند گردد. خوشا به حال كسانی كه چنین زندگی كنند چون پادشهای آسمان از آن ایشان است. 
دعا كنیم: خداوندا تو را شكر می‌كنیم كه ما را می‌شناسی و می‌دانی كه معیارهای زندگی ما چقدر با ارزشهای الهی تو فاصله دارد. ممنون تو هستیم برای عیسی مسیح و تعلیم او در مورد ارزشهای زندگی. دعا می‌كنیم كه توسط قوت روح‌القدس بتوانیم تمامی این خصوصیات را در زندگی خود نمایان سازیم و از این طریق به توسعه پادشهای تو بر روی زمین كمك كنیم. آمین.

آیه امروز . .


رومیان باب ۱۵



۱۳ الان‌ خدای‌ امید، شما را از کمال‌ خوشی‌ و سلامتی‌ در ایمان‌ پر سازد تا به‌ قوت‌ روح‌القدس‌ در امید افزوده‌ گردید.

۱۳۹۴ آذر ۲۵, چهارشنبه

مرقس فصل 15


اول تواریخ   فصل ۱۵  (ترجمه قدیم)


  محکوم شدن عیسی 
  (متی ۲۷: ۱-۲؛ لوقا ۲۲: ۶۶-۷۱)
 ۱ بامدادان، بی درنگ روسای کهنه با مشایخ و کاتبان و تمام اهل شورا مشورت نمودند و عیسی را بند نهاده، بردند و به پیلاطس تسلیم کردند.

  در حضور پیلاطس 
  (متی ۲۷: ۱۱-۱۴؛ لوقا ۲۳: ۱-۵؛ یوحنا ۱۸: ۲۸-۳۸)
 ۲ پیلاطس از او پرسید: «آیا تو پادشاه یهود هستی؟» او در جواب وی گفت: «تو می‌گویی.»  ۳ و چون روسای کهنه ادعای بسیار بر او ‌می‌نمودند،  ۴ پیلاطس باز از او سوال کرده، گفت: «هیچ جواب نمی‌دهی؟ ببین که چقدر بر تو شهادت می‌دهند!» ۵ اما عیسی باز هیچ جواب نداد، چنانکه پیلاطس متعجب شد.

  صدور حکم مصلوب شدن 
  (متی ۲۷: ۱۵-۲۶؛ لوقا ۲۳: ۱۳-۲۵؛ یوحنا ۱۸: ۳۹ تا ۱۹: ۱۶)
 ۶ و در هر عید یک زندانی، هر که را می‌خواستند، بجهت ایشان آزاد می‌کرد.

آیه امروز . .


تیموتائوس دوم باب ۱



۷ زیرا خدا روح‌ جبن‌ را به‌ ما نداده‌ است‌ بلکه‌ روح‌ قوت‌ و محبت‌ و تادیب‌ را.

۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

نامهای خداوند

ال اخاد       El Echad   
لغت فوق به معنای   خدای واحد   می باشد. 
اِل اِخاد به مفهوم خدای یگانه، تک، یک و واحد می باشد.
توضیحات:
در ترجمه کتاب مقدس به فارسی کلمه اِل اِخاد به «یک خدا» و «خدای واحد» ترجمه شده است.
 منابع کتاب مقدس:   ملاکی باب ۲ - مرقس باب ۱۲
  ملاکی باب ۲ آیه ۱۰ 
۱۰ آیا جمیع‌ ما را یك‌ پدر نیست‌ و آیا یك‌ خدا ما را نیافریده‌ است‌؟ پس‌ چرا عهد پدران‌ خود را بی‌حرمت‌ نموده‌، با یكدیگر خیانت‌ می‌ورزیم‌؟   

  مرقس باب ۱۲ آیه ۲۹ 
۲۹ عیسی‌ او را جواب‌ داد که‌ “اول‌ همه‌ احکام‌ این‌ است‌ که‌ بشنو ای‌ اسرائیل‌، خداوند خدای‌ ما خداوند واحد است‌.   
ال الوهی اسرائیل       El-elohe-Israel   
لغت فوق به معنای   خداوند خدای اسرائیل   می باشد. 
اِل اِلوهی اِسرائیل به مفهوم خداوند خدای اسرائیل است، می باشد. یعقوب، پس از آنکه در شهر شکیم، در زمینی که از خانواده حمور خریده بود، قربانگاهی برای خداوند بنا کرد و آنرا ایل الوهی اسرائیل نامید.
توضیحات:
در ترجمه کتاب مقدس به فارسی کلمه اِل اِلوهی اِسرائیل به «ایل الوهی اسرائیل» ترجمه شده است و تنها یک بار در عهد قدیم از آن اسم برده شده است.
 منابع کتاب مقدس:   پیدایش باب ۳۳
  پیدایش باب ۳۳ آیه ۱۸ تا ۲۰ 
۱۸ پس‌ چون‌ یعقوب‌ از فدان‌ ارام‌ مراجعت‌ كرد، به‌ سلامتی‌ به‌ شهر شكیم‌، در زمین‌ كنعان‌ آمد، و در مقابل‌ شهر فرود آمد. ۱۹ و آن‌ قطعه‌زمینی‌ را كه‌ خیمة‌ خود را در آن‌ زده‌ بود از بنی‌حمور، پدر شكیم‌، به‌ صد قسیط‌ خرید. ۲۰ و مذبحی‌ در آنجا بنا نمود و آن‌ را ایل‌الوهی‌ اسرائیل‌ نامید.   

ایه امروز....

آیه امروز . . .
عبرانیان باب ۱۳



۵ سیرت‌ شما از محبت نقره‌ خالی‌ باشد و به‌ آنچه‌ دارید قناعت‌ کنید زیرا که‌ او گفته‌ است‌: “تو را هرگز رها نکنم‌ و تو را ترک‌ نخواهم‌ نمود.”

۱۳۹۴ آذر ۲۳, دوشنبه

مرقس فصل 2

  تفسیر کاربردی   مرقس  فصل ۲
۵ آنگاه عیسی به مرد مفلوج سخنی گفت که بسیار حیرت آمیز بود؛ او گفت: «ای فرزند، گناهان تو آمرزیده شد»
چرا عیسی این حرف را زد؟ زیرا که می‌دانست مشکل عمدۀ مرد، گناهانش است، نه مفلوج بودنش. مشکل عمدۀ او جسمانی نبود بلکه روحانی بود. امکان دارد که فلج مرد در اثر گناهش پدید آمده باشد. در این صورت، پیش از آنکه عیسی بتواند جسم مرد را شفا دهد، می‌بایست ابتدا روحش را در درمان کند. 
همۀ انسانها بیمار می‌شوند و همه مرتکب گناه می‌گردند. گناه مشکلی بس بزرگتر از بیماری جسمی می‌باشد. عیسی می‌تواند هم جسم و هم جان انسان را شفا بخشد. در اینجا وی ابتدا گناهان مرد را آمرزید. این کار بزرگی بود. سپس برای اثبات اینکه گناهان مرد واقعا آمرزیده شده اند، جسم او را نیز شفا داد (آیه ۱۰). 
شفای بیماری جسمانی یک انسان، بدون پاک کردن جان یا روح او از گناه، شبیه به پانسمان جراحت یک خار است بی آنکه خار از بدن خارج شود. عیسی به جهان آمد تا انسانها را از گناه طاهر کرده، نجات دهد. آنگاه، برای نشان دادن شفقت و نیز قدرت خود، جسم انسانها را نیز شفا می‌داد. خواست خدا این است که انسان در جسم، جان و روح کاملا شفا یابد.
۶-۷ در این آیه‌ها آغاز مخالفت با عیسی را مشاهده می‌کنیم. کار انسان هر چقدر نیکو و رحیمانه باشد، همیشه کسانی هستند که از آن انتقاد کنند. برخی از کاتبان (مرقس ۱: ۲۲ مشاهده شود) شنیدند که عیسی گناهان مرد مفلوج را آمرزیده است. در نظر آنان عیسی مرتکب کفر شده بود، زیرا که در نظر ایشان تنها خدا اقتدار این را داشت که گناهان را بیامرزد. به نظر ایشان عیسی اقتداری را که تنها به خدا تعلق داشت از آن خود کرده بود، و با این کار به خدا توهین کرده بود. وی حرمت خدا را از آن خود شمرده بود. وی لاف زده بود که «می توانم کاری را بکنم که خدا می‌کند»! 
کاتبان از یک لحاظ حق داشتند! صحیح است که تنها خدا می‌تواند گناهان را بیامرزد. لیکن آنچه که ایشان درک نمی‌کردند، این بود که عیسی خود، خدا بود!
۸-۱۲ عیسی به افکار کاتبان پی برد. وی متوجه شد که ایشان به قدرت او در آمرزش گناهان شک دارند. ایشان با خود فکر می‌کردند که «هر کسی می‌تواند بگوید" گناهان تو آمرزیده شد". گفتن این مطلب آسان است، اما شفا دادن شخص آسان نیست». بنابراین، عیسی در واقع می‌خواست چنین چیزی بگوید: «باشد، برای اثبات اینکه اقتدار دارم که گناهان را بیامرزم، این مرد را شفا خواهم داد. آن کاری را خواهم کرد که در نظر شما مشکل‌تر است؛ در نتیجه، خواهید دانست که سخنم باطل نبوده است». آنگاه به مرد مفلوج گفت که بسترش را بر دارد و راه برود. با قدرت کلام عیسی، مرد فوری شفا یافت و راه افتاد. 
ما باید این را خوب درک کنیم که این معجزه تنها عملی از روی دلسوزی و شفقت نبود، بلکه نشانه‌ای بود از این واقعیت که عیسی به راستی طبیعت کامل خدا و اقتدار او را دارد. این امر نشانۀ این بود که ملکوت خدا به راستی به میان انسانها آمده است.
عیسی در اینجا در آیۀ ۱۰، خود را پسر انسان می‌نامد. این نامی بود که عیسی معمولا به خود اطلاق می‌کرد. معنی آن این است که وی با وجود اینکه کاملا خدا بود (کولسیان ۲: ۹ و تفسیر آن مشاهده شود)، انسان کامل نیز بود و از زن یعنی مریم زاده شده بود (فیلپیان ۲: ۵-۸ و تفسیر آن مشاهده شود). به همین دلیل است که عیسی خود را پسر انسان خوانده است (دانیال ۷: ۱۳-۱۴؛ یوحنا ۱: ۵۱ و تفسیر آن مشاهده شود).
دعوت از لاوی (۲: ۱۳-۱۷) 
(متی ۹: ۹-۱۳؛ لوقا ۵: ۲۷-۳۲) 
۱۳-۱۴ لاوی همان شخصی است که در متی ۹: ۹ ذکر شده است. با وجود اینکه لاوی یک یهودی بود، در قلمرو فرمانروایی هیرودیس، پادشاه جلیل، جزو باجگیران، یعنی مامورین جمع آوری مالیات برای حکومت روم بود. همه از باجگیران متنفر بودند زیرا که بیش از مقدار مشروع باج گرفته، مازاد را برای خود نگه می‌داشتند. لذا ثروتمند می‌شدند. اینکه عیسی چنین بدکاری را که باجگیر بود به عنوان یکی از شاگردانش برگزید، امری حیرت انگیز بود (لوقا ۱۹: ۲-۷ و تفسیر آن مشاهده شود). 
در اینجا فیض و درایت عیسی را مشاهده می‌کنیم؛ فیض به خاطر چنین گناهکاری را دعوت کرد، و درایت از این بابت که مردی را دعوت کرده بود که به دو زبان یونانی و آرامی تسلط داشت. اما لاوی در مقابل دعوت عیسی چه واکنشی نشان داد؟ او بی درنگ، ثروت خود را رها کرد و در پی عیسی روان شد. وی همه چیز خود را به جز قلم و کاغذ را ترک گفت. بعدا همین لاوی، یعنی متی، اولین انجیل را در عهد جدید نگاشت یعنی انجیل متی را. 
توجه داشته باشید که در اینجا لاوی عیسی را انتخاب نکرد. این عیسی بود که او را برگزید. به همان طریق، نخست عیسی ما را برگزید؛ تنها در این هنگام است که باید برخیزیم و او را پیروی کنیم (یوحنا ۱۵: ۱۶).
۱۵ لاوی برای بزرگداشت شادی و آزادی و نجات جدیدی که از عیسی دریافت کرده بود، در خانۀ خود ضیافتی بر پا داشت و دوستان و همکاران قدیمی اش را دعوت کرد تا عیسی را ملاقات کنند. وی می‌خواست که ایشان نیز فرصت نجات را داشته باشند. برکات مسیح را باید با دیگران تقسیم کنیم، نه اینکه فقط برای خودمان حفظ کنیم. اگر زندگی نو خود را با دیگران تقسیم نکنیم، بزودی خشک خواهد شد.

آیه امروز . .


قرنتیان دوم باب ۵



۱۷ پس‌ اگر کسی در مسیح‌ باشد، خلقت‌ تازه‌ای است‌؛ چیزهای کهنه‌ درگذشت‌، اینک‌ همه‌ چیز تازه‌ شده‌ است‌.

۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

تفسیر کاربردی یوحنا فصل

استر فصل ۵ (ترجمه قدیم)


 استر   فصل ۵  (ترجمه قدیم)


  درخواست استر از پادشاه  
 ۱ و در روز سوّم، اِسْتَر لباس ملوکانه پوشیده، به صحن دروازه اندرونی پادشاه، در مقابل خانه پادشاه بایستاد و پادشاه، بر کرسی خسروی خود در قصر سلطنت، روبروی دروازه خانه نشسته بود. ۲ و چون پادشاه، اِسْتَر ملکه را دید که در صحن ایستاده است، او در نظر وی التفات یافت. و پادشاه چوگان طلا را که در دست داشت، به سوی اِسْتَر دراز کرد و اِسْتَر نزدیک آمده، نوک عصا را لمس کرد. ۳ و پادشاه او را گفت: «ای اِسْتَر ملکه، تو را چه شده است و درخواست تو چیست؟ اگر چه نصف مملکت باشد، به تو داده خواهد شد.» ۴ اِسْتَر جواب داد که «اگر به نظر پادشاه پسند آید، پادشاه با هامان امروز به ضیافتی که برای او مهیا کرده‌ام بیاید.» ۵ آنگاه پادشاه فرمود که «هامان را بشتابانید، تا برحسب کلام اِسْتَر کرده شود.» پس پادشاه و هامان، به ضیافتی که اِسْتَر برپا نموده بود آمدند. ۶ و پادشاه در مجلس شراب به اِسْتَر گفت: «مسؤول تو چیست که به تو داده خواهد شد و درخواست تو کدام؟ اگرچه نصف مملکت باشد، برآورده خواهد شد.» ۷ اِسْتَر در جواب گفت: «مسؤول و درخواست من این است، ۸ که اگر در نظر پادشاه التفات یافتم و اگر پادشاه مصلحت داند که مسؤول مرا عطا فرماید و درخواست مرا بجا آورد، پادشاه و هامان به ضیافتی که به جهت ایشان مهیا می‌کنم بیایند و فردا امر پادشاه را بجا خواهم آورد.»

  غضب هامان بر مردخای  
 ۹ پس در آن روز هامان شادمان و مسرور شده، بیرون رفت. لیکن چون هامان، مردخای را نزد دروازه پادشاه دید که به حضور او برنمی‌خیزد و حرکت نمی‌کند، آنگاه هامان بر مردخای به شدّت غضبناک شد. ۱۰ امّا هامان خودداری نموده، به خانه خود رفت و فرستاده، دوستان خویش و زن خود زَرَش را خواند. ۱۱ و هامان برای ایشان، فراوانی توانگری خود و کثرت پسران خویش را و تمامی عظمتی را که پادشاه به او داده و او را بر سایر رؤسا و خدّام پادشاه برتری داده بود، بیان کرد. ۱۲ و هامان گفت: «اِسْتَر ملکه نیز کسی را سوای من به ضیافتی که برپا کرده بود، همراه پادشاه دعوت نفرمود و فردا نیز او مرا همراه پادشاه دعوت کرده است. ۱۳ لیکن همه این چیزها نزد من هیچ است، مادامی که مُرْدِخای یهود را می‌بینم که در دروازه پادشاه نشسته است.» ۱۴ آنگاه زوجه‌اش زرش و همه دوستانش او را گفتند: «داری به بلندی پنجاه ذراع بسازند و بامدادان، به پادشاه عرض کن که مُردخای را بر آن مصلوب سازند. پس با پادشاه با شادمانی به ضیافت برو.» و این سخن به نظر هامان پسند آمده، امر کرد تا دار را حاضر کردند.9

آیه امروز . . .


پطرس اول باب ۵



۷ و تمام‌ اندیشه‌ خود را به‌ وی‌ واگذارید زیرا که‌ او برای‌ شما فکر می‌کند.

۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه

موضوع: نصیب بهتر واعظ کلام:کیا حدایقی


ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که بالانس و توازن در آن حرف اول را می‌زند. حرکت کره زمین بدور خورشید، فاصله و سرعت آن در توازن و بالانس مشخصی قرار دارد. طبیعت در بالانس خود احتیاجات زمین را رفع می‌کند و زیست شناسان این بالانس را لازم و ضروری برای ادامه زیست می‌دانند. در بدن ما نیز بالانس باید وجود داشته باشد. وقتی مریض می‌شویم معمولا دکترها می‌گویند که بدن شما در بالانس نیست و تعادل خود را از دست داده است و شما مریض شده اید. در زندگی مسیحی ما نیز یک تعادل وجود دارد که اگر آن تعادل بهم بخورد بیماری روحانی به سراغ ما می‌آید. خداوند می‌خواهد که ما این تعادل روحلنی را برقرار کنیم و در سلامت روحانی بسر ببریم. 
نمی دانم که در زندگی شخصی و روزانه خود تا چه اندازه مشغول و سرگرم هستید؟ شاید در طول روز و هفته آنقدر در تلاش هستید که وقتی برای انجام کاری دیگر ندارید. شاید شما از اینکه برای عیسی مسیح کاری می‌کنید احساس رضایت به شما دست می‌دهد، مثلا نیکوکاری و یا کمک به یک شخص نیازمند. شاید شما از آن جمله افرادی هستید که وقتی کاری انجام می‌دهید شما را خشنود می‌سازد. و احساس می‌کنید که توسط کارهای نیک تان خدا از شما بهتر راضی می‌شود و خشنودی او را کسب می‌کنید. 
وقتی با افرادی که تازه مسیحی شدند صحبت می‌کنیم متوجه می‌شویم که حتی بعد از ایمان آوردن نیز بعضی از آداب مذهبی را انجام می‌دهند. مثلا نمازمی خوانند و آداب غسل را انجام می‌دهند. می‌دانید چرا؟ چون ما اینطور بزرگ شده ایم و پیام مسیح حالا برایمان کاملا جدید است. پیامی که می‌گوید که دیگر نیازی نیست برای مقبول شدن کاری انجام بدهی! خدا تو را همانطور که هستی دوست دارد. حالت قلب تو برای خداوند مهم است نه کاری که برای او انجام میدهی. و این بزرگترین تفاوت مسیحیت با دیگر ادیان دنیا است. 
من خودم آدمی هستم که برای انجام دادن ماموریت و انجام کاری لحظه شماری می‌کنم. یک نوع تست شخصیتی است که سفارش می‌شود که همه افرادی که با هم و در کنار هم در در کلیسا و یا در تیم همکار هستند آن را انجام بدهند. در این تست معلوم می‌شود که شما چه نوع شخصیتی دارید. و بر اساس نوع شخصیت شما؛ دیگر همکاران می‌توانند با شما بهتر کار کنند و به شما مسیولیت داده بشود. 
اما اگر چنین احساسی در شماست؛ یعنی با انجام کاری احساس رضایت به شما دست می‌دهد؛ لطفا امروز با دقت به دیدگاه عیسی مسیح در خصوص خدمت او توجه کنید. او با نگاهی دلسوزانه خطاب به دوستی عزیز چنین گفت: خواهرت نصیب بهتر را برگزیده و آن از او گرفته نخواهد شد. این نصیب بهتر چیست که عیسی مسیح می‌خواهد همگی ما در زندگی روحانی و خدمتی خود از آن بهره ببریم؟ 
آیا عیسی مسیح خدمت و عملکرد مسیحی ما را نمی‌خواهد؟ 
آیا خدمت ما در توسعه ملکوتش مفید نیست؟ 
البته که چنین است. اما او در پس این خدمت در جستجوی آن نصیب بهتر است که مشتاقانه می‌خواهد به ما عطا کند. اجازه بدهید به داستان نگاهی بیاندازیم و عمق تعلیم عیسی مسیح را درک کنیم: 
۳۸ در جریان سفر آنها، عیسی به دهکده‌ای آمد و در آنجا زنی به نام مرتا او را در خانه خود پذیرفت. ۳۹ آن زن خواهری به نام مریم داشت که پیش پاهای عیسی خداوند نشست و به تعالیم او گوش می‌داد. ۴۰ در این هنگام مرتا به علت کارهای زیادی که داشت نگران و دلواپس بود. پس پیش عیسی آمد و عرض کرد: «خداوندا، هیچ در فکر این نیستی که خواهر من مرا رها کرده تا دست تنها پذیرایی کنم! آخر به او بفرما بیاید به من کمک کند.» ۴۱ اما عیسی خداوند جواب داد: «ای مرتا، ای مرتا، تو برای چیزهای زیادی دلواپس و ناراحت هستی. ۴۲ اما فقط یک چیز لازم است: آنچه مریم اختیار کرده از همه بهتر است و از او گرفته نخواهد شد». لوقا ۱۰: ۳۸-۴۲ 
در این داستان ما دو خواهر عزیز و گرامی داریم که شخصیت آنها با هم کاملا متفاوت است. خواهر بزرگتر که می‌خواهد همیشه کنترل کننده باشد. او همیشه کارها را با دقت بسیار زیاد زیر نظر داشته و مراقب بوده که مبادا چیزی بر خلاف برنامه پیش بینی شده انجام بشود. بخصوص که اگر مراسم شام و مهمانی باشد. چون شام دادن در فرهنگ یهود و همینطور در فرهنگ ما بسیار با اهمیت است. ( نمونه مهمانی انگلیسی‌ها در منزل ما؛ آوردن آب پرتقال و وقتی که ما در تهیه غذا می‌گذاریم و نظافتی که در منزل انجام می‌دهیم. اینها ما را از پا در می‌آورد). مرتا با دقت به جزئیات می‌پرداخته و زیاد از حد ریز بین بوده است. 
آیا شما چنین شخصیتی دارید؟ پرداختن به جزئیات؛ شما را از هدف اصلی دور ساخته است؟ و یا شاید اینقدر درگیر امور زندگی و کلیسایی و یا مشکلات روزمره هستید که کمی از آن نصیب بهتر فاصله گرفتید؟ برای ما مسیحیان این خطر در کمین است که به راحتی خود را در عمق فعالیتهای خدمتی رها کنیم و از هدف اصلی که همانا شبیه مسیح شدن است فاصله بگیریم. 
کار دیگری که مرتا انجام داده بود چه بود؟ مرتا دوست داشت که همه از اولویتهای او پیروی کنند. چرا؟ چون آنچه را که خود می‌پسندید می‌خواست دیگران هم انجام دهند. عیسی مسیح می‌خواست که مرتا اولویتهای اشتباه خود را ترک کند و اولویت بهتر را برگزیند. مرتا آنقدر مشغول خدمت عیسی مسیح بود که از خود مسیح غفلت کرد. او در واقع خدمت خواهرش که گوش کردن به سخنان عیسی بود را پایین تر از خدمت خودش می‌دانست. آیا ما آنقدر مشغول خدمت مسیح هستیم که وقتی برای صرف کردن با خود مسیح نداریم؟ عزیزان اولویتهای ما چگونه است؟ هر کس بهتر است که به خودش پاسخ بدهد. 
و اما ببینیم که مریم چه کرد. او در طول مهمانی تنها به عیسی مسیح چشم دوخت. او لحظه‌ای نگاه خود را از مسیح بر نمی‌داشت. برای او کیفیت مهمانی نه اینکه بی اهمیت باشد؛ اما مهمتر از خود عیسی مسیح نبود. او می‌دانست که مهمانی به زودی پایان خواهد پذیرفت و مسیح منزل را ترک خواهد کرد. او می‌دانست که فرصت را از دست خواهد داد اگر مسقیماٌ از زبان عیسی مسیح تعلیم نگیرد. این همان نصیب بهتر بود که عیسی مسیح امروز به همگی ما می‌آموزد تا اختیار کنیم. 
جالب اینجاست که این نصیب بهتر یعنی انتخاب بهتر و ماندن در پیش پای عیسی مسیح و درس یاد گرفتن از او چیزی بود که برای مریم ماندگار شد و تا به همیشه با او ماند. عیسی مسیح گفت که ازاو گرفته نخواهد شد. توجه کنید: اگر با دقت به سخنان دهان مسیح چشم بدوزید و از او تعلیم بیابید، برکت تا به همیشه با شما خواهد ماند و شما را ترک نخواهد کرد. فرصتهای خدمتی و ماموریتی برای ما مسیحیان می‌آید و می‌رود. اما برکت حضور مسیح همیشه با ما خواهد ماند. 
عزیزان عیسی مسیح مرتا را بخاطر کوشش و تلاشش در خصوص تدارکات مهمانی توبیخ نکرد؛ بلکه تنها به او گفت که تو را چیزهای زیادی نگران و مضطرب می‌سازد. 
امروز چه چیزهایی ما را همچون مرتا «نگران و مضطرب» ساخته است؟ رفتن مردم از کلیساها؟ بی وفایی ایمانداران؟ عدم رشد کافی شاگردان؟ و یا مسایل شخصی در زندگی؟ مورد هرچه که است باید بدانیم که عیسی مسیح وارد زندگی ما شده؛ تا به همگی بیاموزد که آن نصیب بهتر را چگونه بدست بیاوریم. 
مرتا بسیار نگران بود. او این نگرانی را می‌خواست به مریم نیز منتقل کند. دیدید که چنین افرادی همیشه باعث ایجاد تنش و اضطراب در دیگران می‌شوند. او چنین شخصیتی داشت. 
آیا مایل هستید که خود را مورد آزمایش قرار بدهید و بالانس خود را بسنجید؟ اگر موارد بالا در زندگی شما وجود دارد شما نیازمند یک تعادل خوب از طرف خداوند هستید. 
راهکارهای دریافت نصیب بهتر: 
اول اینکه باید نگرانی‌ها و اضطرابهای بی مورد را از خود دور کنیم. و اجازه بدهیم تا خداوند فکر و ذهن ما را در آرامش خودش نکاه دارد. مزمور ۳۷: ۷ «در حضور خداوند آرام باش و صبورانه انتظار او را بکش.» 
چگونه اینکار را انجام دهیم؟ هر وقت چیز نگران کننده‌ای به سراغ فکر من و شما آمد آن را با وعده‌های نیک و خوب خداوند جایگزین کنیم. این یعنی اینکه از کلام خدا بخوانیم و به خودمان یاد آوری کنیم که خداوند با ما است. رومیان ۸ می‌فرماید: « ۳۱ پس در برابر این چیزها چه بگوئیم ؟ اگر خدا پشتیبان ماست کیست که بر ضد ما باشد؟ ۳۲ آیا خدائی که پسر خود را دریغ نداشت بلکه او را در راه همۀ ما تسلیم کرد با بخشیدن او همه چیز را با سخاوتمندی بما نمی‌بخشد؟» فیلیپیان ۴: ۱۹ « و خدای من همۀ احتیاجات شما را با ثروت عظیم خود در مسیح عیسی رفع خواهد کرد. » 
نصیب بهتر را نمی‌توانیم داشته باشیم اگر اولویتهای زندگی مسیحی ما درست نباشد. باید با خدا وقت صرف کنیم؛ در دعا و مطالعه شخصی کلامش باشیم. از سخنان او بشنویم و در آیات و تعالیمش تفحص کنیم. بدانیم که چه چیزی برای خانواده و زندگی ما مهم است، آن را انجام دهیم. لوقا ۱۲ «۲۹ برای آنچه می‌خورید و می‌آشامید این قدر تقلا نکنید و نگران نباشید، ۳۰ چون اینها تماما چیزهایی است که مردم این دنیا دنبال می‌کنند. اما شما پدری دارید که می‌داند به آنها محتاجید. ۳۱ شما پادشاهی او را هدف خود قرار دهید و بقیه چیزها به سراغ شما خواهد آمد. » 
خدا من و شما را دعوت کرده تا در توسعه ملکوت خداوند از همکاران او باشیم در گفتن خبر خوش انجیل به دیگران و دست یک کسی را بگیریم و در دست خداوند ما عیسای مسیح قرار دهیم. یعنی این بزرگترین کاری است که ما می‌توانیم برای یک نفر انجام دهیم. او را با شخصیت روحح القدس آشنا کنیم و اجازه بدهیم روح پاک خداونمد ناظر بر زندگی او باشد و همه ابعاد زندگی او را کنترل کند. اگر ما چنین کاری را انجام دهیم کلیسا برکت می‌گیرد بنا می‌شود و بیداری روحانی در کلیسای مسیح آغاز می‌شود.. 
پس ما باید اولویتهای اهداف زندگی خود را بدانیم و یک راه حل عملی که من می‌توانم خدمت شما عرض کنم. این است که اهداف زندگی خود را بر روی کاعذ بنویسید. واقعا چی چیزهایی برای شما مهم و دارای اهمیت است به آنها بر اساس اولویت بندی شماره گذاری کنید. و آنرا در جایی بگذارید مثلا بر روی در یخچال، وقتی که هدف زندگی خود را می‌بینید فکر و ذهن شما بر روی آن متمرکز می‌شود. هر روز به آن اهدافی که مهم هستند وقت بگذارید و برایشان در دعا باشید تا با قوت خدا آنها را اول تر دیگری انجام دهید. و خدا قوت انجام آنرا به شما می‌دهد. چون خدای ما عادل است خدای ما وقتی مطلبی را از ما بخواهد قوت آنرا نیز خواهد داد. پس باید اولویتها را تنظیم کنیم. 
اول اینکه اضطرابها را از خود دور کنیم اضطرابها کشنده هستند علفها را در باغچه دیده اید اضطرابها و ترسها و نگرانیهای زندگی مثل این علفها از هر طرف می‌آییند و ما را تحت فشار قرار می‌دهند. من چندین روز است که دارم باغبانی می‌کنیم اما این علفها تمام نمی‌شوند نگرانیها نیز همینطور هستند. زندگی روحانی ما را محکم به ودش نگه می‌دارد و نمی‌گذارد ما رشد کنیم. لطفا اولویتهای زندگی را بر اساس کلام خدا تنظیم کنید. 
ما مسئول هستیم که چه چیزی را از خود بر جا می‌گذاریم. چند وقت پیش من مطلبی را در یک کتابی می‌خواندم یک جمله از آن مرا خیلی منقلب کرد و آن جمله این بود که ما چه چیزی را به عنوان میراث بر جا می‌گذاریم. میراث ما چیست؟ میراث ما برای خانواده ما چیست؟ وقتی ما این دنیا را ترک کردیم مردم از ما چگونه یاد می‌کنند. خانواده ما از ما چگونه یاد می‌کند؟ آن چیزی که ما بر جا می‌گذاریم خیلی اهمیت دارد برای فرزندان ما برای اینده ما، باید برکت باشد. و این در گرو اولویتهای زندگی است. 
و آخرین ورد این است که بدانیم در زندگی مسیحی ما برای هر چیز زمانی است. زمانی برای انجام کار و پذیرایی و خدمت؛ زمانی برای باز ایستادن و شنیدن سخنان عیسی مسیح و تعلیم گرفتن از او. این دو را در تعادل و همانگی و ظرافت خاص با هم انجام دهیم تا خدا زندگی ما را پر ثمر ساخته. 
عیسای مسیح در یوحنا فصل ۱۵ آیه ۵ می‌گوید آنکه در من می‌ماندو من در او، در من میوه بسیار می‌آورد زیرا جدا از من هیچ نمی‌توانید کرد. در واقعی عیسای مسیح آب پاکی ر روی دست ما می‌ریزد و می‌گوید جدا از ممن هیچ نمی‌توانید کرد. اگر در تلاش هستید لطفا بایستید؛ دست از تلاش بردارید باید در مسیح بمانید و مسیح درما و آن وقت است که زندگی ما میوه می‌دهد. آن موقع است که زندگی شما در تعادل روحانی قرار می‌گیرد. عامل اتحاد این دو و رمز این تعال می‌تواند همان محبت و اقعی باشد که در کولسیان ۳: ۱۴ آمده است. و بر روی همه اینها محبت را در بر کنید، که همه چیز را به هم می‌پیوندد و شما را کامل می‌گرداند. اگر می‌خواهید کامل شوید رمز آن این است که محبت را در زندگی خودت آمیخته کنید محبت خداوند را؛ این محبت باید انگیزه شما قبل از انجام هر کاری باشد. این محبت اعث می‌شود که تعادل روحانی زندگی شما تنظیم شود؛ محبت به خدا باعث می‌شود که شما اولویتهای خود را درست تشخیص دهید درست برنامه ریزی کنید و در جای درست این اولویتها را قرار دهید. اگر در جایی نباید باشید از خودتان بپرسید آیا این جایی که من می‌روم آیا محبت خدا تجلی پیدا می‌کند آیا محبت خدا به دیگران سرایت می‌کند، وقت و انرژی من که صرف می‌شود آیا در راستای محبت خداوند هست؟ 
فرض کنید می‌خواهید خدمتی انجام دهید آیا محبت انگیزه این خدمت هست یا اینکه می‌خواهم دیگران ببینند که من چه شخص خوبی هستم و دارم خدمت می‌کنم! این مضر است و اصلا خوب نیست و خدا اینرا برکت نخواهد داد؛ بلکه می‌گوید محبت باید انگیزه اصلی کار ما باشد. و در ترجمه هزاره نو اینرا خیلی عالی می‌گوید: "این محبت شما را کامل می‌گرداند" اگر می‌خواهید زندگی روحانی شما کامل باشد و در تعادل باشد باید محبت انگیزه همه فعالیتهای ما باشد. 
مرتا می‌خواست خدا را خدمت کند اما اینقدر در فکر تدارکات بود که محبت او از روی عیسای مسیح برداشته شد و محبتش بیشتر برای کار خودش بود. خودش را می‌خواست محبت کند که چقدر کامل همه چیز را انجام می‌دهد که مبادا کسی از او ایراد بگیرد. این محبت محبت واقعی نیست. محبت باید برای خداوند ما عیسای مسیح باشد. 
پس اگر می‌خواهیم زندگی ما در تعادل روحانی باشد نگرانیهای زندگی را از خودمان دور کنیم اولویتها را در جای درست قرار دهیم یعنی اینکه با خدا وقت بگذاریم. امروز دوست دارم همه ما در حضور خدا متعهد بشویم که وقتی از اینجا می‌رویم تعهد ما به خداوند این باشد که خدایا من می‌خواهم هر روز پنج دقیقه یا ده دقیقه کلام تو را بخوانم و در آن تفحص کنم. و ببینم برای من چه پامی داری. اگر همه ما این کار را انجام دهیم کلیسای مسیح برکت گرفته و رشد می‌کند بنا می‌شود چون روح‌القدس تعلیم دهنده اصلی ماست. پس اولویتهایزندگی خود را در جای درست قرار دهیم و نکته سوم اینکه اینرا بدانیم که همیشه فرصت برای خدمت هست، زمانی را خدا برای خدمت گذاشته و زمانی نیز برای آمدن به پیش پای عیسای مسیح و یاد گرفتن از او. 
مرتا نصیب برتر را انتخاب کرد و این عنوانی است که عیسای مسیح به او داد می‌گوید او انتخاب و گزینشش برتر و بهتر بود و از او گرفته نخواهد شد مریم این انتخاب بهتر و برتر و صمیمیت را از آن خودش کرد و دعا می‌کنم که امروز این صمیمیت از آن ما بشود وقتی که از اینجا می‌رویم پیش پای عیسای مسیح و در کلام او باشیم از کلام او بخوانیم و در دعا باشیم و بگوییم خدایا مرا برکت بده، می‌خواهم باعث برکت کلیسای تو باشم. 
دعوت می‌کنم که با هم بایستیم و دعا کنیم و از خداوند بخواهیم که ما را در این راستا کمک کند: 
خداوندا تو را شکر می‌کنیم که آمدی تا ما حیات داشته باشیم. به ما کمک کن تا یاد بگیریم که چگونه در حضور تو آرام بیاستیم و از تو بشنویم. خداوندا خود را به دستان مبارک تو می‌سپاریم تا ما را تعلیم بدهی. می‌خواهیم همچون مریم نصیب برتر را انتخاب کنیم. از سخنان دهان تو بشنویم و از تو تعلیم بگیریم. آن وقت مجهز خواهیم شد تا دنیای بیرون را نیز خدمت کنیم. خدمتی که باعث نجات جآنها و توسعه ملکوت می‌شود. پس ما را یاری کن. در نام عیسی مسیح دعا کریم؛ آمین.

انجیل متی فصل ۶ (ترجمه قدیم}



  درباره صدقه  
 ۱ « زنهـار عدالت خـود را پیش مـردم بجا می‌آورید تا شما را ببینند، والا نزد پدر خود که در آسمان است، اجری ندارید. ۲ پس چون صدقه دهی، پیش خود کرِّنا منواز چنانکه ریاکاران در کنایس و بازارها می‌‌کنند، تا نزد مردم اکرام یابند. هرآینه به شما می‌گویم اجر خود را یافته‌اند. ۳ بلکه تو چون صدقه دهی، دست چپ تو از آنچه دست راستت می‌کند مطلع نشود،  ۴ تا صدقه تو در نهان باشد و پدر نهان بینِ تو، تو را آشکارا اجر خواهد داد.

  درباره دعا کردن  
 ۵ و چون عبادت کنی، مانند ریاکاران مباش زیرا خوش دارند که در کنایس و گوشه‌‌‌های کوچه‌‌‌ها ایستاده، نماز گذارند تا مردم ایشان را ببینند. هرآینه به شما می‌گویم اجر خود را تحصیل نموده‌اند. ۶ لیکن تو چون عبادت کنی، به حجره خود داخل شو و در را بسته، پدر خود را که در نهان است عبادت نما؛ و پدر نهان بینِ تو، تو را آشکارا جزا خواهد داد. ۷ و چون عبادت کنید، مانند امّت‌ها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان می‌برند که به سبب زیاد گفتن مستجاب می‌شوند. ۸ پس مثل ایشان مباشید زیرا که پدر شما حاجات شما را می‌داند پیش از آنکه از او سؤال کنید.  ۹ پس شما به اینطور دعا کنید: «ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدّس باد. ۱۰ ملکوت تو بیایـد. اراده تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود. ۱۱ نان کفاف ما را امروز به ما بده. ۱۲ و قرض‌‌‌های ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می‌بخشیم. ۱۳ و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر ما را رهایی ده. زیرا ملکوت و قوّت و جلال تا ابدالآباد از آن تو است، آمین.»

ایه امروز.....

آیه امروز . . .
متی باب ۶



۳۳ لیكن‌ اوّل‌ ملكوت‌ خدا و عدالت‌ او را بطلبید كه‌ این‌ همه‌ برای‌ شما مزید خواهد شد.

۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

توبه

توبه 
توبه نه تنها به معنی احساس تاسف شخص از مبادرت به گناه است بلکه به معنی بازگشت و ترک آن گناه نیز هست. اعتراف به گناهان کافی نیست؛ ما باید از مبادرت به گناه نیز دست بکشیم. وقتی یک شخص حقیقتا توبه می‏کند، اعمال، افکار و تمایلات او نیز تغییر می‏کند. اگر شخصی بگوید، ”‏من توبه کرده ام“، اما هیچ چیز مشهودی برای اثبات این مدعا در زندگی او دیده نشود، آنوقت ”‏توبه“ او کاذب و دروغین بوده است. 
توبه گامی اساسی در کسب نجات است. بدون توبه، نجات غیر ممکن است (متی ۵: ۳-۴؛ مرقس ۱: ۴، ۱۵؛ اعمال ۲: ۳۷-۳۸؛ دوم پطرس ۳: ۹).

ایه امروز.....

آیه امروز . . .
یوشع باب ۱



۹ آیا تو را امر نكردم‌؟ پس‌ قوی‌ و دلیر باش‌؛ مترس‌ و هراسان‌ مباش‌ زیرا در هر جا كه‌ بروی‌ یهُوَه‌ خدای‌ تو، با توست‌.»

۱۳۹۴ آذر ۱۸, چهارشنبه

دوم قرنتیان فصل 13


 دوم قرنتیان   فصل ۱۳  (ترجمه قدیم)


  گفتار پایانی  
 ۱ این مرتبه سوم نزد شما می‌آیم. به گواهی دو سه شاهد، هر سخن ثابت خواهد شد. ۲ پیش گفتم و پیش می‌گویم که گویا دفعه دوم حاضر بوده‌ام، هرچند الآن غایب هستم، آنانی را که قبل از این گناه کردند و همه دیگران را که اگر باز آیم، مسامحه نخواهم نمود. ۳ چونکه دلیل مسیح را که در من سخن می‌گوید می‌جویید که او نزد شما ضعیف نیست بلکه در شما تواناست. ۴ زیرا هرگاه از ضعف مصلوب گشت، لیکن از قوت خدا زیست می‌کند. چونکه ما نیز در وی ضعیف هستیم، لیکن با او از قوت خدا که به سوی شما است، زیست خواهیم کرد. ۵ خود را امتحان کنید که در ایمان هستید یا نه. خود را باز یافت کنید. آیا خود را نمی‌شناسید که عیسی مسیح در شما است اگر مردود نیستید؟ ۶ اما امیدوارم که خواهید دانست که ما مردود نیستیم. ۷ و از خدا مسألت می‌کنم که شما هیچ بدی نکنید، نه تا ظاهر شود که ما مقبول هستیم، بلکه تا شما نیکویی کرده باشید، هرچند ما گویا مردود باشیم. ۸ زیرا که هیچ نمی‌توانیم به خلاف راستی عمل نماییم بلکه برای راستی. ۹ و شادمانیم وقتی که ما ناتوانیم و شما توانایید. و نیز برای این دعا می‌کنیم که شما کامل شوید.۱۰ از اینجهت این را در غیاب می‌نویسم تا هنگامی که حاضر شوم، سختی نکنم بحسب آن قدرتی که خداوند بجهت بنا نه برای خرابی به من داده است.۱۱ خلاصه ای برادران شاد باشید؛ کامل شوید؛ تسلی پذیرید؛ یک رای و با سلامتی بوده باشید و خدای محبت و سلامتی با شما خواهد بود. ۱۲ یکدیگر را به بوسه مقدسانه تحیت نمایید. ۱۳ جمیع مقدسان به شما سلام می‌رسانند. ۱۴ فیض عیسی خداوند و محبت خدا و شرکت روح‌القدس با جمیع شما باد. آمین.

ابراهیم...

 ابراهیم      Abraham   
لغت فوق به معنای   پدر قومها   می باشد. 
ابراهیم شخص اول و جد قوم اسرائیل است. او از نسل سام و نام پدرش تارح و برادرانش ناحور و حران بودند. آنها در اورکلدانیان زندگی می‏کردند و ابرام با سارا ازدواج کرد و سارای زنی نازا بود. هاران در ایام جوانی درگذشت و پس از آن، تارح پسرش ابرام و نوه‏‏‏‏اش لوط و عروسش سارای را با خود برداشته و اور کلدلنیان را به قصد کنعان ترک گفتند و به شهر حران رسیده و در آنجا ماندند. 
پس از مرگ تارح، زمانی که ابرام ۷۵ ساله بود، خداوند به او فرمود که شهر خود را ترک کرده و به سرزمینی که خداوند به او نشان خواهد داد برود. پس ابرام همراه با همسرش و لوط، شهر خود را ترک گفت. وقتی‌ به‌ كنعان‌ رسیدند، در كنار بلوطِ موره‌ واقع‌ در شكیم‌ خیمه‌ زد.‏‏‏‏‏ سپس‌، از آنجا به‌ كوهی‌ كه‌ در شرق بیت‌ئیل‌ است‌، كوچ‌ كرده‌، و در آنجا چادر زد. و بیت‌ئیل‌ در جهت‌ غربی‌ و عای‌ در طرف‌ شرقی‌ آن‌ قرار داشت. ولی‌ درآن‌ سرزمین‌ قحطی رخ داد و ابرام به طرف مصر کوچ کرد.‌ 
سارا نازا بود و بچه دار نمی‏شد پس کنیز مصری خود را به ابرام داد و او دارای پسری شد که او را اسماعیل نامیدند. 
زمانی که ابرام نود و نه ساله بود، خداوند بر او ظاهر گشته، و نام او را به ابراهیم تغییر داده و فرمان ختنه را به او داده و گفت که او از ساره دارای پسری خواهد شد که قول خداوند است و او را اسحاق بنامند. 
و خداوند خواست که ابراهیم را مورد آزمایش قرار دهد و به او گفت که اسحاق را قربانی کند، ولی زمانی که میخواست اسحاق را قربانی کند، خداوند قوچی را برای قربانی فرستاد و ابراهیم از آزمایش خداوند سربلند شد. 
سارا در سن ۱۲۷ سالگی وفات یافت و ابراهیم او را در غار مکفیله که از جانب بنی‌حت به او واگذار شده بود، دفن کرد. 
ابراهیم‌ بار دیگر با زنی‌ به‌ نام‌ قطوره‌ ازدواج کرد كه‌ برای‌ او چندین‌ فرزند به‌ دنیا آورد. و ابراهیم در سن ۱۷۵ سالگی درگذشت و توسط پسرانش اسماعیل و اسحاق در غار مکفیله در کنار سارا به خاک سپرده شد.
 منابع کتاب مقدس:   پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۱۱ ، ۱۲ ، ۱۶ ، ۱۷ ، ۲۲ ، ۲۳ و ۲۵
  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۱۱‏‏‏‏‏ آیه ۲۷‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۳۱ 
۲۷ و این‌ است‌ پیدایش‌ تارح‌ كه‌ تارح‌، ابرام‌ و ناحور و هاران‌ را آورد، و هاران‌، لوط را آورد. ۲۸ و هاران‌ پیش‌ پدر خود، تارَح‌ در زادبوم‌ خویش‌ در اورِ كلدانیان‌ بمرد. ۲۹ و ابرام‌ و ناحور زنان‌ برای‌ خود گرفتند. زن‌ ابرام‌ را سارای‌ نام‌ بود. و زن‌ ناحور را مِلكَه‌ نام‌ بود، دختر هاران‌، پدر مِلكَه‌ و پدر یسكَه. ۳۰ اما سارای‌ نازاد مانده‌، ولدی‌ نیاورد. ۳۱ پس‌ تارح‌ پسر خود ابرام‌، و نوادة‌ خود لوط‌، پسر هاران‌، و عروس‌ خود سارای‌، زوجة‌ پسرش‌ ابرام‌ را برداشته‌، با ایشان‌ از اور كلدانیان‌بیرون‌ شدند تا به‌ ارض‌ كنعان‌ بروند، و به‌ حران‌ رسیده‌، در آنجا توقف‌ نمودند.   
  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۱۲‏‏‏‏‏ آیه ۱‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۱۰ 
۱ و خداوند به‌ ابرام‌ گفت‌: «از ولایت‌خود، و از مولد خویش‌ و از خانة‌ پدر خود بسوی‌ زمینی‌ كه‌ به‌ تو نشان‌ دهم‌ بیرون‌ شو، ۲ و از تو امتی‌ عظیم‌ پیدا كنم‌ و تو را بركت‌ دهم‌، و نام‌ تو را بزرگ‌ سازم‌، و تو بركت‌ خواهی‌ بود. ۳ و بركت‌ دهم‌ به‌ آنانی‌ كه‌ تو را مبارك‌ خوانند، و لعنت‌ كنم‌ به‌ آنكه‌ تو را ملعون‌ خواند. و از تو جمیع‌ قبایل‌ جهان‌ بركت‌ خواهند یافت‌.» ۴ پس‌ ابرام‌، چنانكه‌ خداوند بدو فرموده‌ بود، روانه‌ شد. و لوط همراه‌ وی‌ رفت‌. و ابرام‌ هفتاد و پنج‌ ساله‌ بود، هنگامی‌ كه‌ از حَرّان‌ بیرون‌ آمد. ۵ و ابرام‌ زن‌ خود سارای‌، و برادرزادة‌ خود لوط‌، و همة‌ اموال‌ اندوختة‌ خود را با اشخاصی‌ كه‌ در حران‌ پیدا كرده‌ بودند، برداشته‌، به‌ عزیمت‌ زمین‌ كنعان‌ بیرون‌ شدند، و به‌ زمین‌ كنعان‌ داخل‌ شدند. ۶ و ابرام‌ در زمین‌ می‌گشت‌ تا مكان‌ شكیم‌ تا بلوطستان‌ موره‌. و در آنوقت‌ كنعانیان‌ در آن‌ زمین‌ بودند. ۷ و خداوند بر اَبرام‌ ظاهر شده‌، گفت‌: «به‌ ذریت‌ تو این‌ زمین‌ را می‌بخشم‌.» و در آنجا مذبحی‌ برای‌ خداوند كه‌ بر وی‌ ظاهر شد، بنا نمود. ۸ پس‌، از آنجا به‌ كوهی‌ كه‌ به‌ شرقی‌ بیت‌ئیل‌ است‌، كوچ‌ كرده‌، خیمة‌ خود را برپا نمود. و بیت‌ئیل‌ بطرف‌ غربی‌ و عای‌ بطرف‌ شرقی‌ آن‌ بود. و در آنجا مذبحی‌ برای‌ خداوند بنا نمود و نام‌ یهوه‌ را خواند. ۹ و ابرام‌ طی‌ مراحل‌ و منازل‌ كرده‌، به‌ سمت‌ جنوب‌ كوچید. ۱۰ و قحطی‌ در آن‌ زمین‌ شد، و ابرام‌ به‌ مصر فرود آمد تا در آنجا بسر برد، زیرا كه‌ قحط‌ در زمین‌ شدت‌ می‌كرد.   
  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۱۶‏‏‏‏‏ آیه ۱‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۶ 
۱ و سارای‌، زوجة‌ ابرام‌، برای‌ وی‌فرزندی‌ نیاورد. و او را كنیزی‌ مصری‌، هاجر نام‌ بود. ۲ پس‌ سارای‌ به‌ ابرام‌ گفت‌: «اینك‌ خداوند مرا از زاییدن‌ باز داشت‌. پس‌ به‌ كنیز من‌ درآی‌، شاید از او بنا شوم‌.» و ابرام‌ سخن‌ سارای‌ را قبول‌ نمود. ۳ و چون‌ ده‌ سال‌ از اقامت‌ ابرام‌ در زمین‌ كنعان‌ سپری‌ شد، سارای‌ زوجة‌ ابرام‌، كنیز خود هاجر مصری‌ را برداشته‌، او را به‌ شوهر خود، ابرام‌، به‌ زنی‌ داد. ۴ پس‌ به‌ هاجر درآمد و او حامله‌ شد. و چون‌ دید كه‌ حامله‌ است‌، خاتونش‌ بنظر وی‌ حقیر شد. ۵ و سارای‌ به‌ ابرام‌ گفت‌: «ظلم‌ من‌ بر تو باد! من‌ كنیز خود را به‌ آغوش‌ تو دادم‌ و چون‌ آثار حمل‌ در خود دید، در نظر او حقیر شدم‌. خداوند در میان‌ من‌ و تو داوری‌ كند.» ۶ ابرام‌ به‌ سارای‌ گفت‌: «اینك‌ كنیز تو به‌ دست‌ توست‌، آنچه‌ پسند نظر تو باشد، با وی‌ بكن‌.» پس‌ چون‌ سارای‌ با وی‌ بنای‌ سختی‌ نهاد، او از نزد وی‌ بگریخت‌.   
  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۱۷‏‏‏‏‏ آیه ۱‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۱۹ 
۱ و چون‌ ابرام‌ نود و نه‌ ساله‌ بود، خداوند بر ابرام‌ ظاهر شده‌، گفت‌: «من‌ هستم‌ خدای‌ قادر مطلق‌. پیش‌ روی‌ من‌ بخرام‌ و كامل‌ شو. ۲ و عهد خویش‌ را در میان‌ خود و تو خواهم‌ بست‌، و تو را بسیاربسیار كثیر خواهم‌ گردانید.» ۳ آنگاه‌ ابرام‌ به‌ روی‌ در افتاد و خدا به‌ وی‌ خطاب‌ كرده‌، گفت‌: ۴ «اما من‌ اینك‌ عهد من‌ با توست‌ و تو پدر اُمّت‌های‌ بسیار خواهی‌ بود. ۵ و نام‌ تو بعد از این‌ ابرام‌ خوانده‌ نشود بلكه‌ نام‌ تو ابراهیم‌ خواهد بود، زیرا كه‌ تو را پدر امت‌های‌ بسیار گردانیدم‌. ۶ و تو را بسیار بارور نمایم‌ و امت‌ها از تو پدید آورم‌ و پادشاهان‌ از تو به‌ وجود آیند. ۷ و عهد خویش‌ را در میان‌ خود و تو، و ذُریتت‌ بعد از تو، استوار گردانم‌ كه‌ نسلاً بعد نسل‌ عهد جاودانی‌ باشد، تا تو را و بعد از تو ذریت‌ تو را خدا باشم‌. ۸ و زمین‌ غربت‌ تو، یعنی‌ تمام‌ زمین‌ كنعان‌ را، به‌ تو وبعد از تو به‌ ذریت‌ تو به‌ مِلكیتِ ابدی‌ دهم‌، و خدای‌ ایشان‌ خواهم‌ بود.» ۹ پس‌ خدا به‌ ابراهیم‌ گفت‌: «و اما تو عهد مرا نگاه‌ دار، تو و بعد از تو ذریت‌ تو در نسلهای‌ ایشان‌. ۱۰ این‌ است‌ عهد من‌ كه‌ نگاه‌ خواهید داشت‌، در میان‌ من‌ و شما و ذریت‌ تو بعد از تو هر ذكوری‌ از شما مختون‌ شود، ۱۱ و گوشت‌ قَلَفة‌ خود را مختون‌ سازید، تا نشان‌ آن‌ عهدی‌ باشد كه‌ در میان‌ من‌ و شماست‌. ۱۲ هر پسر هشت‌ روزه‌ از شما مختون‌ شود. هر ذكوری‌ در نسلهای‌ شما، خواه‌ خانه‌زاد خواه‌ زرخرید، از اولاد هر اجنبی‌ كه‌ از ذریت‌ تو نباشد، ۱۳ هر خانه‌زاد تو و هر زر خرید تو البته‌ مختون‌ شود تا عهد من‌ در گوشت‌ شما عهد جاودانی‌ باشد. ۱۴ و اما هر ذكور نامختون‌ كه‌ گوشت‌ قَلَفة‌ او ختنه‌ نشود، آن‌ كس‌ از قوم‌ خود منقطع‌ شود، زیرا كه‌ عهد مرا شكسته‌ است‌. » ۱۵ و خدا به‌ ابراهیم‌ گفت‌: «اما زوجة‌ تو سارای‌، نام‌ او را سارای‌ مخوان‌، بلكه‌ نام‌ او ساره‌ باشد. ۱۶ و او را بركت‌ خواهم‌ داد و پسری‌ نیز از وی‌ به‌ تو خواهم‌ بخشید. او را بركت‌ خواهم‌ داد و امتها از وی‌ به‌ وجود خواهند آمد، و ملوك‌ امتها از وی‌ پدید خواهند شد.» ۱۷ آنگاه‌ ابراهیم‌ به‌ روی‌ در افتاده‌، بخندید و در دل‌ خود گفت‌: «آیا برای‌ مرد صد ساله‌ پسری‌ متولد شود و ساره‌ در نود سالگی‌ بزاید؟» ۱۸ و ابراهیم‌ به‌ خدا گفت‌: «كاش‌ كه‌ اسماعیل‌ در حضور تو زیست‌ كند. » ۱۹ خدا گفت‌: «به‌ تحقیق‌ زوجه‌ات‌ ساره‌ برای‌ تو پسری‌ خواهد زایید، و او را اسحاق‌ نام‌ بنه‌، و عهد خود را با وی‌ استوار خواهم‌ داشت‌، تا با ذریت‌ او بعد از او عهد ابدی‌ باشد.   
  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۲۲‏‏‏‏‏ آیه ۱‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۱۲ 
۱ و واقع‌ شد بعد از این‌ وقایع‌، كه‌ خدا ابراهیم‌ را امتحان‌ كرده‌، بدو گفت‌: «ای‌ ابراهیم‌!» عرض‌ كرد: «لبیك‌.» ۲ گفت‌: «اكنون‌ پسر خود را، كه‌ یگانة‌ توست‌ و او را دوست‌ می‌داری‌، یعنی‌ اسحاق‌ را بردار و به‌ زمین‌ موریا برو، و او را در آنجا، بر یكی‌ از كوههایی‌ كه‌ به‌ تو نشان‌ می‌دهم‌، برای‌ قربانی‌ سوختنی‌ بگذران‌.» ۳ بامدادان‌، ابراهیم‌ برخاسته‌، الاغ‌ خود را بیاراست‌، و دو نفر از نوكران‌ خود را با پسر خویش‌ اسحاق‌، برداشته‌ و هیزم‌ برای‌ قربانی‌ سوختنی‌ شكسته‌، روانه‌ شد، و به‌ سوی‌ آن‌ مكانی‌ كه‌ خدا او را فرموده‌ بود، رفت‌. ۴ و در روز سوم‌، ابراهیم‌ چشمان‌ خود را بلند كرده‌، آن‌ مكان‌ را از دور دید. ۵ آنگاه‌ ابراهیم‌، به‌ خادمان‌ خود گفت‌: «شما در اینجا نزد الاغ‌ بمانید، تا من‌ با پسر بدانجا رویم‌، و عبادت‌ كرده‌، نزد شما بازآییم‌. » ۶ پس‌ ابراهیم‌، هیزم‌ قربانی‌ سوختنی‌ را گرفته‌، بر پسر خود اسحاق‌ نهاد، و آتش‌ و كارد را به‌ دست‌ خود گرفت‌؛ و هر دو با هم‌ می‌رفتند. ۷ و اسحاق‌ پدر خود، ابراهیم‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌: «ای‌ پدر من‌!» گفت‌: «ای‌ پسر من‌ لبیك‌؟» گفت‌: «اینك‌ آتش‌ و هیزم‌، لكن‌ برة‌ قربانی‌ كجاست‌؟» ۸ ابراهیم‌ گفت‌: «ای‌ پسر من‌، خدا برة‌ قربانی‌ را برای‌ خود مهیا خواهد ساخت‌.» و هر دو با هم‌ رفتند. ۹ چون‌ بدان‌ مكانی‌ كه‌ خدا بدو فرموده‌ بود، رسیدند، ابراهیم‌ در آنجا مذبح‌ را بنا نمود، و هیزم‌ را بر هم‌ نهاد، و پسر خود، اسحاق‌ را بسته‌، بالای‌ هیزم‌، بر مذبح‌ گذاشت‌. ۱۰ و ابراهیم‌، دست‌ خود را دراز كرده‌، كارد را گرفت‌ تا پسر خویش‌ را ذبح‌ نماید. ۱۱ در حال‌، فرشتة‌ خداوند از آسمان‌ وی‌ را ندا درداد و گفت‌: «ای‌ ابراهیم‌!‏‏‏‏ای ابراهیم‌!» عرض‌ كرد: «لبیك‌.» ۱۲ گفت‌: «دست‌ خود را بر پسر دراز مكن‌، و بدو هیچ‌ مكن‌، زیرا كه‌ الا´ن‌ دانستم‌ كه‌ تو از خدا می‌ترسی‌، چونكه‌ پسر یگانة‌ خود را از من‌ دریغ‌ نداشتی‌.»   
  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۲۳‏‏‏‏‏ آیه ۱‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۲ 
۱ و ایام‌ زندگانی‌ ساره‌، صد و بیست‌ و هفت‌ سال‌ بود. این‌ است‌ سالهای‌ عمر ساره‌. ۲ و ساره‌ در قریة‌ اربع‌ كه‌ حبرون‌ باشد، در زمین‌ كنعان‌ مرد. و ابراهیم‌ آمد تا برای‌ ساره‌ ماتم‌ و گریه‌ كند.   
  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۲۳‏‏‏‏‏ آیه ۱۹‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۲۰ 
۱۹ از آن‌ پس‌، ابراهیم‌، زوجة‌ خود ساره‌ را در مغارة‌ صحرای‌ مكفیله‌، در مقابل‌ ممری‌، كه‌ حبرون‌ باشد، در زمین‌ كنعان‌ دفن‌ كرد. ۲۰ و آن‌ صحرا، با مغاره‌ای‌ كه‌ در آن‌ است‌، از جانب‌ بنی‌حت‌، به‌ ملكیت‌ ابراهیم‌ به‌ جهت‌ قبر مقرر شد.   
  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۲۵‏‏‏‏‏ آیه ۱‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۲ 
۱ و ابراهیم‌، دیگر بار، زنی‌ گرفت‌ كه قطوره‌ نام‌ داشت‌. ۲ و او زمران‌ و یقشان‌ و مَدان‌ و مِدیان‌ و یشباق‌ و شوحا را برای‌ او زایید.   

  پیدایش‏‏‏‏‏ باب ۲۵‏‏‏‏‏ آیه ۷‏‏‏‏‏ تا‏‏‏‏‏ ۱۰ 
۷ این‌ است‌ ایام‌ سالهای‌ عمر ابراهیم‌، كه‌ زندگانی‌ نمود: صد و هفتاد وپنج‌ سال‌. ۸ و ابراهیم‌ جان‌ بداد، و در كمال‌ شیخوخیت‌، پیر و سیر شده‌، بمرد. و به‌ قوم‌ خود ملحق‌ شد. ۹ و پسرانش‌، اسحاق‌ و اسماعیل‌، او را در مغارة‌ مكفیله‌، در صحرای‌ عفرون‌بن‌ صوحارحتی‌، در مقابل‌ ممری‌ دفن‌ كردند. ۱۰ آن‌ صحرایی‌ كه‌ ابراهیم‌ از بنی‌حت‌ خریده‌ بود. در آنجا ابراهیم‌ و زوجه‌اش‌ ساره‌ مدفون‌ شدند.