۷ بخواهید تا به شما داده شود. بجویید تا بیابید. در بزنید تا به روی شما باز شود. ۸ زیرا هر كه چیزی بخواهد، بدست خواهد آورد، و هر كه بجوید، خواهد یافت . كافی است در بزنید، كه در برویتان باز می شود. ۹ اگر كودكی از پدرش نان بخواهد، آیا پدرش به او سنگ می دهد؟ ۱۰ اگر از او ماهی بخواهد، آیا به او مار می دهد؟ ۱۱ پس شما كه اینقدر سنگدل و گناهكار هستید، به فرزندانتان چیزهای خوب می دهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی تان ، بركات خود را به شما خواهد بخشید، اگر از او بخواهید. ۱۲ پس آنچه می خواهید دیگران برای شما بكنند، شما همان را برای آنها بكنید. این است خلاصه تورات و كتب انبیاء.
۱۳۹۴ تیر ۹, سهشنبه
یوحنا فصل ۷ 37-40
و در روز آخر که روز بزرگ عید بود، عیسی ایستاده، ندا کرد و گفت: “هر که تشنه باشد نزد من آید و بنوشد. ۳۸ کسی که به من ایمان آورد، چنانکه کتاب میگوید، از بطن او نهرهای آب زنده جاری خواهد شد.” ۳۹ اما این را گفت درباره روح که هر که به او ایمان آرد او را خواهد یافت زیرا که روحالقدس هنوز عطا نشده بود، چونکه عیسی تا به حال جلال نیافته بود. ۴۰ آنگاه بسیاری از آن گروه، چون این کلام را شنیدند، گفتند: “در حقیقت این شخص همان نبی است.”
تقدیس
تقدیس عمل جدا ساختن یا وقف نمودن یک شخص یا یک شی برای خدمت به خداوند است. وقتی کسی یا چیزی برای خداوند تقدیس میشود، بدین مفهوم است که آن شخص یا آن چیز کاملا تحویل خداوند میگردد تا برای انجام امور خداوند مورد استفاده قرار گیرد.
تقدیس همچنین به مفهوم ”مقدّس ساختن“ و ”درخور ساختن“ است (فهرست لغات: قدّوسیت مشاهده شود). خداوند در عهد قدیم مراسم تقدیس را فراهم آورد که به موجب آن افراد و اشیا میتوانستند مقدّس شده و بدینسان درخور و مناسب خدمت در معبد شوند (خروج ۲۹: ۱-۹ و تفسیر آن مشاهده شود).
گرچه تقدیس حقیقی امری ظاهری و مذهبی نیست. تقدیس حقیقی حاکی از طهارت باطنی، و پاکی درونی و قلبی یک شخص است. این کار صرفا فقط بوسیله روح خود خداوند یعنی روحالقدس امکان پذیر است؛ اینک کل تقدیس برای مسیحیان کاملا باطنی و روحانی بوده که بوسیله روحالقدس به مرحله انجام میرسد
لوقا باب ۱۳ آیه ۲۴ تا ۲۹
۲۴ ”در آسمان تنگ است . پس بکوشید تا داخل شوید، زیرا یقین بدانید که بسیاری تلاش خواهند کرد که داخل گردند، اما نخواهند توانست . ۲۵ زمانی خواهد رسید که صاحب خانه در را خواهد بست . آنگاه شما بیرون ایستاده ، در خواهید زد و التماس خواهید کرد که : خداوندا، خداوندا، در را به روی ما باز کن ! اما او جواب خواهد داد که : من شما را نمی شناسم ! ۲۶ ”شما خواهید گفت : ما با تو غذا خوردیم ! تو در کوچه های شهر ما تعلیم دادی ! چگونه ما را نمی شناسی ؟ ۲۷ ”اما او باز خواهد گفت : من به هیچ وجه شما را نمی شناسم ! ای بدکاران از اینجا دور شوید! ۲۸ ”آنگاه وقتی ببینید که ابراهیم و اسحاق و یعقوب و همه انبیاء در ملکوت خدا هستند و خودتان بیرون مانده اید، از شدت ناراحتی خواهید گریست و لبهایتان را خواهید گزید. ۲۹ مردم از تمام نقاط جهان آمده ، در ضیافت ملکوت خدا شرکت خواهند کرد، اما شما محروم خواهید ماند.
آیه امروز . . .
یعقوب باب ۵ ۸ شما نیز صبر نمایید و دلهای خود را قوی سازید زیرا که آمدن خداوند نزدیک است.
۱۳۹۴ تیر ۸, دوشنبه
اثرات شکرگزاری
شکر گزاری پلی است به سوی رهایی از غصه ها .
وقتی تو شکر گزار باشی غیر ممکن است احساس غم وغصه کنی یا هر نوع احساس منفی دیگه ای داشته باشی .
اگر در وضعیتی دشوار هستی دنبال چیزی بگرد که بابت ان خدارو شکر کنی .
وقتی چیزی راپیدا کردی دنبال بعدی بگرد چون تک تک چیزهایی که پیدا می کنی وخدا را به خاطرش شکر می کنی وضعیت تو را تغییر می دهد.
شکر گزاری پله ای است برای گذر از احساسات منفی به سوی نیروی عشق به خالق .
وقتی تو شکر گزار باشی غیر ممکن است احساس غم وغصه کنی یا هر نوع احساس منفی دیگه ای داشته باشی .
اگر در وضعیتی دشوار هستی دنبال چیزی بگرد که بابت ان خدارو شکر کنی .
وقتی چیزی راپیدا کردی دنبال بعدی بگرد چون تک تک چیزهایی که پیدا می کنی وخدا را به خاطرش شکر می کنی وضعیت تو را تغییر می دهد.
شکر گزاری پله ای است برای گذر از احساسات منفی به سوی نیروی عشق به خالق .
تشنگی و چشمه حیات
همه ما اوقاتی داشته ایم که از نظر روحانی سخت تشنه بوده ایم ؛ روح ما احساس تشنگی می کند ؛ بارها وبارها این برای من اتفاق افتاده
من یقین دارم که آن لحظه بهترین زمان است که دعا کنیم و خلوت کنیم ؛ چون تمام وجودمون درعطش آکنده است وتماما او
( مسـیــح ) را صدا می زند ؛ و اوست که آب حیات را فراهم می کند و ما را غنی می سازد
گاهی خواندن کلام ؛ سرودهای پرستشی ؛ خواندن کتابهای الاهیاتی ؛صحبت کردن با دوست ایماندار؛شنیدن موعظه؛ .... و کارعجیب روح القدس
بله ای خداوند...فقط خداوند است که آب حیات را به فراوانی به ما عطا می کند
و ما هر چه بیشتر درخداوند سلوک کنیم در روح القدس غنی تر میشویم
کتاب مقدس در رابطه با تشنگی و آب حیات آیات زیادی اشاره کرده که این نمونه هایی ازآیات است
جان من تشنه خداست، تشنه خدای زنده! مزمور42؛2
یوحنا 7؛37و38
عیسی ایستاد و به بانگ بلند ندا درداد: «هرکه تشنه است، نزد من آید و بنوشد.۳۸هرکه به من ایمان آوَرَد، همانگونه که کتاب میگوید، از بطن او نهرهای آب زنده روان خواهد شد.»
خداوند را شکر می کنم که این دعوت همیشه وجود دارد؛ آن چشمه تازه ؛تمیز؛دلچسب و زیباااا
من همیشه این کلمات بر زبانم جاریست.(( مسیح بالاترین ثروت است )) البته که مسیح دراین چند کلمه خلاصه نمی شود

من یقین دارم که آن لحظه بهترین زمان است که دعا کنیم و خلوت کنیم ؛ چون تمام وجودمون درعطش آکنده است وتماما او
( مسـیــح ) را صدا می زند ؛ و اوست که آب حیات را فراهم می کند و ما را غنی می سازد
گاهی خواندن کلام ؛ سرودهای پرستشی ؛ خواندن کتابهای الاهیاتی ؛صحبت کردن با دوست ایماندار؛شنیدن موعظه؛ .... و کارعجیب روح القدس
بله ای خداوند...فقط خداوند است که آب حیات را به فراوانی به ما عطا می کند
و ما هر چه بیشتر درخداوند سلوک کنیم در روح القدس غنی تر میشویم
کتاب مقدس در رابطه با تشنگی و آب حیات آیات زیادی اشاره کرده که این نمونه هایی ازآیات است
جان من تشنه خداست، تشنه خدای زنده! مزمور42؛2
یوحنا 7؛37و38
عیسی ایستاد و به بانگ بلند ندا درداد: «هرکه تشنه است، نزد من آید و بنوشد.۳۸هرکه به من ایمان آوَرَد، همانگونه که کتاب میگوید، از بطن او نهرهای آب زنده روان خواهد شد.»
خداوند را شکر می کنم که این دعوت همیشه وجود دارد؛ آن چشمه تازه ؛تمیز؛دلچسب و زیباااا
من همیشه این کلمات بر زبانم جاریست.(( مسیح بالاترین ثروت است )) البته که مسیح دراین چند کلمه خلاصه نمی شود
آیه امروز . . .
تسالونیکیان اول باب ۵ آیه ۲۳ ۲۳ اما خود خدای سلامتی، شما را بالکل مقدس گرداناد و روح و نفس و بدن شما تماما بیعیب محفوظ باشد در وقت آمدن خداوند ما عیسی مسیح.
۱۳۹۴ تیر ۷, یکشنبه
آیه امروز . . .
یعقوب باب ۱ آیه ۱۲ ۱۲ خوشابحال کسی که متحمل تجربه شود، زیرا که چون آزموده شد، آن تاج حیاتی را که خداوند به محبان خود وعده فرموده است خواهد یافت.
۱۳۹۴ تیر ۶, شنبه
اصل عشق ریشه الهی دارد
چون عشق صفت الهی منظور شده.
خداشناسان متفقا بر این باورند که عشق بنده به خدا رابطهای تنگاتنگ با لطف و موهبت الهی دارد و این اعتقاد حاصل شده که این عشق از راه تجلی خداوند در طبیعت حاصل میشود.

جمله کارلیل:
آه… طبیعت! آیا تو لباس زنده خداوند هستی… خدا در تو زندگی میکند…

جایگاه عشق که در بطن اراده بشر نهفته است.
زمانی که عشق به صورت خیرخواهی نمود پیدا میکند، اگرچه ریشه این عشق انگیزهای است (خیرخواهی) اراده انسان بر آن برتری دارد و این حقیقتی است که معتقدین به غیرممکن بودن کنترل عشق با اراده، هرگز نباید از آن غافل باشند
عملکرد عشق:
عملکرد این عشق ایجاد محبت و دوستی است. دوست داشتن خدا یعنی خواستن او با تمام شکوه و اقتدار و خوبی او و تکریم وی و تلاش برای رسیدن به او.
دامنه عشق:
دامنه این نوع عشق، خدا و انسان است. درحالیکه خدا واحد است و تماما دوستداشتنی، اما تمام ابنای بشر با رحمت و کرامت الهی در صفات الهی کاملا و یا نسبتا شریکند و این یک عشق برتر و عالی است. با رجوع به اناجیل (یوحنا، مرقس، لوقا، متی) موضوعاتی مشترک را میتوان در ذیل آیات محبت و عشق یافت که شاید بتوان به صراحت گفت پایههای اصلی تفکرات، عقاید، اخلاق و کلام مسیحیت را تشکیل میدهد.
آنچه که شعله عشق را در فکر مسیحی روشن میدارد وجود این نکته است که خداوند میخواهد انسان از راه مهری که به خدا میورزد، خدا را داشته باشد تا با این داشتن به طلب او وادار شود. مسیحیت اظهارنظر صریحی دارد و آن اینکه خدا را عمیقا علاقهمند به انسان معرفی میکند، درحالی که این علاقهمندی در ما نسبت به خداوند چندان قابل توجه نیست. نیل به این واقعیتها که خداوند دنیا را خلق کرد، ما را آفرید و از ما حفاظت میکند و عیسی را از آسمان و عرش الهی به زمین نازل کرد و به صلیب کشید، نهایت عشق خداوند و از همه مهمتر تقدم این عشق را بر بندگان ثابت میکند. در انجیل آمده که به پاس این تقدم اظهار شفاهی دوست داشتن در طول زندگی به تنهایی کافی نیست و یا حتی در زمانی که هیچ راهی برای نجات پیدا نمیشود، به یاد عشق افتادن کفایت نمیکند [بگذار بگویم چرا خداوند جهان را آفرید. او خوب بود… و دوست داشت همگان بهسان او خوب باشند. خدا برای همگان خوب است. اوه… خدای مهربان اگر هنر تو دوستی مخلوقات خود است، چه دوستداشتنی هستی. به قول برونینگ که میگوید: خدایا تو عشق هستی! من ایمان خود را بر این اساس بنا کردهام.] در دوره نجات اسرائیل، عشق الهی را با مشخصهای چون کفاره میشناختند: «عشق خدا از آنجا نمودار میشود که برای بخشش گناهان ما کفاره قرار داده است.» ولی مسیحیت از قدرت عشق بسیار سخن گفته و آن را در قالب عیسی مسیح و ناجی قرار دادن او میداند. کلام خدا در مسیحیت مسیح و وسیله ابلاغ این پیام مریم عذرا است و حکومت جاودانه خداوند به دلیل عشق به قدرت نیست، بلکه به خاطر قدرت عشق است.
یوحنا در نوشتههای خود پیرامون صلیب از قول «بروس لانگ»، روانشناسانهترین مدارج عشق را ارائه کرده. وی گفته: «انسان خواهان داشتن عشق به خداست. داشتن این عشق به او روح میبخشد و خدا نیز به او عشق ورزیدن را تعلیم میدهد.» این عشق صادقانه از دیدگاه مسیحیان agape نامیده میشود و این عشق که صفت الهی است از ویژگیهایی برخوردار است:
هنگامی که در انجیل یوحنا (باب ۴ آیه ۸) گفته شده: «خدا عشق است»، واژهای که به کار برده شده agape است. عشق خدا به انسان، عشقی که خدا عملا متوجه دنیا میکند نیز با همین واژه مطرح شده است.
جلال بر نام خداوند عیسی مسیح
خداشناسان متفقا بر این باورند که عشق بنده به خدا رابطهای تنگاتنگ با لطف و موهبت الهی دارد و این اعتقاد حاصل شده که این عشق از راه تجلی خداوند در طبیعت حاصل میشود.

جمله کارلیل:
آه… طبیعت! آیا تو لباس زنده خداوند هستی… خدا در تو زندگی میکند…

جایگاه عشق که در بطن اراده بشر نهفته است.
زمانی که عشق به صورت خیرخواهی نمود پیدا میکند، اگرچه ریشه این عشق انگیزهای است (خیرخواهی) اراده انسان بر آن برتری دارد و این حقیقتی است که معتقدین به غیرممکن بودن کنترل عشق با اراده، هرگز نباید از آن غافل باشند
عملکرد عشق:
عملکرد این عشق ایجاد محبت و دوستی است. دوست داشتن خدا یعنی خواستن او با تمام شکوه و اقتدار و خوبی او و تکریم وی و تلاش برای رسیدن به او.
دامنه عشق:
دامنه این نوع عشق، خدا و انسان است. درحالیکه خدا واحد است و تماما دوستداشتنی، اما تمام ابنای بشر با رحمت و کرامت الهی در صفات الهی کاملا و یا نسبتا شریکند و این یک عشق برتر و عالی است. با رجوع به اناجیل (یوحنا، مرقس، لوقا، متی) موضوعاتی مشترک را میتوان در ذیل آیات محبت و عشق یافت که شاید بتوان به صراحت گفت پایههای اصلی تفکرات، عقاید، اخلاق و کلام مسیحیت را تشکیل میدهد.
آنچه که شعله عشق را در فکر مسیحی روشن میدارد وجود این نکته است که خداوند میخواهد انسان از راه مهری که به خدا میورزد، خدا را داشته باشد تا با این داشتن به طلب او وادار شود. مسیحیت اظهارنظر صریحی دارد و آن اینکه خدا را عمیقا علاقهمند به انسان معرفی میکند، درحالی که این علاقهمندی در ما نسبت به خداوند چندان قابل توجه نیست. نیل به این واقعیتها که خداوند دنیا را خلق کرد، ما را آفرید و از ما حفاظت میکند و عیسی را از آسمان و عرش الهی به زمین نازل کرد و به صلیب کشید، نهایت عشق خداوند و از همه مهمتر تقدم این عشق را بر بندگان ثابت میکند. در انجیل آمده که به پاس این تقدم اظهار شفاهی دوست داشتن در طول زندگی به تنهایی کافی نیست و یا حتی در زمانی که هیچ راهی برای نجات پیدا نمیشود، به یاد عشق افتادن کفایت نمیکند [بگذار بگویم چرا خداوند جهان را آفرید. او خوب بود… و دوست داشت همگان بهسان او خوب باشند. خدا برای همگان خوب است. اوه… خدای مهربان اگر هنر تو دوستی مخلوقات خود است، چه دوستداشتنی هستی. به قول برونینگ که میگوید: خدایا تو عشق هستی! من ایمان خود را بر این اساس بنا کردهام.] در دوره نجات اسرائیل، عشق الهی را با مشخصهای چون کفاره میشناختند: «عشق خدا از آنجا نمودار میشود که برای بخشش گناهان ما کفاره قرار داده است.» ولی مسیحیت از قدرت عشق بسیار سخن گفته و آن را در قالب عیسی مسیح و ناجی قرار دادن او میداند. کلام خدا در مسیحیت مسیح و وسیله ابلاغ این پیام مریم عذرا است و حکومت جاودانه خداوند به دلیل عشق به قدرت نیست، بلکه به خاطر قدرت عشق است.
یوحنا در نوشتههای خود پیرامون صلیب از قول «بروس لانگ»، روانشناسانهترین مدارج عشق را ارائه کرده. وی گفته: «انسان خواهان داشتن عشق به خداست. داشتن این عشق به او روح میبخشد و خدا نیز به او عشق ورزیدن را تعلیم میدهد.» این عشق صادقانه از دیدگاه مسیحیان agape نامیده میشود و این عشق که صفت الهی است از ویژگیهایی برخوردار است:
هنگامی که در انجیل یوحنا (باب ۴ آیه ۸) گفته شده: «خدا عشق است»، واژهای که به کار برده شده agape است. عشق خدا به انسان، عشقی که خدا عملا متوجه دنیا میکند نیز با همین واژه مطرح شده است.
جلال بر نام خداوند عیسی مسیح
متی فصل ۶ ابه 6-8
اما تو هرگاه دعا می كنی ، در تنهایی و در خلوت دل ، پدر آسمانی را عبادت نما؛ و او كه كارهای نهان تو را می بیند، به تو پاداش خواهد داد. ۷ وقتی دعا می كنید، مانند كسانی كه خدای حقیقی را نمی شناسند، وِردهای بی معنی تكرار نكنید. ایشان گمان می كنند كه با تكرار زیاد، دعایشان مستجاب می شود. ۸ اما شما این را بیاد داشته باشید كه پدرتان ، قبل از اینكه از او چیزی بخواهید، كاملا از نیازهای شما آگاه است .
اسرائیل (یعقوب)
اسرائیل عهد قدیم همانا قوم یهود است یعنی تمامی آنانی که از نسل ابراهیم بودند. واژه ”اسرائیل“ در عهد جدید نیز میتواند اشاره به آنانی باشد که فرزندان روحانی و حقیقی ابراهیم از طریق ایمان به مسیح هستند (غلاطیان ۶: ۱۶).
در عهد قدیم از طرف خداوند به یعقوب که نوه ابراهیم بود نام اسرائیل عطا شد (پیدایش ۳۲: ۲۸؛ ۳۵: ۱۰). یعقوب دوازده پسر داشت که از ایشان دوازده طایفه اسرائیل پدید آمدند (پیدایش ۳۵: ۲۳-۲۶). نام اسرائیل در عهد قدیم اغلب اشاره به یعقوب دارد.
اسرائیل بعد از مرگ سلیمان به دو پادشاهی تقسیم شد، پادشاهی جنوبی که یهودا نامیده میشد و پادشاهی شمالی که اسرائیل نامیده میشد (اول پادشاهان ۱۲: ۱-۲۴). بدینسان نه همیشه بلکه اغلب اوقات نام اسرائیل در اواخر کتاب عهد قدیم اشاره به پادشاهی شمالی دارد.
امروزه اسرائیل نام ملتی در خاورمیانه است که در کرانه شرقی دریای مدیترانه واقع شده است. کشور کنونی اسرائیل در سال ۱۹۴۷ توسط یهودیان و در همان بخش از سرزمینی تاسیس شد که خداوند وعده آنرا به نسل ابراهیم داده بود (پیدایش ۱۲: ۴-۷؛ ۱۵: ۱۸-۲۱). اورشلیم هنوز از شهرهای اصلی کشور اسرائیل است، که پایتخت قوم یهود در دوران کتاب مقدّس بود.
ال حکادش El Hakkadosh
لغت فوق به معنای خدای قدوس می باشد.
اِل حَکادُش به مفهوم خدای مقدس، قدوس و کاملا بی همتا می باشد.
توضیحات:
در ترجمه کتاب مقدس به فارسی کلمه اِل حَکادُش به «خدای قدوس» ترجمه شده است.
منابع کتاب مقدس: اشعیا باب ۵
اشعیا باب ۵ آیه ۱۶
۱۶ و یهوه صبایوت به انصاف متعال خواهد بود و خدای قدّوس به عدالت تقدیس كرده خواهد شد.
آیه امروز . . .
افسسیان باب ۱ آیه ۳ تا ۴ ۳ متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که ما را مبارک ساخت به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی در مسیح. ۴ چنانکه ما را پیش از بنیاد عالم در او برگزید تا در حضور او در محبت مقدس و بیعیب باشیم.
۱۳۹۴ تیر ۴, پنجشنبه
یگانگی در بدن مسیح
۱پس من که بهخاطر خداوند در بندم، از شما تمنا دارم بهشایستگی دعوتی که از شما بهعمل آمده است، رفتار کنید،۲در کمال فروتنی و ملایمت؛ و با بردباری و محبت یکدیگر را تحمل کنید.۳بهسعی تمام بکوشید تا آن یگانگی را که از روح است، بهمدد رشتۀ صلح حفظ کنید.۴زیرا یک بدن هست و یک روح، چنانکه فراخوانده شدهاید به یک امیدِ دعوت خویش؛۵یک خداوند، یک ایمان، یک تعمید؛۶و یک خدا و پدر همه که فوق همه، از طریق همه، و در همه است.
ارمیا فصل ۴۹ ( کتاب مقدس) پیشگویی خداوند

کلام خداوند دربارۀ عیلام ( ایران)
۳۸ من پادشاه و بزرگان عیلام را از بین خواهم برد و تخت سلطنت خود را در آنجا برقرار خواهم نمـود. ۳۹ ولی درآینده، عیلام را دوباره كامیاب خواهم ساخت.»
یوحنا
کلمه جسم گردید
۱-۲ در ابتدا کلمه بود. کلمه مسیح بود. یوحنا مینویسد: کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد (آیۀ ۱۴). آنچه که یوحنا درست در ابتدای انجیلش میگوید، این است که مسیح انسانی عادی نبود. وی «کلمۀ» خدا بود و پیش از آفرینش جهان با خدا بود.
کلمه یعنی مسیح، در ابتدا وجود داشت. پیش از آنکه جهان شکل گیرد، مسیح وجود داشت (یوحنا ۱۷: ۵). اولین آیه در کتاب مقدس چنین میفرماید: در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید (پیدایش ۱: ۱). لیکن مسیح پیش از این ابتدا با خدا بود. خدا آغازی ندارد؛ او همواره وجود داشته است؛ و خدا همواره «کلمه»اش را با خود داشته است. خدا هرگز بدون «کلمه» نبوده است.
«کلمه» نزد خدا بود. این بدین معنی است که به طریقی میان خدا و کلمه تفاوت وجود دارد؛ آنها از یکدیگر متمایزند درست همانگونه که یک پدر از پسر خود متمایز است. لیکن یوحنا سپس میگوید که کلمه خدا بود (آیۀ ۱). مسیح نه تنها با خدا بود بلکه خدا بود. مسیح نه تنها پسر خدا است، بلکه خود خدا میباشد. مسیح خداست به صورت یک انسان. وی تنها تجسم حقیقی خدای زنده است که ۲۰۰۰ سال پیش بر روی زمین آمد. عیسی به شاگردانش فرمود: «هر که مرا دید، خدا را دیده است» (یوحنا ۱۴: ۹). «من در پدر و پدر در من است» (یوحنا ۱۴: ۱۱). «من و پدر یکی هستیم» (یوحنا ۱۰: ۳۰).
آیه امروز . . .
مکاشفه باب ۳ آیه ۵ ۵ هر که غالب آید به جامه سفید ملبس خواهد شد و اسم او را از دفتر حیات محو نخواهم ساخت بلکه به نام وی در حضور پدرم و فرشتگان او اقرار خواهم نمود.
۱۳۹۴ تیر ۲, سهشنبه
کتاب امثال ( ندای حکمت) عیسی مسیح
۲۲ «خداوند در ابتدا، قبل از آفرینش عالم هستی، مرا با خود داشت. ( امثال 8)
یوحنا (8)
۳۱ عیسی به این عده فرمود: “اگـر همانگونه که به شمـا گفتم زندگی کنید، شاگردان واقعی من خواهید بود. ۳۲ حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد ساخت .
۵۸ عیسی به ایشان فرمود: “این حقیقت محض است که قبل از اینکه حتی ابراهیم به این جهان بیاید، من وجود داشتم .
یوحنا فصل ۱۷
عیسی فرمود؛۵ وحال ، ای پدر که در حضورت ایستاده ام ، بزرگی و جلال مرا آشکار کن ، همان بزرگی و جلالی که پیش از آفرینش جهان نزد تو داشتم .
امثال فصل ۸
ترجمه تفسیری
۱ آیا ندای حكمت را نمیشنوید؟ ۲ حكمت دم دروازههای شهر ۳ و سر چهار راهها و جلو در هر خانهای ایستاده، میگوید: ۴«ای انسانهای جاهل و نادان به ندای من گوش دهید ۵ و زیركی و فهم كسب كنید. ۶ به من گوش دهید، زیرا سخنان من گرانبهاست. ۷ من حقیقت و راستی را بیان میكنم و از ناراستی نفرت دارم. ۸ سخنان من بر حق است و كسی را گمراه نمیكند.۹ حرفهای من برای كسی كه گوش شنوا داشته باشد واضح و روشن است. ۱۰ تعلیمی كه من میدهم از طلا و نقره گرانبهاتر است. ۱۱ ارزش من از یاقوت بیشتر است و هیچچیز را نمیتوان با من مقایسه كرد. ۱۲ من حكمتم و از زیركی و دانایی و بصیرت برخوردار میباشم. ۱۳ اگر كسی خداترس باشد، از بدی نفرت خواهد داشت. من از غرور و تكبر، رفتار و گفتار نادرست متنفرم. ۱۴ «من هدایت میكنم و فهم و بصیرت میبخشم. ۱۵ به نیروی من پادشاهان سلطنت میكنند و قضات به عدل و انصاف قضاوت مینمایند. ۱۶ تمام رهبران و بزرگان جهان به كمك من حكمرانی میكنند. ۱۷ من كسانی را كه مرا دوست دارند، دوست دارم. آنانی كه در جستجوی من باشند مرا خواهند یافت. ۱۸ ثروت و حرمت، اموال و موفقیت در اختیار من است.۱۹ بخششهای من از طلای ناب و نقره خالص بهتـر است. ۲۰ راههای من عدل و حق است. ۲۱ ثروت حقیقی از آن كسانی است كه مرا دوست دارند، زیرا من خزانههای ایشان را پر میسازم. ۲۲ «خداوند در ابتدا، قبل از آفرینش عالم هستی، مرا با خود داشت. ۲۳ از ازل، پیش از به وجود آمدن جهان من به وجود آمدم. ۲۴ قبل از پیدایش اقیانوسها و چشمههای پر آب، ۲۵قبل از آنكه كوهها و تپهها به وجود آیند، ۲۶ قبل از آنكه خدا زمین و صحراها و حتی خاك را بیافریند من به وجود آمدم. ۲۷«وقتی خدا آسمان را استوار ساخت و افق را بر سطح آبها كشید من آنجا بود. ۲۸ وقتی ابرها را در آسمان گسترانید و چشمهها را از اعماق جاری نمود، ۲۹ وقتی حدود دریاها را تعیین كرد تا آبها از آن تجاوز نكنند و وقتی اساس زمین را بنیاد نهاد، ۳۰من نزد او معمار بودم. موجب شادی همیشگی او بودم و در حضورش شادی میكردم. ۳۱ دنیا و انسانهایی كه او آفریده بود مایه خوشی من بودند. ۳۲ پس ای جوانان به من گوش دهید، زیرا همه كسانی كه از دستورات من پیروی میكنند سعادتمندند. ۳۳ «به نصیحت من گوش كنید؛ عاقل باشید و نصیحت مرا رد نكنید. ۳۴ خوشابحال كسی كه به من گوش دهد و هر روز جلو در خانه من انتظار مرا بكشد، ۳۵ زیرا هر كه مرا بیابد حیات را یافته و خداوند را خشنود ساخته است؛ ۳۶ اما كسی كه مرا از دست بدهد به جانش لطمه میزند، آنانی كه از من متنفر باشند مرگ را دوست دارند.»یوحنا فصل ۸
۱۲ عیسی در یکی از تعالیم خود، به مردم فرمود: “من نور جهان هستم ، هر که مرا پیروی کند، در تاریکی نخواهد ماند، زیرا نور حیات بخش راهش را روشن می کند.” ۱۳ فریسیان گفتند: “تو از خودت تعریف می کنی ؛ تو دروغ می گویی .” ۱۴عیسی فرمود: “من هر چه می گویم عین حقیقت است ، حتی اگر درباره خودم باشد. چون می دانم از کجا آمده ام و به کجا بازمی گردم . ولی شما این را نمی دانید. ۱۵ شما بی آنکه چیزی درباره من بدانید قضاوت می کنید، ولی من درباره شما قضاوت نمی کنم . ۱۶ اگر نیز چنین کنم ، قضاوت من کاملا درست است ، چون من تنها نیستم ، بلکه “پدری “ که مرا فرستاد، با من است . ۱۷ مطابق شریعت شما، اگر دو نفر درباره موضوعی شهادت دهند، شهادت ایشان بطور مسلم قابل قبول است . ۱۸ درباره من هم دو نفر هستند که شهادت می دهند، یکی خودم و دیگری “پدرم “ که مرا فرستاد.” ۱۹ پرسیدند: “پدرت کجاست ؟” عیسی جواب داد: “شما که نمی دانید من کیستم ، چگونه می خواهید پدرم را بشناسید؟ اگر مرا می شناختید، پدرم را نیز می شناختید.” ۲۰ عیسی این سخنان را در قسمتی از خانه خدا که خزانه در آنجا بود، بیان کرد. با اینحال کسی او را نگرفت ، چون وقت او هنوز بسر نرسیده بود. ۲۱ باز به ایشان فرمود: “من می روم و شما به دنبال من خواهید گشت و در گناهانتان خواهید مرد؛ و جایی هم که می روم ، شما نمی توانید بیایید.” ۲۲ یهودیان از یکدیگر پرسیدند: “مگر می خواهد خودش را بکشد؟ منظورش چیست که می گوید جایی می روم که شما نمی توانید بیایید؟” ۲۳ آنگاه عیسی به ایشان فرمود: “شما از پایین هستید و من از بالا. شما متعلق به این جهان هستید ولی من نیستم . ۲۴ برای همین گفتم که شما در گناهانتان خواهید مرد. چون اگر ایمان نیاورید که من مسیح و فرزند خدا هستم ، در گناهانتان خواهید مرد.” ۲۵ مردم از او پرسیدند: “به ما بگو که تو کیستی ؟” عیسی جواب داد: “من همانم که از اول به شما گفتم . ۲۶ برای خیلی چیزها می توانم شما را محکوم کنم و خیلی چیزها دارم که به شما تعلیم دهم ؛ اما فعلا این کار را نمی کنم . فقط چیزهایی را می گویم که فرستنده من از من خواسته است ، و او حقیقت محض است .” ۲۷ ولی مردم هنوز نفهمیدند که عیسی درباره خدا سخن می گوید. ۲۸ پس ، عیسی فرمود: “وقتی مرا کشتید، آنگاه خواهید فهمید که من مسیح هستم و از خود کاری نمی کنم ، بلکه هرچه “پدر” به من آموخت ، همان را به شما گفته ام . ۲۹ کسی که مرا فرستاده است با من است و مرا تنها نگذاشته ، زیرا همواره کارهای پسندیده او را بجا می آورم .” ۳۰ در این وقت ، بسیاری از سران قوم یهود، با شنیدن سخنان او ایمان آوردند که او همان مسیح است . ۳۱ عیسی به این عده فرمود: “اگـر همانگونه که به شمـا گفتم زندگی کنید، شاگردان واقعی من خواهید بود. ۳۲ حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد ساخت .” ۳۳ گفتند: “منظورت چیست که می گویی آزاد می شوید؟ ما که اسیر کسی نیستیم که آزاد شویم . ما فرزندان ابراهیم هستیم .” ۳۴ عیسی جواب داد: “این عین حقیقت است که هرکه گناه می کند، اسیر و برده گناه است . ۳۵ برده ها در خانه حقی ندارند، ولی تمام حق به پسر خانواده می رسد. ۳۶ پس ، اگر پسر شما را آزاد کند، در واقع آزادید. ۳۷ بلی ، می دانم که شما فرزندان ابراهیم هستید. با وجود این ، بعضی از شما می خواهید مرا بکشید، چون در دل شما جایی برای پیغام من پیدا نمی شود. ۳۸ ”من هرچه از پدرم دیده ام ، می گویم . شما نیز هرچه از پدر خود آموخته اید، انجام می دهید.” ۳۹ گفتند: “پدر ما ابراهیم است .” عیسی جواب داد: “نه ، اگر چنین بود، شما نیز از رفتار خوب ابراهیم سرمشق می گرفتید. ۴۰ من حقایقی را که از خدا شنیده ام به شما گفته ام ، با این حال شما می خواهید مرا بکشید. ابراهیم هرگز چنین کاری نمی کرد! ۴۱وقتی چنین می کنید، از پدر واقعی تان پیروی می نمایید.” مردم جواب دادند: “ما که حرام زاده نیستیم . پدر واقعی ما خداست .” ۴۲ عیسی فرمود: “اگر اینطور بود، مرا دوست می داشتید. چون من از جانب خدا نزد شما آمده ام . من خودسرانه نیامده ام بلکه خدا مرا پیش شما فرستاده است . ۴۳ چرا نمی توانید سخنان مرا بفهمید؟ دلیلش اینست که نمی خواهید به من گوش دهید. ۴۴ شما فرزندان پدر واقعی تان شیطان می باشید و دوست دارید اعمال بد او را انجام دهید. شیطان از همان اول قاتل بود و از حقیقت نفرت داشت . در وجود او ذره ای حقیقت پیدا نمی شود، چون ذاتا دروغگو و پدر تمام دروغگوهاست . ۴۵ به همین دلیل است که وقتی من حقیقت را به شما می گویم ، نمی توانید باور کنید. ۴۶ کدام یک از شما می تواند حتی یک گناه به من نسبت دهد؟ هیچکدام ! پس حال که حقیقت را از من می شنوید، چرا به من ایمان نمی آورید؟ ۴۷ هرکس که پدرش خدا باشد، با خوشحالی به سخنان خدا گوش می دهد؛ و چون شما گوش نمی دهید، ثابت می کنید که فرزندان خدا نیستید.” ۴۸ سران قوم فریاد زده ، گفتند: “ای سامری اجنبی ، ما از ابتدا درست می گفتیم که تو دیوانه ای .” ۴۹ عیسی فرمود: “من دیوانه نیستم . من به پدرم خدا احترام می گذارم ، ولی شما به من بی احترامی می کنید. ۵۰ با اینکه من نمی خواهم خود را بزرگ جلوه دهم ، خدا مرا بزرگ می کند و هرکه مرا قبول نکند، خدا او را محاکمه و مجازات خواهد نمود. ۵۱ این که می گویم عین حقیقت است : هر که احکام مرا اطاعت کند، هرگز نخواهد مرد.” ۵۲ سران یهود گفتند: “حالا دیگر برای ما ثابت شد که تو دیوانه ای . ابراهیم و تمام پیامبران بزرگ خدا مردند؛ حال ، تو ادعا می کنی که هرکه از تو اطاعت کند، نخواهد مرد؟ ۵۳ یعنی تو از پدر ما ابراهیم که مرد، بزرگتری ؟ از پیامبران خدا هم که مردند بزرگتری ؟ خود را که می دانی ؟” ۵۴ عیسی به ایشان فرمود: “اگر من از خود تعریف کنم ، این ارزشی ندارد؛ اما این پدر من است که به من عزت و جلال می بخشد، یعنی همان کسی که ادعا می کنید خدای شماست . ۵۵ شما مطلقا او را نمی شناسید، اما من کاملا او را می شناسم ؛ و اگر بگویم او را نمی شناسم ، آنگاه مانند شما دروغگو خواهم بود! ولی حقیقت این است که من خدا را می شناسم و کاملا مطیع او هستم . ۵۶ جد شما ابراهیم شادی می کرد از اینکه یک روز مرا ببیند. او می دانست که من به این جهان خواهم آمد؛ از این جهت شاد بود.” ۵۷ سران قوم فریاد زدند: “چه می گویی ؟ تو حتی پنجاه سال نیز نداری و می گویی ابراهیم را دیده ای ؟” ۵۸ عیسی به ایشان فرمود: “این حقیقت محض است که قبل از اینکه حتی ابراهیم به این جهان بیاید، من وجود داشتم .” ۵۹ سران قوم که دیگر طاقت شنیدن سخنان او را نداشتند، سنگ برداشتند تا او را بکشند. ولی عیسی از کنار ایشان گذشت و از خانه خدا بیرون رفت و از نظرها پنهان شد.
آمـــیــن آمـــیــن
(( از خداوند بطلبید که روح القدس حقیقت را به شما آشکار کند همانطور که به من آشکار کرد )) کتایون صادق نیا
انجیل نامۀ دوّم پولُس رسول به تیموتائوس
ترغیب به وفاداری (دوم تیموتائوس 2)
۸عیسی مسیح را بهخاطردار که از نسل داوود بود و، از مردگان برخاست؛ این است انجیل من،۹که بهخاطرش در رنجم،
تا بدان حد که چون مجرمان به زنجیرم کشیدهاند. امّا کلام خدا در زنجیر نیست.۱۰پس همهچیز را بهخاطر برگزیدگان
تحمل میکنم تا آنان نیز نجاتی را که در مسیحْ عیساست، با جلال جاودانی بهدست آورند.
۱۱این سخن درخور اعتماد است که:
اگر با او مردیم،
با او زندگی هم خواهیم کرد.
۱۲اگر تحمّل کنیم،
با او سلطنت هم خواهیم کرد.
اگر انکارش کنیم،
او نیز انکارمان خواهد کرد.
۱۳اگر بیوفا شویم،
او وفادار خواهد ماند،
از آنرو که خویشتن را انکار نتواند کرد.
آمـــیـــن
8 Remember Jesus Christ, raised from the dead, descended from David. This is my gospel, 9 for which I am suffering even to the point of being chained like a criminal. But Gods word is not chained. 10 Therefore I endure everything for the sake of the elect, that they too may obtain the salvation that is in Christ Jesus, with eternal glory. 11 Here is a trustworthy saying: If we died with him, we will also live with him; 12 if we endure, we will also reign with him. If we disown him, he will also disown us; 13 if we are faithless, he will remain faithful, for he cannot disown himself.
خدا کیست و چرا این موضوع اهمیت دارد ؟
من الف و ی، اول و آخر و ابتدا و انتها هستم
مکاشفه 13:22
اگر آرامی خدا تنها هدف ماست، پس موفق خواهیم بود، مهم نیست که شرایط و نتایج آن چه باشد، ما از چیزهای شبیه به هم فاصله می گیریم و محبت را به آغوش می کشیم که همواره حضور دارد.
این همان صخره ای است که بر آن ایستاده ایم.
ماریانه ویلیامسون
ایمان داشتن به خدا از نظر من یعنی اینکه حس کنم خدا وجود دارد و زنده است، کسی که با قدرت مقاومت ناپذیر خود مصرانه ما را به سوی محبت بیشتر و بیشتر می کشاند.
ونسان ونگوک
مکاشفه 13:22
اگر آرامی خدا تنها هدف ماست، پس موفق خواهیم بود، مهم نیست که شرایط و نتایج آن چه باشد، ما از چیزهای شبیه به هم فاصله می گیریم و محبت را به آغوش می کشیم که همواره حضور دارد.
این همان صخره ای است که بر آن ایستاده ایم.
ماریانه ویلیامسون
ایمان داشتن به خدا از نظر من یعنی اینکه حس کنم خدا وجود دارد و زنده است، کسی که با قدرت مقاومت ناپذیر خود مصرانه ما را به سوی محبت بیشتر و بیشتر می کشاند.
ونسان ونگوک
اثر شگرف عشق الوهی ( این عشق گنجی است بی پایان)
مرید. ای پدر آسمانی، پدر سَرور من عیسای مسیح، نامت تا ابد پُر برکت باد، زیرا که تو از سر لطف و عنایت، این بینواترین بندۀ خویش را در نظر آوردهای. ای پدر رحمت و محبت و ای خداوندگار همۀ تسلاها (1)، تو را سپاس میگویم که این بندۀ بیمقدار را گه کاه با تسلای خویش جان تازه میبخشی. اکنون و نیز در خلال اعصار بیپایان، بهجت و جلال از آنِ تو باد و نیز از آنِ تنها پسر تو و روحالقدس که تسلابخش است. تو همانا مایۀ سرافرازی من (2) و سُرور جان منی (3). زیرا به وقت مشقت، امید و پناه منی.
حال که عشق من بیرمق است و پارساییام ناتمام و به قدرت و تسلای تو بس نیازمندم، استدعا میکنم که بیشتر به دیدار من آیی و قوانین مقدست را بر من تعلیم دهی. مرا از هواهای پلید نفس وارهان و دلم را از عواطف پریشان شفا ده تا پس از علاج و تطهیر نفسم، بضاعت عشق ورزیدن، توانایی بردباری و ارادۀ پشتکار بیابم.
عشق قدرتی قاهر است و خیری عظیم و کامل. فقط با عشق هر بار گرانی سبک میگردد و همۀ ناهمواری ها، هموار. هر مشقتی را تاب میاورد. چونان که گویی هیچ است و همۀ تلخیها را شیرین و خوشایند میگرداند. عشق به عیسی باشکوه است و ما را به کارهایی گرانقدر الهام میبخشد؛ همواره شوق به کمال را در ما بر مینگیزاند. عشق به سوی امور عالی اوج میگیرد و با هیچ یک از امور دانی [از پرواز] وانمیماند. عشق طالب آن است که آزاد باشد و با هر خواهش دنیوی غریبه بماند، مبادا که چشم باطنش تار گردد و خودپسندی دنیوی مانعش شود یا که طالع نحس بر زمینش زند. در زمین و آسمان، هیچ چیز شیرین تر، نیرومندتر، والاتر، پر وسعتتر، گواراتر، کاملتر، و برتر از عشق نیست، زیرا که عشق زادۀ پروردگار است (4) و فراتر از جملگی مخلوقات، تنها در او قرار مییابد.
عشق به جانب سُرور پَر میگیرد، میدَود و میجهد، آزاد و بیعنان است. عشق همه را برای همه بذل میکند و در آن یگانه ای میآساید که از همه چیز برتر است و هر خیری از او سرچشمه میگیرد و بُرون میتراود. عشق موهبت ها را در حساب نمیاورد، بلکه روی به جانب کسی میگرداند که معطی همۀ موهبتهای نیکوست. عشق هیچ حدی نمیشناسد و شورمندانه از همۀ قیود در میگذرد. عشق هیچ باری را گران نمییابد، هیچ مشقتی در نظرش نمیآید و برای چیزهای فراسوی قوت خود جهد میورزد؛ عشق هیچ چیز را محال نمییابد، چرا که خود را به تحصیل همه چیز توانا میداند. از این روست که عشق به کارهایی عظیم توفیق مییابد؛ شگفت انگیز و کارگر است، اما آن کس که عشق را فاقد باشد، از پای میفتد و ناکام میشود.
عشق شب-بیدار است و در وقت آسایش، هرگز به خواب فرو نمیشود؛ با خستگی هرگز از پای در نمیفتد؛ در زندان هرگز بندی بر او نیست؛ به وقت خطر، هرگز وحشت نمیکند، چونان شعلهای فروزان و مشعلی برافروخته، رو به بالا زبانه میکشد و بیشک بر هر مانعی فایق میآید. هر کس خدا را عاشق باشد، آهنگ صدایش را نیک میشناسد. فریادی رسا در گوش خداوند، همانا عشق سوزان روحی است که بانگ برمیآورد: «ای خداوندگار و ای عشق من، تو یکسره از آنِ منی و من از آنِ تو.»
نیایش
پروردگارا، عشق خودت را در من عمیق تر گردان تا در اعماق قلب خویش دریابم که عشق ورزیدن، فنا شدن و غرقه گشتنم در عشق تو، چه اندازه شیرین است. بگذار تا عشق تو با شور و اعجازی ورای وهم و خیال، بر من مستولی شود و مرا از خود اعتلا دهد. بگذار تا آواز عشق سَر دهم (5). ای معشوق من، بگذار تو را تا بلنداها در پی آیم. بگذار تا روح من روزگار به ستایش تو سپری کند و از برای عشق به وجد آید. بگذار تا تو را بیش از خویشتن دوست بدارم و خویشتن را تنها از برای تو. بگذار در اطاعت از قانون عشق که شعشعۀ توست، همۀ کسانی را که به حقیقت تو را عاشق اند، دوست بدارم.
عشق، تندپا، بی غش، لطیف، سرخوش و دلنشین است. عشق، پُر قدرت، شکیبا، وفادار، دوراندیش، بردبار و پُرشور است و هرگز منفعت خویش را نمیجوید (6)، زیرا هر کاه کسی در پی منفعت خود باشد، از عشق دست میشوید. عشق، هوشیار، فروتن و امین است. عشق، دمدمیمزاج و احساساتی نیست و به امور باطل نیز دل نمیدهد. متین، بیآلایش، ثابت قدم، آرام و در همۀ حواس محتاط است. عشق، نزد بالادستان مطیع و فرمانبردار، در چشم خویش کوچک و خوار و نزد خداوند مؤمن و شاکر است و حتی آن گاه که از حلاوتش بهرهمند نیست، بر او توکل میکند و امید میبندد. زیرا زندگیِ عاشق، بی رنج به سر نمیشود.
آن کس که مهیای تحمل هر چیز و اطاعت بیچون و چرا از ارادۀ معشوق نباشد، شایستۀ آن نیست که عاشق نامش دهند. عاشق آن است که محض خاطر معشوقش، هر مشقت و تلخی را به رغبت تن دردهد و هرگز به خاطر ناملایمات ترکش نگوید.
در بیان نشانۀ عاشق راستین
مسیح. فرزندم، تو هنوز عاشق دلیر و دانا نیستی.
مرید. از چه روی، سَرورم؟
مسیح. زیرا به محض رویارویی با مشکلی کوچک، آنچه را که آغاز کرده ای، وامینهی و مشتاقانه عافیت میطلبی. عاشق دلیر در برابر وسوسه پایمردی میکند و به احتجاجات زیرکانۀ شیطان وقعی نمینهد. او در مشقت نیز چونان که در وقت عافیت، با من وفا میکند (7).
عاشق دانا، عطیۀ رسیده به عاشق را به اندازۀ عشق اعطاکنندهاش، قدر نمیگذارد. او محبت را برتر از آن عطیه در حساب میآورد و همۀ عطایا را بسی کمتر از معشوق ارج مینهد. عاشق بلندنظر، به عطیهای قانع نمیگردد و فراتر از همۀ عطایا، خود مرا طلب میکند. پس اگر گه گاه آن عشق و اخلاصی را که نسبت به من و قدیسانم طلب میکنی، در خود نیافتی، چنین نیست که همه چیز از دست شده باشد. آن محبت نیکو و دلپذیری که گه گاه نصیبت میگردد، اثر فیضی است که از من به تو میرسد و طعمی از سرای آسمانیات که از پیش در کام تو مینشیند، اما بیش از حد بر آن تکیه مکن، چرا که میآید و میرود. نشانِ ارزشمند پارسایی و لیاقت آن است که به وقت خطور افکار پلید، با آنها به مجاهده برخیزی و تلقینات شیطان را به تحقیر از خود برانی.
مگذار اوهام غریب، از هر منبعی که برآمده باشد، خاطر تو را پریشان کند. دلیرانه سر در راه مقصود خویش گذار و دل را صادقانه به خداوند مشغول دار. این وهم و خیال نیست که گه گاه به جذبه از خود بیخود میشوی، اما بی درنگ به افکار ناچیز معهود خلایق رجعت میکنی. این افکار نه از سر عمد که بیاختیار دست میدهند و تا وقتی تو را خشنود نگردانند نه به زیان تو که در جهت نفعت قرار میگیرند.
میتوانی یقین داشته باشی که دشمن دیرینه [شیطان] از هر راهی میکوشد تا اشتیاق تو را به خیر، زایل گرداند و به دوری جستن از هر گونه ریاضت شرعی، وسوسهات کند؛ از تکریم قدیسان، از تأمل مخلصانه در مصائب من، از وارسی سودمند گناهانت، از مراقبت دلت و از عزمیجزم برای بالیدن در پارسایی. او افکار پلید بسیاری را القا میکند تا دلسردت گرداند و از عبادت و قرائت مقدس دورت سازد. از اعتراف خاضعانه منزجر است و اگر توانش بود، تو را به ترک عشای ربانی وا میداشت. هر قدر هم که به تکرار برای به دام انداختن تو تلاش کند، به او گوش مسپار و باورش مکن. آن گاه که امور پلید و ناپاک را القا میکند، به خودش بازگردان. او را بگوکه «دور شو ای روح خبیث! (8) شرم کن ای مفلوک! به واقع پلیدی که از این امور سخن میگویی! از اینجا برو ای شریرترین دروغزنان! تو را از من نصیبی نخواهد بود. عیسی چونان جنگاوری پرقدرت با من خواهد بود و تو مغلوب خواهی شد (9). من مرگ و رنج شکنجه را از وفاق با تو خوشتر میدارم. خاموش باش و دهانت را فروبسته دار! هر قدر هم که مرا به ستوه آوری، دیگر به تو گوش نخواهم سپرد.» پروردگار نور من و رستگاری من است: [پس] از چه کس بیم به دل راه دهم؟ (10) اگر لشگری علیه من اردو زند، وحشتی در دل نخواهم داشت (11). پروردگار، یاری دهنده و منجی من است (12).
چونان یک سرباز خوب، مبارزه کن (13)، و اگر گه گاه به واسطه ضعف بر زمین افتادی، خود را بیش از پیش تقویت کن و به لطف سرشارتر من توکل داشته باش. از خودپسندی و غرور باطل نیز حذر کن، زیرا که بسیاری را به خطا در میندازد و کوردلی تقریبا علاج ناپذیری پدید میآورد. بگذار تا نگونساری متکبرانی که از قدرت خویش استفاده سؤ میبُردند، هشداری برای تو باشد و همواره در تواضع نگاهت دارد
*باب پنجم و ششم از دفتر سوم (در بیان تسلای باطن) از کتاب تشبه به مسیح/توماس آکمپیس؛ ترجمۀ سایه میثمی، ویراستاری مصطفی ملکیان-تهران:هرمس. چاپ دوم 1384
1_دوم قرنتیان3:1
خدای بخشندۀ همه دلگرمیها
۳سپاس بر خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح، که پدر رحمتها و خدای بخشندۀ همۀ دلگرمیهاست
2_مزمور3:3
۳ امّا تو ای خداوند، همیشه سپر من در برابر خطرات هستی؛ تو به من پیروزی می بخشی و به من شجاعت می دهی.
3_مزمور111:119
احکام تو برای من گنجی بی پایان است، زیرا آنها شادی دل من هستند.
4_اول یوحنا 7:4
5_اشعیا 1:5
6_اول قرنتیان 5:13
7_فیلیپیان12:4
8_متی 10:4
9_ارمیا 11:20
10_مزمور 1:27
11_مزمور3:27
12_مزمور14:19
13_دوم تیموتاؤوس3:2
این عشق گنجی است بی پایان کافیست ازعسیی مسیح بطلبید
سوال کنید ؟؟؟؟؟؟
آیه امروز . . .
تیموتائوس دوم باب ۲ آیه ۱۲ ۱۲ و اگر تحمل کنیم، با او سلطنت هم خواهیم کرد؛ و هرگاه او را انکار کنیم او نیز ما را انکار خواهد کرد.
۱۳۹۴ خرداد ۳۱, یکشنبه
متیاس یکی از شاگردان عیسی
متیاس Matthias
لغت فوق به معنای خدا داده می باشد.
متیاس نام یکی از پیروان عیسای مسیح بود که پس از عروج مسیح، پطرس در بالاخانه ای در اورشلیم در بین صد و بیست نفر از برادران سخنرانی کرده و بنا به پیشنهاد پطرس، دو نفر به نامهای یوسف برسابا و متیاس، از طرف حاضرین برای جانشینی یهودای اسخریوطی کاندید شدند. پس از دعا و به قید قرعه، متیاس را به جای یهودای اسخریوطی انتخاب کردند و سپس متیاس به عنوان یکی از دوازده رسولان مسیح شناخته شد. پس از آن در مورد متیاس، چیز دیگری در کتاب مقدس دیده نمی شود.
درگذشت
بنا بر روایات، متیاس جهت بشارت و موعظه به ارمنستان رفته و در آنجا کتابی به نام « سنت متیاس » را نوشته است. روایت دیگر می گوید که وی در اتیوپی و یهودا خدمت می کرده است و بدست یهودیان، سنگسار و سپس با تبر گردن زده شده است. اما در کتاب مقدس در این باره و مرگ وی چیزی گفته نشده است.

نماد
نماد متیاس یک کتاب انجیل و یک تبر می باشد، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده می شود.
تصویر تبر وانجیل بر این روایت استوار است که گفته می شود، متیاس به خاطر موعظه انجیل توسط تبر جنگی، گردن زده شده و به شهادت رسیده است.
بیست و چهارم ماه فوریه (February) هر سال، روز یادبود متیاس می باشد.
منابع کتاب مقدس: اعمال باب ۱
اعمال باب ۱ آیه ۱۵ تا ۲۶
۱۵ و در آن ایام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جمله قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت: ۱۶ ”ای برادران، میبایست آن نوشته تمام شود که روحالقدس از زبان داود پیش گفت درباره یهودا که راهنما شد برای آنانی که عیسی را گرفتند. ۱۷ که او با ما محسوب شده، نصیبی در این خدمت یافت. ۱۸ پس او از اجرتظلم خود، زمینی خریده، به روی درافتاده، از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخته گشت. ۱۹ و بر تمام سکنه اورشلیم معلوم گردید چنانکه آن زمین در لغت ایشان به حقل دما، یعنی زمین خون نامیده شد. ۲۰ زیرا در کتاب زبور مکتوب است که خانه او خراب بشود و هیچکس در آن مسکن نگیرد و نظارتش را دیگری ضبط نماید. ۲۱ الحال میباید از آن مردمانی که همراهان ما بودند، در تمام آن مدتی که عیسی خداوند با ما آمد و رفت میکرد، ۲۲ از زمان تعمید یحیی، تا روزی که از نزد ما بالا برده شد، یکی از ایشان با ما شاهد برخاستن او بشود.” ۲۳ آنگاه دو نفر یعنی یوسف مسمی به برسبا که به یوستس ملقب بود و متیاس را برپا داشتند، ۲۴ و دعا کرده، گفتند: “تو ای خداوند که عارف قلوب همه هستی، بنما کدام یک از این دو را برگزیدهای ۲۵ تا قسمت این خدمت و رسالت را بیابد که یهودا از آن باز افتاده، به مکان خود پیوست.” ۲۶ پس قرعه به نام ایشان افکندند و قرعه به نام متیاس برآمد و او با یازده رسول محسوب گشت.
لغت فوق به معنای خدا داده می باشد.
متیاس نام یکی از پیروان عیسای مسیح بود که پس از عروج مسیح، پطرس در بالاخانه ای در اورشلیم در بین صد و بیست نفر از برادران سخنرانی کرده و بنا به پیشنهاد پطرس، دو نفر به نامهای یوسف برسابا و متیاس، از طرف حاضرین برای جانشینی یهودای اسخریوطی کاندید شدند. پس از دعا و به قید قرعه، متیاس را به جای یهودای اسخریوطی انتخاب کردند و سپس متیاس به عنوان یکی از دوازده رسولان مسیح شناخته شد. پس از آن در مورد متیاس، چیز دیگری در کتاب مقدس دیده نمی شود.
درگذشت
بنا بر روایات، متیاس جهت بشارت و موعظه به ارمنستان رفته و در آنجا کتابی به نام « سنت متیاس » را نوشته است. روایت دیگر می گوید که وی در اتیوپی و یهودا خدمت می کرده است و بدست یهودیان، سنگسار و سپس با تبر گردن زده شده است. اما در کتاب مقدس در این باره و مرگ وی چیزی گفته نشده است.
نماد
نماد متیاس یک کتاب انجیل و یک تبر می باشد، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده می شود.
تصویر تبر وانجیل بر این روایت استوار است که گفته می شود، متیاس به خاطر موعظه انجیل توسط تبر جنگی، گردن زده شده و به شهادت رسیده است.
بیست و چهارم ماه فوریه (February) هر سال، روز یادبود متیاس می باشد.
منابع کتاب مقدس: اعمال باب ۱
اعمال باب ۱ آیه ۱۵ تا ۲۶
۱۵ و در آن ایام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جمله قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت: ۱۶ ”ای برادران، میبایست آن نوشته تمام شود که روحالقدس از زبان داود پیش گفت درباره یهودا که راهنما شد برای آنانی که عیسی را گرفتند. ۱۷ که او با ما محسوب شده، نصیبی در این خدمت یافت. ۱۸ پس او از اجرتظلم خود، زمینی خریده، به روی درافتاده، از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخته گشت. ۱۹ و بر تمام سکنه اورشلیم معلوم گردید چنانکه آن زمین در لغت ایشان به حقل دما، یعنی زمین خون نامیده شد. ۲۰ زیرا در کتاب زبور مکتوب است که خانه او خراب بشود و هیچکس در آن مسکن نگیرد و نظارتش را دیگری ضبط نماید. ۲۱ الحال میباید از آن مردمانی که همراهان ما بودند، در تمام آن مدتی که عیسی خداوند با ما آمد و رفت میکرد، ۲۲ از زمان تعمید یحیی، تا روزی که از نزد ما بالا برده شد، یکی از ایشان با ما شاهد برخاستن او بشود.” ۲۳ آنگاه دو نفر یعنی یوسف مسمی به برسبا که به یوستس ملقب بود و متیاس را برپا داشتند، ۲۴ و دعا کرده، گفتند: “تو ای خداوند که عارف قلوب همه هستی، بنما کدام یک از این دو را برگزیدهای ۲۵ تا قسمت این خدمت و رسالت را بیابد که یهودا از آن باز افتاده، به مکان خود پیوست.” ۲۶ پس قرعه به نام ایشان افکندند و قرعه به نام متیاس برآمد و او با یازده رسول محسوب گشت.
اسلام دین صلح و دوستی نیست

مصاحبه ای با یک زن مسیحی اهل سومالی مسیحی با گذشته ای اسلامی
گوتنبرگ ،سوئد :مونا والتر یک زن مسیحی اهل سومالی با گذشته ای مسلمان وی زمانی که به عنوان یک پناهجو از جنگ سومالی وارد یک کشور مدرن اروپایی وارد شده بود تنها ۱۹ سال سن داشت و زمانی که برابری حق زنان و مردان را در این کشور دید بسیار هیجان زده شده بود مونا اکنون یک زن مسیحی و در حال انجام یک رسالت است،رسالت روشنگری در مورد آیات قران و آن چیزهایی که مسلمانان بی اطلاع از آن پیروی میکنند هست . او می گوید اگر مسلمانان می دانستند چه چیزی در قرآن هست به راحتی اسلام را ترک میکردند.
مونا میگوید در سوئد من برای اولین بار بود که اسلام را ترک کردم ،در سومالی مسلمانان بدون آنکه قرآن را مطالعه کنند فقط مسلمان هستند،و زمانی که آنها به اروپا به طور مثال سوئد وارد میشوند باید به به مسجد بروند و قرآن بخوانند وبا حجاب خود را بپوشانند،آن زمان هست که وی یک مسلمان خوب بشمار میاید،مونا در ادامه اضافه میکن که وی در سومالی در یک خانواده مسلمان بزرگ شده است ولی هیچگاه وی قرآن را نخوانده بود.
مونا میگوید من نمیدانستم من چه چیز را باور دارم،من نمیدانستم محمد که بود،نمیدانستم الله که بود،به یاد میاورم زمانی که این چیزها را متوجه شدم بسیار غمگین و افسرده شدم ،بله در سوئد بود که من کشف کردم که خدا چیست و الله مروج تنفر هست و اسلام دین صلح و دوستی نیست، در نام این دین جنایت های زیادی انجام شده است و کسانی که آن را نمیپذیرفتند به قتل میرسیدند،از بی اخلاقی های محمد و این که او تشنه خون بود و یک مرد وحشتناک او اضافه کرد مسلمانان میتوانند زندگی نامه او را بدون هیچ تعصبی مطالعه کنند،با یهودیان چگونه برخورد میکرد و به زنان را چگونه مورد تجاوز قرار داد و هر کس که مخالف اندیشه های وی بود به قتل رساند.
این مسائل بود که مونا را دلسرد کرد و او به بی خدایی رو آورد تا اینکه یک روز یکی از باورمندان مسیح وی را تشویق به خواندن کتاب مقدس کرد مونا میگوید به یاد دارم متی باب ۵ آیه ۴۴ را خواندم که عیسی گفته بود : اما من می گویم كه دشمنان خود را دوست بدارید، و هر كه شما را لعنت كند، برای او دعای بركت كنید؛ به آنانی كه از شما نفرت دارند، نیكی كنید، و برای آنانی كه به شما ناسزا می گویند و شما را آزار می دهند، دعای خیر نمایید.
مسیحیت، یک چشم انداز جدید
این جمله برای من بسیار عجیب و غریب بود، دشمن خود را دوست بدار!، چون در اسلام آمده است دشمن خود را بکش، کشتن دشمن و هر کسی که از پذیرفتن اسلام امتناع میکند، او گفت، اما عیسی مسیح همه چیز در مورد عشق و صلح و بخشش و تحمل بوده است ، و من آن چیزی بود که من نیاز داشتم و دارم.
این شد که وی به دیدار کشیش فؤاد راشو که یک مهاجر سوریه ای و اعضای سابق گروه های اسلامی در سوئد که وی هم اسلام را ترک کرده است برود.
کشیش فؤاد میگوید این ملاقات اولین اعتماد و ایمان وی به عیسی مسیح بود و هنگامی که وی مسیح را به عنوان نجات دهنده خود پذیرفت به من گفت که احساس خیلی خوبی دارد و از شادی پر شده است.
مونا می گوید خداوند یک رسالت برای وی تعیین کرده است ،برای مسلمانان که هنوز حقیقت را در مورد اسلام را نمی دانند،به این ترتیب او شروع به مطالعه قرآن، و کرد و به کپی کردن آیاتی از قرآن پرداخت و مشغول توزیع آنها را در کوچه و خیابان به زنان مسلمان شده است.
نجات مسلمانان با حقیقت
مونا میگوید وقتی مشغول انجام این رسالت هستم گاهی اوقات آنها به حرف هایم گوش میکنند و گاهی هم آنها از من دلخور میشوند،من به آنها میگویم آیا میدانید در قرآن آمده است شوهر شما زمانی که شما از او اطاعت نمیکند حق ضرب و شتم شما را دارد؟ و آنها در پاسخ میگویند نه وچنین چیزی گفته نشده است ،مونا در ادامه میگوید ولی در حقیقت همچین چیزی گفته شده است و اضافه میکند من فکر میکنم اگر من با زنان در مورد خشونت هایی که در قران آمده است و در مورد محمد و جنایت های وی و الله که خدای خشونت و تنفر هست و تبعیض هایی که علیه زنان در این کتاب و دین آمده است صحبت کنم میتوانم برای رهایی از اسلام و نجات آنها قدمی مثبت بردارم.
ولی گاهی اوقات وی مورد حمله هایی که در قرآن آمده هست هم میشود و همچنین مورد توهین هایی هم قرار میگیرد و وی را خود فروخته خطاب میکنند که به خاطر دریافت پول دست به فعالیت های اسلام هراسی میزند!
همچنین مونا در مورد مسلمانان بنیاد گرا در سوئد هشدار میدهد که اسلام رادیکال یک تهدید جدی در سوئد است، و می گوید جامعه سوئد باید بیشتر در مورد زنان به دام افتاده در اسلام هشیار باشد، گروه های اسلامی مانند الشباب و بوکوحرام و داعش همان چیزی را انجام میدهند که الله در کتاب قرآن به آنها گفته است.
آنچه باید از کوروش بدانید
دوم تواریخ باب سی و شش آیه بیست و سه
این فرمان کوروش امپراتور پارس است: ((((«خداوند، خدای آسمان مرا فرمانروای همه جهان کرد ))) و به من مسئولیّت ساختن معبدی برای او در اورشلیم در یهودا داده است. اکنون همه کسانی که قوم خدا هستند، به آنجا بروند، خداوند خدای شما، همراهتان باشد!»
اینکه نام و یاد کوروش هخامنشی پس از 26 قرن هنوز زنده مانده و خود را از برخی بیانصافیها، تهمتها و افتراها مصون نگاه داشته و خاطرهای جاودان از خود به یادگار نگاه داشته است بی هیچ تردید نه به سبب جهانگیریهای او و ایجاد نخستین شاهنشاهی بزرگ تاریخ است و نه به دلیل ایجاد برخی بنیانهای استوار منظم سیاسی و اداری است و نه به خاطر ساخت بناهای آباد که امروز بسیاری از آنها از میان رفته است و تنها شاید تلاش باستانشناسان و جستجوهای کنجکاوانه مورخان بتواند بخشی از آنها را احیا کند. آنچه کوروش و خاطره او را جاودان ساخته
(((برگزیدگی او از جانب خداوند است )))

دوم تواریخ باب سی و شش آیه بیست و دو
در سال اول سلطنت کوروش، شاهنشاه پارس، خداوند آنچه را توسط ارمیای نبی فرموده بود، به انجام رساند. او کوروش را برانگیخت تا فرمانی صادر کند و نوشته آن را به سرتاسر نواحی شاهنشاهی بفرستد تا با صدای بلند خوانده شود.

عزرا باب یک آیه یک
در اولین سال پادشاهی کوروش شاهنشاه پارس، خداوند به وعده ای که توسط ارمیای نبی داده بود، وفا کرد و کوروش را برانگیخت تا فرمان کتبی زیر را صادر کند و آن را به تمام نواحی تحت فرمان خود بفرستد تا برای مردم با صدای بلند خوانده شود:
عزرا باب یک آیه دو
«این فرمان کوروش شاهنشاه پارس است. خداوند، خدای آسمان، تمام پادشاهان جهان را تحت فرمان من درآورده و مرا برگزیده تا معبد بزرگی در شهر اورشلیم در یهودیه برپا کنم.
عزرا باب یک آیه هفت
کوروش شاهنشاه، تمام جامها و پیاله هایی را که نبوکدنصر پادشاه، از معبد بزرگ اورشلیم به پرستشگاه خدایان خود برده بود به آنها پس داد.
عزرا باب سه آیه هفت
مردم برای پرداخت دستمزد سنگتراشان و نجّاران پول دادند و همچنین غذا و آشامیدنی و روغن زیتون جمع کردند تا به شهرهای صور و صیدون فرستاده شود و در عوض آن، چوب درخت سرو آزاد از لبنان خریداری کرده و از طریق دریا به یافا بفرستند. تمام این اقدامات با موافقت کوروش، شاهنشاه پارس انجام پذیرفت.
عزرا باب چهار آیه سه
زرُبابل، یشوع و سایر سران خاندانها به ایشان گفتند: «شما هیچ سهمی در ساختن خانه خدای ما ندارید. ما خودمان آن را همان طور که کوروش، شاهنشاه پارس دستور فرموده، خواهیم ساخت.»
عزرا باب چهار آیه پنج
آنها حتّی به مأموران دولتی پارس رشوه می دادند تا برضد یهودیان کار کنند. آنها در طول سلطنت کوروش تا زمان داریوش به این کار ادامه دادند.
عزرا باب پنج آیه سیزده
آنگاه کوروش در اولین سال سلطنت به عنوان شاهنشاه بابل، فرمان بازسازی معبد بزرگ را صادر فرمود.
عزرا باب پنج آیه چهارده
او ظروف طلا و نقره معبد بزرگ را که نبوکدنصر از معبد بزرگ اورشلیم به پرستشگاه بابل برده بود، بازگردانید. کوروشتمام این ظروف را به شخصی به نام شیشبصر، که وی را به فرمانداری یهودیه تعیین کرده بود، تحویل داد.
عزرا باب پنج آیه هفده
اکنون، اگر اراده همایونی است، دستور فرمایید سوابق امر در بایگانی سلطنتی بابل بررسی شود و معلوم شود آیا کوروششاهنشاه دستور بازسازی معبد بزرگ را داده اند یا نه، آنگاه ما را از اراده خود در این امر آگاه فرمایید.»
عزرا باب شش آیه سه
«در اولین سال پادشاهی خود، کوروش شاهنشاه فرمان داد معبد بزرگ اورشلیم دوباره در همان جای سابقش، به صورت مکانی برای انجام قربانی ها بنا شود. ارتفاع معبد بزرگ باید سی متر و عرض آن نیز سی متر باشد.
عزرا باب شش آیه چهارده
رهبران قوم یهود با تشویقِ حَجّای و زکریای نبی پیشرفت خوبی در کار ساختن معبد بزرگ به دست آوردند. آنها طبق دستور خدای اسرائیل و فرمان کوروش، داریوش و اردشیر، پادشاهان پارس، ساختمان معبد بزرگ را به اتمام رسانیدند.
اشعیا باب چهل و چهار آیه بیست و هشت
من به کوروش می گویم: تو از طرف من حکومت خواهی کرد. تو کاری را خواهی کرد که من می خواهم انجام دهی: تو دستور خواهی داد که اورشلیم بازسازی شود،و بنیاد معبد بزرگ گذاشته شود.»
اشعیا باب چهل و پنج آیه یک
خداوند کوروش را برای پادشاهی برگزیده است. خداوند او را گماشته است تا ملّتها را به زیر سلطه خود درآورد، و تا پادشاهان را از تختهایشان به زیر آورد. خداوند دروازه های شهرها را به روی او خواهد گشود. خداوند به کوروش می گوید:
اشعیا باب چهل و پنج آیه سیزده
من خودم کوروش را برانگیختم تا هدف مرا پیاده و عدالت را اجرا کند.من تمام راه های او را راست می گردانم. او شهر من، اورشلیم را بازسازی، و اسیران را آزاد خواهد کرد. هیچ کس برای این کار به او مزد یا رشوه ای نداده است.» خدای متعال چنین گفته است.
دانیال باب یک آیه بیست و یک
دانیال تا سال اول شاهنشاهی کوروش کبیر در خدمت دربار بابل بود.
دانیال باب شش آیه بیست و هشت
بنا بر این دانیال در زمان سلطنت داریوش و کوروش پارسی موفّق و کامیاب بود.
دانیال باب ده آیه یک
در سال سوم شاهنشاهی کوروش، شاهنشاه پارس، دانیال که بلطشصر هم نامیده می شد، رؤیای دیگری دید و تعبیر آن به او آشکار شد. این رؤیا درباره یک جنگ بزرگ بود که در آینده رخ می داد.
کتاب مقدس ( عهد عتیق)
اشتراک در:
نظرات (Atom)
